تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله : مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْیَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛
خانواده گلخانه ای، پر از محبت و احساس، سازندگی، و آینده نگری است. کانون خانواده، محیطی پر از شور و شادی و پیوندی به گذشته و پلی به آینده است و هیچ اجتماعی به اجتماع خانواده نمی رسد. خانواده اجتماع مقدسی است.
با وجود چتر زیبایی چون خانواده (والدین، همسر ، فرزندان ، بردار و خواهر) تنها ماندن چرا.

ویژگی دورۀ نوجوانی:

1.      استقلال طلبی؛

نوجوان قبل از رسیدن به سن استقلال طلبی٬ باید مورد اطمینان و حمایت مالی والدین قرار بگیرد تا از بروز مشکلات در این دوره جلوگیری شود.

۲. طغیان گری در برابر مراجع قدرت ( مادر٬ پدر٬ معلم و...) از ویژگی این دوران است.

۳. تحول جنسی (بلوغ) از دیگر ویژگی های دورهٔ نوجوانی است.


نکاتی در مورد بلوغ:
‌مسائل مربوط به اختلالات جنسی در مورد دختران فراوان است و یکی از مشکلات جامعه٬ روابط محارم با دختران است که این یک دغدغه در میان دختران بوده است.
اینترنت راهی برای اشاعه فحشا است به طوری که قبح و زشتی مسائل جنسی را ریخته است.
حال این سوال پیش می آید که آیا بلوغ زود هنگام خوب است یا خیر؟ چرا؟
خیر خوب نیست‌. زیرا فرد وقتی می خواهد بالغ شود باید همه‌ٔ رشد ها را با هم داشته باشد٬ یعنی کودک به بلوغ فکری نرسیده پس زودتر منحرف می شود.

علل انحرافات و اختلالات جنسی دورۀ بلوغ:

۱. عدم جدا خوابی


۲. تنبیه بدنی؛
یکی از آسیب های تنبیه بدنی٬ اختلالات جنسی است.

تنبیه بدنی؛
الف) آرامش روحی را به هم می ریزد.
ب) فرد به دنبال شیوه هایی جهت رسیدن به آرامش می گردد.
ج) یکی از راهها٬ همین اختلال است٬ یعنی انحراف جنسی.
در میان دختران به علت تغییرات هورمونی٬ سبب گوشه گیر و در نتیجه افسردگی دختر می شود و همین امر باعث می شود دست به اختلالات جنسی بزند و گاهی نیز منجر به همجنس گرایی می شود.

۳. سومین علت٬ نوع پوشش است. که شامل رنگ و نوع می شود.
رنگ: لباس های زیر با رنگ های گرم و یا لباس های تنگ و چسبان٬ آسیب آور است.
نوع: نوع پوشش اطرافیان هم مهم می باشد.
یک اختلال در میان نوجوانان٬ اختلال به پوشیدن لباس جنس مخالف است.
پس مادر٬ پدر٬ خواهر و برادر باید لباس مناسب و با پوشش مناسب بپوشند.

۴. نیمکتهای مدرسه٬ یکی از علل اختلال جنسی است. نیمکت های مدرسه دو یا سه نفره است و چون در سن نوجوانی تحریک پذیری بالاست و کوچک ترین تماس گاهی باعث اختلال جنسی می شود و گاهی نوجوانان شوخی های بدی با هم می کنند. لذا یک راهکار خوب جهت جلو گیری از این اختلالات٬ نیمکت های یک نفره است‌.

۵. انزوا
اختلال جنسی٬ بیماری تنهایی است. تنها بودن نوجوان٬ مضر است لذا نباید به بچه ها اتاق مجزا داد و در دورهٔ نوجوانی٬ مالک اتاق شخصی خود باشند و درب را قفل کنند و یا پدر و مادر که با اجازه وارد اتاق فرزند خود می شوند این یک فرهنگ غربی است.
فرزندان باید وقت خواب در اتاق خود باشند و مثلا وقت مطالعه در اتاق والدین باشند. عمدهٔ انحرافات جنسی٬ در پشت درب های بسته است!
بچه از حدود ۱۰ سالگی تمایلات جنسی در آن ها ایجاد می شود و در مرحلهٔ بلوغ این میل احیاء می شود و باید در این سنین بچه را مشغول کرد و نباید در محیط خانه تنها و در معرض آسیب قرار بگیرد.
تربیت فرزند تا ۲۱ سالگی باید لحظه به لحظه باشد. فرزند صالح باید میوهٔ قلب والدین باشد.

۶. دوستی های آلوده؛ زمینه اختلالات جنسی می شود.
اختلالات جنسی مانند خود ارضایی راهکار راحتی دارند.
فرزندان در نوجوانی استقلال طلب هستند و خودشان دوست پیدا می کنند به همین دلیل باید از دو سالگی والدین مدیریت دوست یابی فرزند را به عهده بگیرند.

