هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای در سخنرانیها و مناسبتهای مختلف به آسیبشناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداختهاند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانوادهها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در آخرین اظهار نظر رسمی دربارهی این موضوع در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دستوپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبهگرید، پرنشاطید، پیشنهادکنندهى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینهى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»
جدول و متن زیر به هشت مورد از این سنتهای غلط که مورد تصریح رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته، میپردازد:
1. مهریه سنگین
کسانی که مهریهی بالا برای خانمشان قرار میدهند، به جامعه ضرر میزنند. خیلی از دخترها توی خانه میمانند، خیلی از پسرها بیزن میمانند، بهخاطر اینکه این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنت و عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای اینکه مهر پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) سنت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلی خواهد شد.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱
مهریهی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از یک خانوادهی اعیانی است. خانوادهی پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)، تقریباً اعیانیترین خانوادهی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است میخواهند ازدواج کنند، مهریهی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریهی کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۲/۲۸
مهریه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدس یک مهریهای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۵/۱۸
بعضی خیال میکنند مهریهی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک میکند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریهی سنگین هیچ معجزهای نمیتواند بکند.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
بعضی از خانوادههای طرف عروس میگویند که ما مهریهی آنقدر بالا نمیخواهیم ولی خانوادهی داماد برای پز دادن و تفاخر میگویند نه نمیشود! چند میلیون یا فلانقدر. خب اینها همه دوری از اسلام است. هیچ کس با مهریهی بالا خوشبخت نشد. اینهایی که خیال میکنند اگر مهریه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد، اینها اشتباه میکنند. ازدواج اگر چنانچه با محبت بود، با وضعیت درست بود، بیمهریه هم متزلزل نمیشود. ولی اگر چنانچه بر مبنای خباثت و زرنگی و کلاهبرداری و فریب و این چیزها بود، مهریه هر چقدر هم که زیاد باشد، مرد بدجنس زورگو، کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این مهریه هم فرار کند.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۹/۴
من از مردم سراسر کشور خواهش میکنم که آن قدر مهریهها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمیگوییم حرام است. نمیگوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولاد ایشان و ائمهی هدی (علیهمالسلام) و بزرگان اسلام است. خلاف روش اینهاست و بهخصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به اینکه همهی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواجها را اینطور مشکل کنند.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲
۲. جهیزیه سنگین
من گمان میکنم اینکه در جهیزیهی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر سادگی رعایت شد... این حد را حفظ کردند. این یک جنبهی نمادین داشت. برای اینکه بین مردم مبنا و پایهای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثر زیادهرویها پیش میآید، نشوند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۴/۱۸
بعضی از خانوادههای عروس، خودشان را اذیت میکنند و به زحمت میاندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهیه میکنند. اگر پول دارند خرج زیادی میکنند، برای اینکه یک جهیزیهی مفصل پر زرق و برقی را مثلاً در اختیار دخترشان بگذارند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۲۸
جهیزیهی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمیکند و هیچ خانوادهای را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمیرساند. اینها زوایای زندگی است. فضولِ زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایدهای ندارد.
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۹/۱۸
مبادا بروید پول قرض کنید، جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانوادهتان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیهاش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است.
خطبهی عقد ۱۳۸۱/۳/۲۹
بعضیها سعی میکنند که برای جهیزیه بزنند روی دست همهی قوم و خویشها و همسایهها و دوست و آشناها که این هم غلط است... باید نگاه کنید ببینید که چه چیزی درست است، چه چیزی حق است آن را انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانوادهی دو نفره یک وسایلی لازم دارند که یک زندگی سادهای داشته باشند.
خطبهی عقد ۱۳۷۹/۸/۳
انواع و اقسام ریخت و پاشها، زیادهرویها، کارهای غلط، جهیزیههای سنگین. همهجور چیزی را حتماً باید بخرند، بیاورند توی جهیزیه بگذارند، که اقلّاً یک چیز بیشتر از آن دختر خالهاش، یا نمیدانم خواهرش، یا آن همسایهشان یا آن همکلاسیشان داشته باشد. اینها از آن غلطهای بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمیتوانند به خانهی بخت بروند، خیلی از پسرها نمیتوانند ازدواج کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاریها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آنقدر سختگیری نکرده بودند، بعضیها اگر مهریهشان سنگین نبود، اگر این جهیزیههای جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال خودشان برای اینکه مبادا دل دخترشان بشکند، خودشان را به آب و آتش نمیزدند، این گرفتاریها برای خیلی از خانوادهها پیش نمیآمد.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۱۰/۲۶
از اول، بعضیها همهی ریز و درشت و لازم و غیر لازم را برای دخترشان به عنوان جهیزیه فراهم میکنند که مبادا از دختر فلانی، از نمیدانم دختر عمویش، یا از خواهرش یا از جاریش مثلاً کمتر باشد. اینها درست نیست. این کارها غلط است. اسباب زحمت شماست. آن هم زحمتی که هیچ اجری پیش خدا ندارد، مایهی تشکر هم نمیشود.