۴. یکی دیگر از ویژگی های دوران نوجوانی٬ توجه به جنس مخالف است.

در دختران٬ توجه عاطفی (به بیان شهید مطهری٬ بندهٔ محبت اند) واز این جهت آسیب پذیر ترند.
در پسران٬ تمایل جنسی (به بیان شهید مطهری که بنده شهوت اند.)
به همین دلیل است که خداوند حیا را در زن خیلی بیشتر از مرد قرار داده است.
در مبحث اختلالات جنسی اصل بر پیشگیری است زیرا درمان سخت است.

 

عبدالله عاصی
۱۵ آذر ۹۵ ، ۱۲:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

دوران نوجوانی برزخ زندگی(بلوغ و اختلالات جنسی و راه های پیشگیری)

بعد از مباحثی که درباره تربیت فرزند مطرح شده بحثی در باب بلوغ جنسی نوجوانان مطرح میشود

نوجوانی٬ حد فاصل کودکی و جوانی است یعنی۱۳ تا ۱۷ سالگی که این دوران خیلی گذراست٬ و بسیار حساس است به دلیل اینکه نه در دنیای کودکان پذیرفته می شوند و نه در جوانی.

- نو جوانی٬ دورهٔ تحول در زندگی است. این دوران ویژگی های محدودی دارد ولی تحول گرا است یعنی فرد را کُن فَیَکون و متحول می کند و فرزند٬ بعد از وابستگی کودکی یک مرتبه استقلال طلب می شود.
- نوجوانی٬ دورهٔ بروز مشکلات است. بسیاری از مشکلات دوره های جوانی و بزرگسالی در دورهٔ نوجوانی کلید می خورد.
اعتیاد٬ ‍‌‌‌‌‌‌بزهکاری٬ انحرافات جنسی٬ به دلیل عدم سلامت کودک در دوران نوجوانی و ناتوانی پدر و مادر در سلامت نوجوان است.
از نظر دینی هم گفته شده که نباید در این سن رها شوند و بچه در این سن وِزیر٬ (مشاور) است. یعنی بیکار رها نشود.
۷ سال اول زندگی٬ دورهٔ شکل گیری و ۷ سال دوم دورهٔ بازسازی و ۷ سال سوم دورهٔ تثبیت شخصیت است.
در تربیت دینی٬ ۷ سال اول باید رها باشند ولی در ۷ سال سوم اصلا نباید رها شود بلکه مسولیت پذیر و مشاور باشد و نباید بیکار باشد٬ چرا که بیکاری آسیب است.

عبدالله عاصی
۱۴ آذر ۹۵ ، ۱۹:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

د: چهارمین ویژگی در سنین ۴-۶ سال، ویژگی اجتماعی است.

(اخرین بحثی که در تربیت کودک در سنین کودکی مطرح میشود)

 

۱. دوستان محدودی پیدا می کنند. در این سن اگر محیط های خوبی باشد که تجمع کودکان در آن وجود دارد٬ خوب است که کودکان در آن محیط ها قرار گیرند.

 

ویژگی محیط های خوب:

 

الف. امکانات مناسب

ب. برنامه مناسب

ج. مربی مناسب( که این از همه مهم تر است.)

 

- کودک از ۷ ماهگی باید در محیط های اجتماعی حضور پیدا کند. (مسجد٬ روضه٬ مهمانی٬ پارک)

 

- و از یک ونیم سالگی٬ همبازی باید داشته باشد ولی محدود در زمان وتعداد دوستان.

 

-  از دو سالگی دوستانی داشته باشد و با زمان ‌وسیع تر.

 

- از دو تا سه سالگی٬ در روز حدود یک ساعت.

 

- بین سه تا چهار سالگی٬ در روز حدود سه تا چهار ساعت.

 

- بین چهار تا شش سالگی٬ تا ده ساعت در روز هم با هم باشند٬ ولی بازی نمایند.با همان ویژگی هم سال و هم جنس بودن. و به طور کل محور ۴ تا ۶ سال٬ بازی است؛ بچه ها محوریت کارشان بازی باید باشد.

 

۲. به همسالان علاقه مند می شوند.

 

۳. تمایل دارند با همجنس بازی کنند زیرا:

 

الف. آنچه باعث تمایل( ارتباط) با جنس مخالف است٬ میل جنسی است که این ها این میل را ندارند.

 

ب. همجنس را از لحاظ ویژگی ها نزدیک تر می بینند.( ویژگی همجنسان برای آن ها گیرا تر است.)

 

وعلل بازی با غیر همجنس:

 

  - عدم حضور همجنس

- روحیهٔ دختران در پسران یا بالعکس وجود دارد.

 

و این به علت نوع رفتار والدین است. مثلا تلقین مادر که  بچه را از حضور با دوستان پسر منع می کند و پسر را تشویق می کند که با دختر ها بازی کند.

 

- آسیب هایی که از پسر یا دختر همجنس دیده اند٬ لذا خود کودک دیگر تمایل به بازی با همجنس ندارد.

 

- الگوهای غلط مانند فیلم یا..

 

۴. دیگران را در اموال خود شریک می کنند. ( در یک محیط تربیتی مناسب چنین است.)

 

چرا  کودکان دیگران را در اموال خود شریک نمی کنند.

 

۱. رفتار والدین٬ ( افراط و تفریط)

در صورت افراطی٬ مثلا  مادر ماشین کودک را می دهد به بچه خواهر بازی کند.

در صورت  تفریط٬ مادر کودک را نهی میکند از اینکه اسباب بازی اش را به دیگری بدهد. به کودک می گوید نَده ماشینت خراب می شود.

 

۲. انتقام گیری٬ مثلا کودک خانهٔ عمو رفته به او اسباب بازی ندادند.

 

۳. سابقهٔ تخریب اسباب بازی توسط دیگران. مثلا سابقه داشته این کودک اسباب بازیش را خراب کرده است.

عبدالله عاصی
۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۹:۴۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر

ج: سومین ویژگی کودک، ویژگی عاطفی است.

۱.کودکان در این سنین به کودکان دیگر علاقه مند می شوند.

 کودکان تا ۴ سالگی تحلیل های منطقی و مناسب ندارند و از ۴ سالگی به بعد تحلیل ها در آن ها شروع می شود و سن تحلیل خوب ۷٬ سالگی است.

ارتباط عاطفی نیازمند تحلیل است٬ نیازمند تحلیل های رفتاری است.

برخی از رفتارها دیدن کارهای خوب از فرد است٬ برخی دیگر از رفتارها ٬ هدیه دادن ومشارکت در بازی ها است.

بچه های ۲ ساله نمی توانند رفتار همدیگر را تحلیل کنند. 

    

در اینجا لازم به ذکر است که فرزند دوم نمی تواند همبازی فرزند اول باشد یا اگر هم باشد محدود است٬ چون؛ 

 

۱. هم سن نیستند٬ لذا؛         الف. درک متقابل وجود ندارد.

ب. نمی توانند نیازهای همدیگر را برآورده سازند.

ج. منجر به کاهش اعتماد به نفس وعزت نفس می گردد.

۲. ممکن است غیر هم جنس باشند.

شروط پایهٔ رفاقت:

 

۱. هم سن 

۲. هم جنس 

۳. کیفیت امکانات 

۴. کیفیت اعتقادات دینی

۵. کیفیت هوشی

 

(اصولا) بچه های تک فرزند٬ لوس٬ کم توان٬ وبی عرضه هستند.

 

۲. ویژگی دیگر این که کودکان در این سن به آسانی گریه می کنند؛ زیرا:

 

الف. توجه به محیط افزایش یافته است.

ب. واین توجه منجر به درک وتحلیل بیشتر می شود.

 

ج. آستانهٔ تحمل پذیری پایین است.

 

د. ( در این زمان) نیاز ها٬ نازها٬ تبعیض ها و... بیشتر درک می شود و کودک به خاطر عدم دسترسی به موارد یا درک صحیح از موضوعات ویا حتی درک ناصحیح٬  به سمت گریه می رود.

 

بچه ها در این سن باید مشغول باشند و بهترین مشغولیت بازی است. در ۷ سال اول نباید به کار بچه کار داشت ودر ۷ سال سوم باید به کار بچه کار داشت. وِزر هستند.(در لغت به معنای وبال وبار سنگین).

عبدالله عاصی
۱۳ آذر ۹۵ ، ۱۶:۰۴ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳ نظر

عوامل مؤثر در رشد هوش کودک:

 

عامل محیطی مثل تغذیه مؤثر است. 

همچنین امکانات مناسب؛ متناسب با سن کودک برای او ایجاد مسأله کند.اسباب بازی مناسب برای بچه ها مسأله ایجاد می کند‌.   وعامل دیگر٬ والدین آگاه است.

 

۳. کودکان در بازی با مفاهیم ساخت٬ فضا و شکل آشنا می شوند.

 

۴. در بازی رفتارهای هوشمندانه کودک تقویت می شود‌.

۵. بازی، موقعیت استفاده از قوهٔ تخیل در کودک به وجود می آورد.

۶. بازی، زمینهٔ بهتری برای تفکر فراهم می کند. 

 

کودکان روحیات متفاوتی دارند و با توجه به ویژگی های خود بازی های مختلفی را تجربه می کنند.

 

عواملی که در انتخاب نوع بازی کودکان دخالت دارد عبارتند از:

 

۱. تفاوت های فردی.