خطبهی عقد ۱۳۷۸/۹/۲
نگذارید جهیزیهها را سنگین کنند. دخترها نگذارند. عروسها شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر میخواهند، شما نگذارید.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
مادرهای عروسها در تهیهی جهیزیه دست نگه دارند، خیلی افراط و اسراف نکنند. نگویند حالا مثلاً دخترمان است، دلش میشکند. نه. دخترها خوبند. دخترها نمیخواهند. ما بیخود نباید دل آنها را بکشانیم به این سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و... حتماً باید برایش تهیه شود.
خطبهی عقد ۱۳۷۹/۱۱/۱۶
۳. تجملات زیاد
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت میکنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بیاطلاعند، نه! آن را کاری مضر برای جامعه میدانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان میکند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. اما وقتی که همینطور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز میکند و به جاهای دیگر میرود.
خطبهی عقد ۱۳۷۰/۴/۲۰
مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند خوشبختترند؟ چه کسی میتواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز اینکه یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر اینها تلخ نماید، اگر نتوانستند آنجور آنها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست... تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همینطور غیر متأهل بماند.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳
۴. اسراف
برخی، اسراف میکنند. میریزند و میپاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اولیات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بیخود است. هر کس بکند خلاف است.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۶/۱۱
بعضی از مردم با این کاری که میشود با آن ثواب برد، گناه میبرند. با اسرافهایی که میکنند، با خلافهایی که انجام میدهند، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام میدهند. حرام همهاش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام است، اما ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیادهروی کردن، حرام و حلال کردن برای اینکه بتواند جهیزیهی دخترش را فراهم کند، اینها حرام است.
خطبهی عقد ۱۳۷۶/۱۱/۹
بنده راضی نیستم از کسانی که با خرجهای سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل میکنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۵/۲۴
۵. خرید از مکانهای معروف به گرانی
این دختر خانمها که میخواهند جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیه، توی این دکانهای گرانقیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلات گرانقیمت که معروف است – نمیخواهم البته اسم بیاورم – من میشناسم کجاهاست که دکانهایش معروف است به جنس گران، اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. اینطور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها میکنند.
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹
۶. هتلها و سالنهای پرخرج
این هتلها و سالنها و جشنهای پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی یک سالنی هم کسی جشن بگذارد اما ساده، مانعی ندارد. من نمیخواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانههایشان جا ندارد یا امکاناتش را ندارند ولی اسراف نکنید.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۱۰/۲۷
عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هم برای دختر مکرمهی خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زنها دست زدند و خوشی کردند. اما نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسرافها همین مجالس عقد و عروسی گرانقیمت است. در هتلها، در این سالنهای گرانقیمت مجالس درست میکنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام میشود، از بین میرود، روی زمین ریخته میشود و ضایع میگردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای عقب نماندن از قافلهی اسراف!؟
خطبهی عقد ۱۳۷۲/۱/۵
عروسی شیرین، آن عروسیای نیست که توی آن خیلی خرج میشود و اسراف زیاد در آن میشود. عروسی شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین میشود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این میشود عروسی. این میهمانیهای مفصل و سالنهای آنچنانی یا توی هتلها، خرجهای زیاد، جنسهای گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب نیست. نمیگویم ازدواج را باطل میکند، نه! ازدواج درست است. اما اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ میکند.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۹/۱۲
مگر سابق که این سالنها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن میگرفتند، مهمانها میآمدند شیرینی میخوردند، ازدواجها بیبرکتتر از امروز بود؟ عزت دخترها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً بروند توی این سالنهای بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمیکنم با این سالنها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی میروند توی هتل، از آن کارهای غلط است که لزومی ندارد.
خطبهی عقد ۱۳۷۶/۷/۳۰
بعضی خیال میکنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن، سالنهای گران گرفتن، خرجهای زیادی کردن، عزت و شرف و سربلندیِ دختر و پسر را زیاد میکند. نخیر عزت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظری آنهاست، نه به این چیزها...
خطبهی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱
۷. لباس عروس گرانقیمت
بعضیها لباس عروس گرانقیمت میخرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس میخواهند، بعضیها لباس عروس را میروند کرایه میکنند. چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضیها این را ننگ میدانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیندازد دور. یک بار مصرف! آن هم با این وضعی که بعضی مردم دارند.
خطبهی عقد ۱۳۷۴/۱۰/۴
۸. به رخ کشیدن ثروتها
اگر چنانچه در ازدواج بحث مادیات عمده شد، این معاملهی عاطفی و روحی و انسانی تبدیل خواهد شد به معاملهی مادی. این معاملههای گران، این جهیزیههای سنگین، این چشم و همچشمیها و این به رخ کشیدن ثروتها و پولها – که برخی از افراد غافل و بیخبر میکنند – ازدواج را در واقع خراب میکنند. لذاست که در شرع مقدس مستحب است مهریه کم گرفته شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است.
خطبهی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۱۳
ازدواج را آسان کنید
من به همهی مردم در سراسر کشور توصیه میکنم که ازدواجها را آسان کنند. بعضیها ازدواج را مشکل میکنند. مهریههای گران و جهیزیههای سنگین ازدواج را مشکل میکند... خانوادهی پسرها توقع جهیزیههای سنگین بکنند. خانوادهی دخترها برای چشم همچشمی دیگران جهیزیهها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگینتر بکنند. چرا؟ اثر این را میدانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانهها میمانند، کسی جرئت نمیکند به ازدواج نزدیک شود.
خطبهی عقد ۱۳۷۳/۹/۲
بیانات رهبر انقلاب در مراسم عقد و ازدواج
به تشریفات خیلی اهمیت ندهید. این که من گفته ام اگر مهریه بیشتر از این مقدار باشد ( 14 سکه )، عقد را نمیخوانم، از باب این نیست که اگر مهریه بیشتر از این مقدار باشد، عقد باطل است؛ نه، اگر شما مهریه را هزار برابر این مقدار، مثلاً چهارده هزار سکه، قرار بدهید، عقد باطل نیست و عقد درست است؛ منتها عقد یک معامله ی انسانی است و معامله ی دلها و جانهاست، که اگر پای پول و ثروت به میان آمد، تبدیل میشود به معامله یی بازاری؛ مثل این است که کالایی را داریم میگیریم و میدهیم. خب این کالا چیست، کیست؟
من میخواهم جلوی این را بگیرم که در چشم و همچشمی نیفتد. یک عده که مقداری پول دارند، به فکر بیفتند که مهریه های گزاف تهیه کنند، بعد هم با جهیزیه ی سنگین از آن طرف همراه شود. آن خانم بگوید همسایه مان، خواهرش، دختر عمویش و... فلان جور جهیزیه برده، اگر ما نبریم، بد میشود.
اینها را رها کنید و نگاه کنید به نیازها و همان حد لازم معمول؛ از آن حدود تجاوز نشود. مهریهی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) آن را منسوخ کرد.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) از یک خانوادهی اعیانی است. خانوادهی پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله)، تقریباً اعیانیترین خانوادهی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است.
چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است میخواهند ازدواج کنند، مهریهی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریهی کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
برای سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان صلوات
مهر السُـــنـّـة، مهریه زنان پیامبر و مهریه حضرت زهراء سلام الله علیها است و میزان آن ،پانصد درهم نقره است.
درحدیثی صحیح از امام باقر علیه السلام نقل شده که پیامبر برای هیچ یک از زنان و دخترانش مهریه بیش از پانصد درهم نقره قرار نداد. (وسائل ج21باب4ح4)
نکته: حدیث صحیح حدیثی است که تمام کسانی که روایت را نقل میکنند انسان های عادل و مطمئن هستند و احتمال کذب و دروغ در حدیث نیست.
در حدیثی دیگر نیز منع تزویج دختر، بخاطر قرار داده شدن مهرالسنة از طرف پدر دختر، موجب محروم شدنش از برخی نعمتهای اخروی دانسته شده است. (وسائل ج21باب4ح2)
نظر فقها در مورد مهریه
:الف برخی فقهاء (شیخ صدوق و سید مرتضی علم الهدی رحمهما الله) معتقدند که مهریه نمی تواند از مهر السنه، تجاوز کند و در صورت تجاوز به همان میزان باز می گردد.
ب: برخی از فقهای شیعه تجاوز از مهر السنه را مکروه دانسته اند.
ج: برخی دیگر از فقهاء عدم تجاوز را مستحب دانسته اند.
میزان مهر السنة : همانطور که اشاره شد، پانصد درهم نقره است. هر درهم برابر 0.7 مثقال شرعی و هر مثقال شرعی برابر سه چهارم مثقال صیرفی ( = مثقال معمول عرفی =4.6875 گرم) است :
500×0.75×0.7=262.5 مثقال عادی
262.5×4.6875= 1230.46875 گرم
به نظر شما این گونه مهریه قرار دادن ممکنه؟
به نظر شما مهریه اینچنینی خیلی آمارنی و دست نیافتنیه؟
به نظر شما پیامبر نمی توانسته مهریه بیشتر قرار بدهد؟
به نظر شما اگر مهریه زنان و دختران ما بیشتر از مهر السنه باشد چه معنایی دارد؟
به نظر شما مهریه زیاد زندگی ها را حفظ میکند؟
و.....
جهیزیه حضرت زهرا سلام الله علیها
1. یراهنی که به هفت درهم خریداری شده بود.
2. روسری (مقنعه) که قیمت آن یک درهم بود .
3. قطیفه مشکی که تمام بدن را کفایت نمی کرد.
4. یک سریر عربی (تخت) که از چوب و لیف خرما می ساختند.
5. دو تشک از کتان مصری که یکی پشمی و دیگری از لیف خرما بود.
6. چهار بالش که دوتای آن از پشم و دو تای دیگر از لیف خرما بود.