 

کودکان با هم اختلاف دارند و یکسان نیستند. حتی دوقلو ها باهم متفاوتند. تحمیل بازی به بچه ها کار خوبی نیست زیرا ممکن است بر اساس تفاوت های فردی هر کس بازی خاصی  را انتخاب کند‌.

 

۲. میزان سلامتی بچه ها. مثلا  بچه مریض هم بازی می کند. منتهی متناسب با حال جسمانی خود بازی می کنند.

 

۳. سطح رشد جسمی و حرکتی‌.

مثلا بعضی از بچه ها ممکن است بالا رفتن از پله ها برایشان سخت باشد.

 

۴. بهرهٔ هوشی بچه ها.

بعضی از بچه ها ممکن است بهرهٔ هوشی بالاتری داشته باشند.

 

۵. جنسیت.

پسرها بازی پسرانه و دختر ها بازی دخترانه کنند. تداخل جنسیت نباید رخ دهد.

 

۶. خلاقیت (تولید کردن).

بعضی از بچه ها خلاقیت دارند پس باید امکانات تولید کردن را دراختیارشان گذاشت.

 

۷. فرهنگ خانواده و خصوصاً فرهنگ دینی.

مثلا اسباب بازی هایی را انتخاب نکنید که نماد ابتذال باشد مثل باربی. و گاهی خود نوع بازی ها مشکل دارد.

 

۸. موقعیت جغرافیایی. مثلا قم که گرم است باید اسباب بازی هایی خرید که بتواند در خانه بازی کند.

 

متاسفانه ما امروز کودکانمان را  زالو صفت تربیت می کنیم، کودکمان را پای تلوزیون می نشانیم و به او می گوییم؛ مادر جان، آب میوه بیاورم یا رانی؟!

اما در قدیم بچه ها در کوچه بساط پهن می کردند، یک جعبه می گذاشتند آلاسکا می فروختند، شربت و خوراکی می فروختند. و بعد خیلی از آن بچه ها در جنگ حرف اول را می زدند و جزء فرماندهان لشکر بودند. الان یکی از همان بچه ها، جزء بزرگترین تولید کنندگان در خاور میانه است.

بین این بچه های رزمندهٔ ما، شهید زین الدین است که ۱۹ ساله فرمانده لشکر می شود. ایشان در کنار مادر در خانه فرمانده لشکر نشد.

همین بچه ها در کوچه رشد کردند و شجاع شدند.

اما الان بزرگ ترین  آرزوی مادر  این است که این کودک بزرگ که شد حداقل در یک اداره ای پشت یک میزی به او شغل دهند.

البته ما نمی گوییم که این مدل اجرا شود و بچه ها را در کوچه و محیط های خطر آفرین رها کنیم بلکه می گوییم بچه ها باید بازی کنند.

اصلا مبنای هجرت هم همین است. مبنای هجرت رشد است.

بچه ای که بازی کند می تواند با مشکلات مبارزه کند.

در دنیای کوچک، خطاها هم  کوچک است. الان اگر به کودک یاد ندهیم چطور با خطاهایش مبارزه کند در نوجوانی نمی توانیم یادش بدهیم.

اصلا ایده من این نیست که  بچه را در محیط های آلوده و خطرناک بفرستیم. نه اما اگر کودکمان به بازی با بچه های همسال رفت و دوتا حرف زشت هم یاد گرفت نهراسیم.

یکی از آسیب هایی که الان در جامعه ما وجود دارد این است که ما مهارت ها را به کودکمان نیاموختیم. مهارت نه گفتن،  مهارت کنترل خشم و...

والدین نباید واهمه داشته باشند که کودکشان در حین بازی دو حرف بد یاد گرفت. بلکه باید یاد بگیریم که با حرف بد چگونه برخورد کنیم. و والدین چون طریقه برخورد را نمی دانند سعی می کنند کودک را در زرورق بزرگ کنند. ولی بعد که او را به مدرسه می فرستند کودک متعجب می ماند.

والدین باید برای کودکانشان بر اساس نیاز برنامه ریزی کنند.

چه می شود که فرزندان ما به دنبال بازی با همسن و سالش نمی رود؟ دلیلش این است که در کودکی وقتی با هم بازی می کنند اصولا همراه با دعوا است. و مادران سریع کودکان را از هم  دور می کنند. و نمی دانند که این مرحله، الان مرحلهٔ گذراست. یعنی کودک از یک سال و نیم تعامل ندارد. مثلا ماژیک را می خواهد، از کودک دیگر می گیرد و یک مشت هم به او می زند و او را هل هم می دهد. چون نمی تواند با او ارتباط برقرار کند. ولی دوبار که دید کودک مقابل گریه کرد و ناراحت شد و دفعه بعد ماژیکش را پنهان کرد، این کودک دیگر رفتار جایگزین پیدا می کند و تعاملاتشان بیشتر می شود. ولی والدین گاهی صورت مساله را پاک می کنند و رفت و آمد را قطع می کنند. چه اتفاقی می افتد؟ می بینیم بعد این فرزند، در خاطراتش از هم سن وسالش متنفر است و ترجیح می دهد که به جای بازی با بچه ها، پای کامپیوتر بازی کند.