7. پرده.حصیر هجری.
8. دست آس.
9. مشکی از پوست.
10. کاسه چوبی برای شیر.
11. ظرف پوستی برای آب.
12. سبوی سبزرنگ.
13. کوزه های متعدد.
14. دو بازو بند نقره ای.
15. یک ظرف مسی.
وقتی چشم پیامبر به آنها افتاد فرمود: خداوندا، زندگی را بر گروهی که بیشتر ظروف آنها سفالست، مبارک گردان!
زندگی در گرو جهیزیه زیاد نیست خیلی از زندگی های زیادی که جهیزیه فروان داشتند و پایدارنماند و زندگی های زیادی که با جهیزیه کم، در عین حال شیرینی و لذت خاصی داشت بیایید حقیقت زندگی را دریابیم
شما باید طرف مقابلتان را مجاب کنید که از شکست در زندگی مشترک خود درس گرفتهاید، توانمندتر و با تجربهتر شدهاید و قرار است از وقوع دوباره اشتباهاتی که در زندگی قبل داشتهاید، جلوگیری کنید. شاید این موضوع را در جلسات خواستگاری مطرح کردهاید، اما استدلالهای شما آن قدر منطقی و اطمینان بخش نبودهاند و شما با جواب منفی مواجه شدهاید. پس برای این مسئله باید ابتدا به بررسی همه جانبه تجربه زندگی زناشویی قبلی خود بپردازید. باید در این مرحله با صداقت تمام عمل کنید تا بتوانید بهترین نتیجه را بگیرید. از چه زمانی زندگی شما شروع به سرد شدن کرد؟ شما و همسرتان هرکدام چه تأثیری در ایجاد و شدت گرفتن تنشها داشتید؟ چه شد که نتوانستید تنشها را حل کنید و زندگی زناشویی خود را نجات دهید؟ اشتباهات شما در زندگیتان کدامها بودند؟ با پاسخ به این قبیل سؤالات میتوانید اشتباههای خود را در تجربه طلاق بیابید و در صورتی که شخصی از شما در این مورد سؤال کرد با اطمینان کامل به او پاسخ دهید.
ازدواج با دختران مجرد یا خانمهای مطلقه؟
قبول کنید شرایط خاصی دارید که هر فردی نمیتواند با آن کنار بیاید. این نگرانی در دیگران وجود دارد و شما باید به آن احترام بگذارید. توجه داشته باشید که در ازدواج دوم اگر افراد با گاردهای دفاعی و نگرانیهای حل نشده مربوط به ازدواج اول همسر خود، وارد زندگی مشترک شوند، سراسر زندگی مملو از رفتارهای دفاعی و تلافیجویانه خواهد شد. بنابراین در انتخابهای خود برای رفتن به خواستگاری دقت کنید. جمله بالا به این معنا نیست که نباید به سمت خانمهایی بروید که به نوعی تجربه مشترک با شما دارند چه بسا که آنها در درک شرایط شما بسیار بهتر از خانمهای مجرد عمل میکنند اما مهم این است فردی که برای خواستگاری رفتن انتخاب میکنید، چه مجرد و چه اگر مانند شما تجربه ناموفقی داشته باشد، دارای درک و بینش بالایی باشد. به نظر میرسد شما باید مسئله طلاق خود را قبل از رفتن به خواستگاری به خانواده طرف مقابل اعلام کنید تا نظر مثبت یا منفی آنها را درباره این موضوع، همان زمان بشنوید چرا که اگر این خواستگاری رفتنهای ناموفق ادامه دار شود، به عزت نفس شما آسیب میرساند.
فردی که با علم به تجربه ناموفق شما در زندگی مشترکتان اجازه میدهد به خواستگاریاش بروید، آمادگی زندگی با شرایط شما را در خود احساس کرده است یا میتواند به وجود آورد.
در نظر داشته باشید در صورتی که با خانمی به توافقهای اولیه دست پیدا کردید، بهتر است برای شناسایی چالشها و تنشهای احتمالی و یافتن راه حل آنها و از همه مهمتر توانمندسازی خود و همسرتان به یک مشاور متعهد پیش از ازدواج مراجعه کنید. (جواد غفوری نسب - کارشناس ارشد مشاوره خانواده
به نقل از http://jamejamonline.ir
در بیشتر ازدواج های امروزه، زن و شوهر، هر دو، بیرون از منزل شاغل هستند. اهمیت پیامدهای این تحول از آن روست که ممکن است زن و شوهر، هر یک، به جهت های مختلف کشیده شوند و به ناچار در تعقیب هدف های مختلف باشند. در نتیجه مدت با هم بودن آن دو شدیداً کاهش می یابد و بر میزان مشغولیت فکری و فشار روانی آنان افزوده می شود. با گذشت زمان فاصله ی زن و شوهر از هم زیاد می شود و از نظر عاطفی و جسمانی روزبه روز از یکدیگر دور می شوند.
طلاق نیز مانند ازدواج، از ویژگی های روان شناختی خاصی برخوردار است. واقع گرایانه نبودن انتظارات همسران، یکی از علت های طلاق است. معمولاً، هر یک از طرفین توقعات ویژه ای دارد و فکر می کند باید همسری کاملاً شبیه به مادر یا پدر خود داشته باشد. اگرچه بعدها فرد همسر خود را مادری فداکار یا پدری نمونه ارزیابی نمی کند. بر اساس مطالعات انجام شده، تا زمانی که زوجین صاحب فرزند نشده اند، از وجود هم لذت بیشتری می برند. به نظر می رسد کودک حداکثر فشار را بر پدر و مادر وارد می کند. در طول ازدواج، بیشترین فشار از ناحیه ی فرزند بر والدین وارد می شود. طبق آمار بیماری یا فوت فرزند از عواملی هستند که احتمال طلاق را تا 50 درصد افزایش می دهند.
برخی از علل طلاق به طور خلاصه عبارتند از:
1 ـ ازدواج های رمانتیک:
اشتیاق بیش از حد دختران و پسران به ازدواج، اغلب با احساس هیجان ناشی از ازدواج همراه است که احساس بسیار قدرتمندی هم هست. کسانی که بیشتر از حد، تحت تأثیر هیجان ازدواج قرار می گیرند، متوجه مسئولیت سنگین آن نیستند. به همین دلیل برای ازدواج کردن بی تابی نشان می دهند و مشکلات پیش رو را پیش بینی نمی کنند و به نوعی وارد ازدواج های زودرس و رمانتیک می شوند که معمولاً این نوع ازدواج ها به طلاق منجر می شود.
2 ـ ازدواج به میل دیگران:
کسانی که در انتخاب همسر به نیازهای خود بی توجهند و فقط برای راضی کردن پدر و مادر یا یکی از شخصیت های مهم زندگی شان ازدواج می کنند، دست به اقدام خطرناکی می زنند.
3 ـ نداشتن شناخت کافی از یکدیگر:
افرادی که به قدر کافی با هم مراوده و رفت و آمد نداشته اند و علایق طرف مقابل را نشناخته اند و فقط از روی احساس و هیجان وارد زندگی مشترک می شوند؛ در زندگی، با کوهی از مسائل و مشکلات روبه رو می شوند که توانایی حل آن ها را ندارند.
4 ـ داشتن انتظارات غیر واقع بینانه:
ساده اندیشی است که اگر کسی گمان کند به تنهایی قادر است دیگری را تغییر دهد یا فکر کند اگر طرف مقابل به معنای واقعی عشق پی ببرد، همه چیز تغییر خواهد کرد. زندگی واقعی، بر این نوع ساده اندیشی ها خط بطلان می کشد.
5 ـ مسائل رفتاری و شخصیتی:
چنانچه کسی که با او قصد ازدواج دارید، دارای ویژگی ها و خصلت هایی مثل: حسادت، بدخلقی، نداشتن احساس مسئولیت، بی صداقتی، سماجت و... است اکیداً توصیه می شود تا زمانی که این خصلت ها از بین نرفته اند اقدام به ازدواج با او نکنید. زیرا این گونه افراد زندگی زناشویی را در معرض خطر جدی قرار می دهند.
6 ـ انتخاب احساسی:
نداشتن تصور ذهنی روشن از همسر مطلوب و انتخاب بر اساس شم قوی، یک فرایند ناخودآگاه است و نباید به آن اطمینان کرد. لازم است جهت داشتن همسری شایسته، منطقی تر رفتار شود.
7 ـ گذشت نکردن:
زنان و مردانی که در زندگی مشترک، گذشت ندارند، خواسته ها و نیازهای یکدیگر را رعایت نمی کنند و همدیگر را به صورت منطقی و عملی نمی پذیرند، کنترلی بر عصبانیت و رفتارهای توأم با خشونت خود ندارند، و در نتیجه خیلی زود از هم دور می شوند و کارشان به طلاق می کشد.
8 ـ عدم مسئولیت پذیری:
زنان و مردانی که به حداقل مسئولیت های خود پایبند نیستند و برای رفع ناتوانی خود تلاش نمی کنند زندگی موفقی ندارند.
9 ـ بدزبانی:
زنان و مردان بدزبانی که در گفتار خود مرتب نق می زنند، و با لحنی ملامت آمیز و تمسخرگونه با یکدیگر صحبت می کنند رابطه ای سرد و بی احترام دارند و زندگی شان دارای استحکام کافی نیست.
10 ـ خواست های بی جا:
زنان و مردانی که قادر نیستند درخواست ها و انتظارات خود را پس از ازدواج تعدیل کنند، و نمی توانند در حد توانایی های خود برنامه ریزی کنند، مشکلاتی برای خود به وجود می آورند که کم کم بزرگ شده و گاهی ممکن است به سمت جدایی کشیده شوند.