عبدالله عاصی
۱۲ آذر ۹۵ ، ۱۸:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

فلسفۀ بازی:

 

۱. کودک نیاز به حرکت و جنبش دارد و بازی بخش مهمی از این نیاز است.

۲. هر کودکی برای رشد ذهنی و اجتماعی خود نیازمند اندیشه و تفکر است و بازی خمیر مایهٔ این تفکر و اندیشه است.

 کودک بالقوه خیلی از ویژگی ها را دارد. او یک رم ذهنی خالی دارد که باید متناسب با نیاز هایش پر شود. 

کودک وقتی به دنیا می آید اصلا قدرت تحلیل مسائل را ندارد٬ او متناسب با سن رشد می کند. بچه ها خمیر مایهٔ تفکر و اندیشه را در بازی دارند. 

 

۳. آمادگی جسمی و روحی برای مقابله با مشکلات بخشی از فلسفه بازی کودکان است.

 

۴. کشف دنیای اطراف که کودک حس کنجکاوی خود را ارضا می کند.

۵. بازی‌ کمک می کند که مسؤلیت های اقتصادی و اجتماعی را بچه ها در آینده بهتر به دوش بکشند.

 

۶. کودک با بازی کردن موقعیتی به دست می آورد تا اعتقادات٬ احساسات و مشکلات خود را پیدا کند و مهارت های زندگی را یاد بگیرد.

 

رابرت وایت میگوید؛ ساعات زیادی را که کودکان صرف بازی می کنند نمی توان به هیچ وجه تلف شده تلقی کرد٬ بازی ممکن است شادی بخش باشد ولی در دوران کودکی یک کار جدی است.

 

نقش بازی در رشد اجتماعی:

 

۱. بازی موجب ارتباط کودک با محیط بیرون می شود و دنیای اجتماعی او را گسترش می دهد.

۲. بازی موجب شکوفایی استعداد های نهفته و بروز خلاقیت می شود و یکی از این استعدادها٬ هوش اجتماعی است.

۳. بازی همکاری٬ همیاری و مشارکت کودک توسعه می دهد.

۴. کودک در بازی با رعایت اصول و مقررات آشنا می شوند.

۵. کودک در بازی، همانند سازی با بزرگسالان را می آموزند.

 

۶. کودک در بازی با مفهوم سلسله مراتب آشنا شده و آن را رعایت می کنند.

۷. کودکان رقابت را می آموزند و شکست را به طور واقعی تجربه می کنند.

۸. کودک در بازی قدرت ابراز وجود پیدا می کنند و از ترس٬ کم رویی و خجالت بیهوده رها می شوند.

۹. کودک حمایت از افراد ضعیف را در بازی می آموزند.

 

 

نقش بازی در رشد عاطفی کودک:

 

۱. بازی نیاز به برتری جویی را ارضاء می کند.

(ویژگی خود مداری در بازی ارضاء می شود٬  زیرا در محیطی قرار می گیرند که مثلا دلشان می خواهد مادر شوند٬ مادر می شوند و بازی می کنند.)

 ۲. بازی موجب ابراز احساسات٬ عواطف٬ ترس ها ٬ تردید ها٬ مهر ومحبت٬ خشم وکینه و نگرانی ها می شود. 

۳. بازی تمایل به جنگجویی و ستیزه گیری را کم می کند.

۴. بازی برون نگری (متعادل) کودک را افزایش می دهد.

تیپ شخصیتی افراد به دو قسمت درون گرا و برون گرا تقسیم می شود.

درون گرا؛ اگر مشکلی برایش پیش آید٬ نمی تواند با کسی مطرح کند لذا آسیب می خورد. هم به خود و هم به دیگران آسیب وارد می کند.

برون گرا؛ کنترل احساسات ندارند و هیجانات بالایی دارند. وقتی هیجان بالا می رود٬ عقلانیت پایین می آید.

در اینجا نیز شخص هم به خود و هم به دیگران آسیب وارد می کند‌.

نقش بازی در رشد جسمی کودک:

 

۱. بازی موجب رشد هماهنگ دستگاهها و اعضای مختلف بدن می شود. مثل گرفتن توپ در هوا یا پریدن از جوی آب.

 

۲. بازی باعث تقویت حواس کودک می شود.

(کتاب های لمسی آمده که مثلا بدن حیوانات را طراحی می کنند و بچه ها با لمس آن ها می فهمند که بدن شیر چگونه است.)