11 ـ روابط سرد بین زوجین:
زنان و شوهرانی که روابط صمیمی و عاشقانه ای با هم ندارند، سرد و خشک و بی روح با یکدیگر رفتار می کنند و واکنش مناسب به احساسات دوستانه و عاشقانه ی یکدیگر نشان نمی دهند، با گذشت زمان و برآورده نشدن نیازهای عاطفی شان از یکدیگر دور می شوند.
12 ـ روابط جنسی نامناسب:
زنان و مردانی که روابط جنسی سردی دارند یا میزان روابط و تمایلات جنسی آنها کم است و با بالا رفتن سن شان سرد مزاج تر هم می شوند، و روابط جنسی شان همیشه با بی احساسی و بی میلی آشکار خواهد بود، این نوع روابط جنسی سرد باعث ایجاد نارضایتی در طرف مقابل شده و به مرور، کار به طلاق می کشد.
13 ـ بی اعتمادی:
زنان و مردانی که به هم اعتماد ندارند، به دروغگویی و فریب و خیانت روی می آورند و به سرکوب و تحقیر همدیگر می پردازند که این نوع زندگی نتیجه ای جز طلاق ندارد.
14 ـ نداشتن حس همبستگی:
زنان و مردانی که سال ها پس از ازدواج، هنوز حس همبستگی در آنان ایجاد نشده است دیر یا زود از هم جدا خواهند شد.
15 ـ مردسالاری یا زن سالاری:
رابطه ای که در آن مردسالاری یا زن سالاری حاکم است و مسئولیت حفاظت و امنیت اقتصادی و روانی خانواده در دست یک نفر قرار گرفته، نقش طرف مقابل کاملاً بی رنگ شده، تداوم نخواهد داشت.
16 ـ عدم احساس امنیت:
در زندگی مشترکی که احساس امنیت عاطفی، مالی و روانی وجود نداشته باشد، افکار نگران کننده ای بروز می کند که تداوم آن را به مخاطره می اندازد.
17 ـ نداشتن سیاست درست در روابط خانوادگی:
اگر مردان و زنان سیاست تنظیم رابطه ی بین خانواده ی همسر و خانواده ی خود را از دست داده باشند یا اصلاً فاقد آن باشند، به جای وابستگی های منطقی، جوی مملو از درگیری های شدید، قهر و خصومت، بین دو خانواده حاکم می شود و دخالت های بی جای افراد خانواده غیر قابل کنترل خواهد شد.
عوامل جدایی و طلاق را می توان به سه گروه عوامل 1 ـ اجتماعی 2 ـ فردی 3 ـ ارتباطی تقسیم نمود و با توجه به این که تحولات برق آسای زندگی وقایع با آن چنان سرعتی رخ می دهد که دریافت تخصصی و بررسی هر یک بسیار مشکل خواهد بود، و از سوی دیگر پیچیدگی ها و غیرانسانی بودن جوامع در مقیاسی وسیع، انسان ها را به سوی از خودبیگانگی، انزوا و عدم اعتماد سوق می دهد که این مسئله بیش از هر حوزه ی دیگر در روابط خانوادگی و زناشویی مشاهده می شود.
عوامل شخصی مؤثر در طلاق کدامند؟
تا زمانی که در جامعه آرمان های رمانتیک و انتظارهای بیهوده و خیالی در حال گسترش است، و افراد نیز به پذیرش آن ها تن می دهند، بر میزان سرخوردگی و دلسردی از زندگی زناشویی افزوده می شود. هر یک از انتظارات نادرست و هدف های غیر واقع بینانه، عوارضی از نوع نومیدی، دلسردی و خشم همسران را در پی خواهد داشت. همه ی افراد، زندگی را با هدف خوشبختی شروع می کنند. همین که احساس خشنودی از زندگی زناشویی رو به کاهش می گذارد، تنها راه چاره را در طلاق می بینند. دلیل این امر آن است که در ابتدای ازدواج، دلبستگی ها و فعالیت های همسران، هم خوانی و هم سانی بسیار وجود دارد، ولی ممکن است در مدتی کوتاه این هم خوانی و علاقه مندی تبدیل به ناهم خوانی شدید شود. وقتی افراد تغییر می کنند، روابط آن ها نیز دگرگون می شود. زمانی که همسران هیچ گونه تشابهی در فعالیت ها و ارزش های خود احساس نکنند، به انزوا و دوری گزیدن از هم روی می آورند.
قانون ازدواج حکم می کند همسران برای تسلط بر دشواری ها و پیچیدگی های زندگی روزمره تلاش کنند. این در حالی است که هرگونه پریشانی روانی ایجاد شده در هر یک از طرفین، بر رابطه ی زناشویی آنان شدیداً تأثیر منفی خواهد گذاشت.
عوامل مؤثر در ایجاد اختلافات زن و شوهری که حتی ممکن است به طلاق منجر شوند، عبارتند از:
1ـ اختلال در مبادله ی رفتاری:
شامل فرآیندهای سازگاری شناختی، رفتاری و عاطفی در طی تعامل میان زوج می شود. بنابراین، سازگاری در فرایند شناختی، درکی، رفتاری و عاطفی، در طی زندگی مشترک احساس می شود. هر یک به نحوی آسیب می بینند، فرایند مبادله ی این سه پدیده به هم می خورد. یا به عبارت روشن تر: عدم درک متقابل به وجود می آید.