۳. بازی نیرو و انرژی بدن را به بهترین شکل مصرف می کند و کودک به سمت شرارت نمی رود.

۴. کودک در بازی به توانمندی های فکری و بدنی خود آگاهی پیدا می کند.

 

نقش بازی در رشد ذهنی کودکان:

 

۱. بازی در یاد گیری زبان نقش بسزایی دارد. خزانه واژگان٬ ارتباط کلامی٬ چینش کلمات و...

 

۲. بازی در رشد هوشی کودک بسیار موثر است.

هوش: قدرت حل مسأله برای سازگاری با محیط است‌.

چرا بازی٬ هوش بچه ها را زیاد می کند؟

هوش تا ۵ سالگی رشد زیادی می کند. هوش به ژنتیک و محیط بستگی دارد.

عبدالله عاصی
۰۹ آذر ۹۵ ، ۱۶:۳۲ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲ نظر

بازی کودکان:

پیامبراکرم صلی الله علیه وآله :

«عَرامةُ الَصبی فی صغره زیادة فی عقله فی کِبره»

جنب و جوش کودکان در سن کودکی منجر به هدفمند شدن آن ها در بزرگسالی می شود.

 

امام صادق علیه السلام:

 «دَع اِبنک یَلعَب سَبع سنین.»

رها کن فرزندت را تا ۷ سال اول بازی کند.

دنیای کودکان٬ بازی است. با دنیای کودکان بازی نکنید. حضرت می فرمایند؛ رها کن بچه ات را بگذار تا هفت سال  بازی کند.

متاسفانه در عصر حاضر ما به کار بچه هایمان کار داریم. کودکمان وقتی سه ساله می شود به دنبال مرکزی می گردیم او را به کلاس حفظ قرآن٬ کلاس زبان انگلیسی٬ کامپیوتر٬ نقاشی بفرستیم.

و این ها نشان دهندهٔ این است که ما کودکان را نمی شناسیم. ما در دنیا آمده ایم که بندگی کنیم و برای تفاخر نیامده ایم. حال این کودک اطلاعاتش هم زیاد شود چه می شود!

 ما به جای اینکه کودکمان را تربیت کنیم او را به یک کامپیوتر پر از اطلاعات تبدیل کرده ایم. این به چه دردی می خورد. بهترین نسخه را اهل بیت می توانند بپیچند و علم هم به همین نتیجه رسیده است.

 من خودم معتقدم بچه ها از دوران بارداری باید قرآن گوش کنند و بعد از تولد نیز باید قرآن گوش کنند. آنچه که می گوییم  آموزش قرآن را می گوییم. 

در اصول کافی است که حضرت می فرمایند که؛ بچه های باهوش مکتب گریزاند. 

مشکل ما این است که الان کودکانمان را سپرده ایم دست دو گروه که یا افراط می کنند و یا تفریط می کنند.

 در یک مهد موسیقی می گذارند می زنند و می رقصند. برخی دیگر به آموزش قرآن با اشاره و...می پردازند.

ما یک حد وسطی داریم. حد وسط این است که بچه ها باید بازی کنند. بستر بازی را ما باید برای بچه ها فراهم کنیم. حتی اگر فکر می کنید که بچه ها به آموزش علاقه مند هستند٬

علاقهٔ بچه ملاک نیست٬ نیاز بچه ملاک است. باید ببینیم کودک ما چه نیازی دارد این نیاز ملاک است. نه علاقهٔ او.

اگر ما بخواهیم حق تربیتی فرزندمان در هفت سال اول ضایع نشود باید فرصت بازی را به او بدهیم. 

بهترین والدین٬ والدینی هستند که بستری را فراهم کنند که بچه ها بازی کنند. نه اینکه دست بچه را بگیریم و کلاس به کلاس ببریم. پژوهشگران مهد زیر ۴ سال را ممنوع می دانند. اگر مهد محل بازی است اشکالی نیست.

 

اگر می خواهید نسل آینده هوشمند٬ قدرتمند و توانا باشند باید کودکان در ۷ سال اول بازی کنند. 

 

ویژگی بچه هایی که خوب بازی می کنند:

 

۱. بچه ها خوش غذا می شوند.

۲. بهانه گیری را کم می کنند.

۳. کودکان لجبازی و پر خاشگری را کم می کنند.

۴‌. بازی منجر به کشف تجربی می شود٬ لذا سوالات آن ها کم می شود.

۵. بازی٬ چهار رشد عقلی٬ جسمی٬ عاطفی و اجتماعی ایجاد می کند.

 

بازی واقعاً بی بدیل است. کار جدی دوره کودکی٬ بازی است و کودکی که زیاد بازی می کند از سلامت عمومی(جسمی٬ روحی٬ رفتاری) بیشتری برخوردار است.