2 ـ عدم مُحبت:
که ابزار فعالانه ی آن، همراه سایر عواطف مثبت، باعث می شود زوجین از تداوم رابطه شان احساس رضایت بکنند.
3 ـ پرخاشگری یا تعارض:
از نقطه ضعف هایی است که می تواند طی ده سال اول زندگی زناشویی، باعث طلاق و نارضایتی طرفین شود.
4.نحوه ی ایفای نقش ها:
یعنی هر کدام از زوجین وظایف اصلی خود را، که برای تداوم زندگی زناشویی مؤثر است چطور انجام می دهد. نقش هایی که مسئولیت بیشتری را بر عهده ی یکی از همسران می گذارند، خطر به وجود آمدن مشکل در ارتباط زوجین را افزایش می دهند.
زنان غالباً برای حفظ و تداوم رابطه ی زناشویی و مسئولیت های شغلی خود دچار تعارض می شوند. همین امر سبب کم شدن استحکام زندگی زناشویی می شود.
5.عدم حمایت متقابل زوجین:
حمایت متقابل زوجین از عناصر اصلی تداوم زندگی زناشویی است. این حمایت ها ممکن است عملی (مانند کمک کردن کار در منزل) یا عاطفی (مانند گوش کردن همدلانه به درد دل یکدیگر) باشد، در تداوم زندگی زناشویی نقش بسیار مهمی دارند.
6.اختلالات روابط جنسی
بین غریزه ی جنسی، سلامت روانی جنسی و رضایت زناشویی همواره رابطه ای قوی وجود دارد. رضایت اولیه ی جنسی یکی از عوامل مهم تداوم رضایت زناشویی است. عوامل مهم اختلالات روابط جنسی عبارتند از: ناتوانی جنسی، انزال زودرس در مردان، کم بودن میل جنسی و سردمزاجی زنان، زنانی که به ارضای جنسی نمی رسند، یا زنانی که تماس های جنسی با آن ها توأم با درد و انقباض شدید ناحیه ی تناسلی است.
7.رویدادهای زندگی:
که به تحولات رشدی زوجین و میزان مقاومت آن ها در برابر حوادث استرس زای زندگی بستگی دارد. این رویدادهای استرس زا عبارتند از: بیماری شدید یکی از زوجین (نظیر سرطان)، رخدادهای غیرمترقبه برای کودکان، بازنشستگی یکی از زوجین و...
8.مشخصات فردی:
به سابقه ی خانوادی و عوامل شخصیتی و به تجارب فرد در خانواده ی خود برمی گردد، مانند:
الف)فرزندان طلاق، که در برابر ناملایمات زندگی آینده ی زناشویی خود، بیشتر به سمت طلاق گرایش دارند.
ب)فرزندان والدین پرخاشگر، که در زندگی زناشویی خود، به عنوان فردی بالغ، پرخاشگری زیادی دارند.
9.نوع دلبستگی زوجین:
تجربه ی روابط صمیمانه ی دوران کودکی به شکل گیری طرح های ذهنی افراد منجر می شود. این مدل های فعال شناختی، در روابط زناشویی آینده ی افراد، بسیار مؤثر هستند. یک بُعد این وابستگی و صمیمیت، میزان آرامش ناشی از این دلبستگی است؛ ولی در بُعدی دیگر، افرادی هستند که از صمیمیت وحشت دارند و آن را ترس آور می دانند و احساس خوبی به آن ندارند و از روابط خیلی صمیمانه پرهیز می کنند.
10.اختلالات روانی:
یکی از عوامل شاخص خطرآفرین در زندگی مشترک، اختلال روانی در افراد، چه در حال و چه در سابقه ی آن هاست. مانند افسردگی راجعه (دوره ای)، الکلیسم، اعتیاد به مواد مخدر و مواد محرک، اختلالات اضطرای شدید، وسواس و... که نقطه ضعف های شدیدی در تعاملات میان افراد است.
11.بافت های فرهنگی:
ازدواج ها معمولاً در یک بافت فرهنگی خاص رخ می دهند. در صورتی که زوجین به گونه ای عاقلانه و منطقی به نقاط قوت و تفاوت های فرهنگی یکدیگر توجه داشته باشند، ازدواجی موفق خواهند داشت. تفاوت های محسوس فرهنگی ـ اجتماعی زوجین از منابع مهم تعارض آن دو است.
12.متغیرهای محیطی:
خانه های شلوغ، رفت و آمدهای زیاد فامیل، پذیرایی مداوم از بستگان و مهمان های ناخواسته و بالاخره تعداد زیاد فرزندان باعث می شود که زوجین از نظر تنظیم وقت دچار مشکل شوند و آرامش و خلوت در خانه شان وجود نداشته باشد. در این صورت روابط جنسی آن ها آهسته آهسته کاهش می یابد. زوجی که به تأثیرات آشفتگی های متغیر محیطی آگاه نیستند، به طرف طلاق سوق پیدا می کنند.
در نتیجه هر یک از عوامل فوق، به تنهایی، یا به عنوان مجموعه ای از آن ها به همراه عدم اتخاذ سیاست مناسب در زندگی مشترک؛ از عوامل مهم طلاق هستند. تصمیم گیری برای طلاق زمانی رخ می دهد که زوج در زمانی کوتاه مدت، یا شناخت درمانی اختلافات زناشویی یا رفتاردرمانی های شناختی زوجین در زمان مناسب، قادر به حل معضلات آن ها نباشد.
در خلال زوج درمانی شاهد فهرست بی پایانی از این نوع انتظارات بوده ایم که زمینه ساز طلاق می شوند. با این که جامعه به رشد خود ادامه می دهد و پرده ی اوهام آهسته آهسته از روی مفهوم ازدواج برداشته می شود، اما افراد هنوز خود را با ایده آل های رُمانتیک سرگرم می کنند و گاه دست به خیالبافی درباره ی انتظارات شان می زنند.
منبع مقاله :
آذر، ماهیار؛ (1385) طلاق: علل، پیامدها و بچه های طلاق، تهران: نشر قطره، چاپ اول.
به نقل از http://rasekhoon.net/article/show/957561
منبع : شبکه اطلاع رسانی کاوش به نقل از http://vista.ir
برای مبارزه با معضل اجتماعی افزایش سن ازدواج، راه حل های زیادی وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروی مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است. به نظر می رسد دیگر زمان دادن راه حل تمام شده و باید در مسیر عملی ساختن این راه حل ها قدم برداشت. تنها راه رهایی از این مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ریزی های کلان فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی، برای رفع این مشکل بزرگ تلاش کنند. شاید نقطه آغازین و در عین حال بسیار مهم حل مشکل این باشد که ابتدا سعی کنیم تفکر و شناخت جوانان را عوض کنیم و آنان را از مادی گرایی و سطحی نگری، به معنویت و توجه به خدا و دین باوری، سوق دهیم. حال با توجه به عوامل افزایش سن ازدواج که در ابتدای مقاله بررسی شد، راهبردها و عوامل کاهش سن ازدواج را در همان غالب مطرح می کنیم:
همان طور که گفتیم، تغییر نگرش ها و شناخت های افراد، کمک زیادی به تغییر رفتار آنان می کند، و هر تغییری بدون داشتن زیرساخت های فکری محکم، دوامی نخواهد داشت. وظیفه مهم که از کارهای عمده در این حوزه است، بر عهده متصدیان امور فرهنگی مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن است که باید در این راستا برنامه ریزی جدی داشته باشند. کارهایی که می توان در راستای این هدف انجام داد، از قرار زیر است:
اگر تأهل و همسر داشتن به عنوان ارزش، و تجرد و مجرد ماندن، ضدارزش تلقی شود، همان طور که در روایات اهل بیت آمده،16 کمک زیادی به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج می شود.
در فرهنگ دینی مهم ترین ملاک برای انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است.17 و ملاک های دیگر از اهمیت کم تری برخوردار است. این در حالی است که در جامعه کنونی ما ملاک هایی چون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلی مظاهر مادی بیشترین اهمیت را دارد. به همین خاطر تمام تلاش جوانان این است که از هر راهی، امتیازات فوق را به دست آورند و از این طریق به مقبولیت اجتماعی کافی برسند. اما از آنجا که رسیدن به این ملاک ها زمان زیادی می طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتدای جوانی محروم می شوند و به این طریق سن ازدواج افزایش می یابد. اگر مسئولین فرهنگی کشور، ارزش های واقعی را که ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پیدا می کند، بلکه بسیاری از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد.
در جامعه ای که فرهنگ حجاب حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعی باشد و از اختلاط های مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر جلوگیری شود، زمینه ای برای ارضاء نامشروع نیازهای جنسی یافت نمی شود و در نتیجه تمتعات جنسی منحصر به خانواده و ازدواج می شود. همین امر باعث می شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنان زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادی در ارتباط با یکدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان برای ازدواج کاهش می یابد و در نتیجه سن ازدواج بالا می رود، هم چنان که یکی از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است، زیرا ازدواج را مانع آزادی بی حد و حصر خود می بینند.
اگر در جامعه، ساده زیستی و استفاده از حداقل امکانات مادی ارزش شود و یا حداقل این که ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا می کند؛ اما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادی، ارزش شود و چشم و هم چشمی های زیان آور گسترش یابد، جوان امروزی ما ناچار است در پی تهیه آن وسایل باشد و تا آن را تهیه نکرده ازدواج نکند. در نتیجه از داشتن خانواده در سن جوانی، محروم می ماند.
همان طور که گفتیم یکی از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر طوری برنامه ریزی شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر که مهم ترین و حساس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا می کند.
این امر مشروط بر