 

تعریف بازی: 

 

یک فعالیت هدفمند که به صورت جسمی یا ذهنی انجام می شود و در آن یک فرد یا یک گروه شرکت دارند و منجر به اقناع و لذت می گردد. 

 

باید هر چهار نکته (فعالیت هدفمند٬ جسمی یا ذهنی٬ فردی یا گروهی٬ اقناع و لذت) وجود داشته باشد تا بازی محسوب شود‌.

بازی باید برای بچه یک خاصیتی داشته باشد ولو اینکه در نگاه پدر٬ مادر و فرزند بی خاصیت باشد اما در نظر کارشناس هدفمند و باخاصیت باشد. و قریب به ۹۰ درصد از فعالیت بچه ها این چهار نکته را دارد.

عبدالله عاصی
۰۸ آذر ۹۵ ، ۲۲:۲۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

اولین ویژگی کودکان ویژگی ذهنی کودک بود که قبلا در مورد آن مطالبی مطرح شد. 

ب: دومین ویژگی، ویژگی های جسمی و حرکتی کودکان است.

 

۱. یکی از ویژگی کودکان، پر انرژی بودن آنها است.

بچه ها یک دوم کالری را نسبت به انسان بزرگ کسب می کنند اما وزن آن ها یک هفتم وزن انسان بزرگ است. پس این انرژی باید به گونه ای تخلیه شود.

۲. کودکان٬ از فعالیت بدنی و عضلانی لذت می برند.

 

از این دو ویژگی می توان یک نتیجه مهم گرفت. وآن این که؛  کودکان پر جنب و جوش هستند و اگر اینگونه نباشند یعنی اگر پر جنب و جوش نباشند٬ یا کم انرژی هستند و یا از فعالیت لذت نمی برند.

 

پر جنب و جوشی کودکان می تواند در دو مسیر حرکت کند:

 

۱) اگر جنب و جوش کودک بی هدف باشد، شرارت او را به دنبال خواهد داشت.

۲) اگر این جنب و جوش هدفمند شود، هوشمندی بچه ها را به دنبال دارد . 

بازی جنب و جوش هدفمند کودکان است.

در نتیجه، بازی یعنی هدفمند کردن جنب و جوش کودکان و اگر کودکان بازی کنند، هوشمند می شوند.

(لذا در ادامه مبحث را با موضوع بازی دنبال می کنیم)

عبدالله عاصی
۰۷ آذر ۹۵ ، ۲۲:۰۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

قصه برای کودکان شرایطی دارد:

۱. باید شخصیت اصلی داستان٬ مثبت باشد‌ (بچه لجباز و تنبل و‌..اینها بار منفی دارد و الگوی منفی است.)

۲. قصه باید مثبت باشد.

حال این سوال پیش می آید که٬  پس بچه چه طور مبارزه با بدی ها و منفی ها را یاد بگیرد؟

جواب:

الف) این شناخت بدی و مبارزه برای ۷ سال دوم است چون کودکان زیر ۷ سال قدرت تحلیل مسائل را ندارند. 

ب) کودکان آستانهٔ تحمل پایینی دارند.

اگر در زیر ۷ سال کار های بد و منفی را یاد کودکان دهیم٬ سریع بروز می دهند پس خیلی محتوا های منفی و بد به بچه ها ندهیم..( و این نکته قابل بیان است که) کودک زیر ۴ سال باید فقط کنار مادرش باشد نه مهد و مراکز اجتماعی.

۳. تصاویر قصه مثبت باشد.      پس به طور کل٬ جهت دهی از لحاظ شنیداری و دیداری باید مثبت باشد.

قصه به اشکال مختلف بیان می شود: 

۱. ترکیب تصویر و بیان هر دو.

۲. شنیداری٬ مثلا برایش تعریف می کنیم.

۳. تصویری٬ کتاب قصه بدون متن چاپ شده که با تصویر است و پدر و مادر یا خود بچه برای تصاویر قصه بسازند.

حتی در مورد اهل بیت می توان تصویر سازی کرد. مثلا قصهٔ غدیر خم با تصویر باشد.

نکته: یک انسان در طول عمر خود می تواند ۳۲ میلیون تصویر را ذخیره کند. همین گونه است که در اسلام نگاه به کعبه٬ پدر و مادر٬ قرآن٬ دریا٬ گل و حرم ائمه ع عبادت است‌.

لذا بهتر است که در منازل خود نام ۱۴ معصوم و آیه های قرآن (وان یکاد و...) نصب باشد.

داستان تصویری ممکن است؛ الف)تصویر از پیش طراحی شده باشد. قبل از بیان قصه٬ تصویر آن را تهیه کنیم.

ب) زنده باشد. یعنی همان لحظه که به کودک قصه می گوییم تصاویرش را بکشیم و این به بچه کمک می کند در شکل گیری شخصیت.

 

محتوای قصه:

ممکن است محتوای قصه حقیقی و یا تخیلی باشد.

در قصه گویی اولویت با محتوای حقیقی است. مانند داستان انبیاء و اهل بیت ع و قصهٔ زندگی خود و واقعیت ها.

(لازم به ذکر است نکته ای در مورد دروغ در کودکان؛) دروغ کودکان زیر ۷ سال خیلی معنا ندارد یعنی اکثراً تخیلات ذهنی خود را بیان می کنند و باید تخیلات بچه را جهت دهی کرد با قصه های تصویری و تحلیل مثبت.

دروغ گویی یک ناهنجاری با ریشهٔ محیطی است. 

گاهی ما عامل ایجاد دروغ می شویم. یعنی وقتی همسر یا فرزندمان در قبال دیر کردن خود راست می گوید٬ برخورد تندی می بیند لذا دفعهٔ بعد دروغ می گوید. و عمدتاً انسان های ترسو دروغ می گویند.

برای پرورش قوهٔ تخیل بچه٬ قصه نیمه تمام برایش بگوییم تا خود کودک قصه را پایان دهد و همبازی هم سن برایش در محیطی ایجاد کنیم.

عبدالله عاصی
۰۷ آذر ۹۵ ، ۱۴:۰۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

تخیلات:

 

۳- از دیگر ویژگی های عقلی و ذهنی در کودکان تخیلات است. تخیل٬ تصور امور غیر واقع است. تخیلات در کودکان زیاد است. بعنوان مثال پدرش راننده است تصور( تخیل) می کند پزشک است.

ما بزرگترها خیلی اوقات تخیلات کودکان را با دروغ گویی اشتباه می کنیم . 

 

آیا تخیلات در کودکان خوب است یا نه؟

 در پاسخ می گوییم تخیلات همانند چاقوی دو لبه است و این تخیل در کودکان باید جهت دهی شود

مثلا وقتی با کودکمان مهمان بازی میکنیم از تخیل او در یادگیری مهارتهای زندگی مثل خانه داری، آشپزی وکمک درکارمنزل استفاده کنیم وتخیل او را در جهت مثبت هدایت کنیم

 

قصه گویی:

 

۴- از دیگر خصوصیات عقلی و ذهنی این است که کودکان در این سنین، به قصه گویی علاقه مند می شوند. بچه ها خودشان را می گذارند جای شخصیت داستان.

(این نکته قابل بیان است که:  نویسندهٔ کتاب های قصه وشعر کودکان باید کارشناس تربیتی باشد نباید این گونه باشد که یک اسم باشد وبه دنبالش صفات بد.اینطور بچه ها کار بد یاد می گیرند.) 

 

لبهٔ مثبت تخیل:

۱.فضای مناسب برای یادگیری است.

۲. شخصیت پردازی می تواند تبدیل به الگو شود.

۳.تخیلات کودک به سمت منفی سوق پیدا نمی کند (البته) اگر شخصیت منفی در قصه گویی نباشد.

لبهٔ منفی تخیل: 

۱. واگذار کردن کودک به تخیلات خودش٬ این کودک قطعا می رود به سمت منفی.

۲. تنهایی بیش از حد کودکان منجر به این می شود که بچه ها تخیلات منفی داشته باشند. ۳.عدم وجود امکانات مناسب.

در قصه گویی ٬ قصه ها باید ساختار ساده وقابل فهم متناسب با سن کودک داشته باشد. 

من غم و مهرحسین (ع) با شیر از مادر گرفتم.

روز اول کامدم دستور تاآخر گرفتم. 

باید بچه ها را ببرین در مجالس ائمه علیهم السلام.

ویژگی های قصه گویی: 

۱. ساختار قصه باید قابل فهم باشد.

۲. قصه باید حس کنجکاوی ویادگیری کودک را غنا بخشد.

۳. قصه باید از حواس متناسب کودک بهره بجوید. مانند حس  مهم بصری (قصه های تصویری)

۴. قصه نباید سریالی باشد بلکه در هر قسمت باید به نتیجه برسد. اگر نتیجه ای نبیند مثل سر کار گذاشتن است. باید این گونه باشد؛  امروز؛ قصه + نتیجه و فردا؛ قصه + نتیجه.

۵. باید بالحن وادبیاتِ زیبا گفته شود.

۶. حتی المقدور سعی کنیم داستان های واقعی وقابل فهم را بگوییم.

نکتهٔ مهم در محدودهٔ فکر کودکان این که؛ کودکان٬ جاندار پندار هستند وبه موجودات بی جان جان می دهند. کودکان انسان پندار هستند.

شرایط و محتوای قصه  کودکان:

 

خدای متعال در قرآن ۳۰۰ داستان آورده است. پس داستان و قصه برای کودکان نقش مهمی دارد.

در جلسه بعد....

عبدالله عاصی
۰۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۰۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱ نظر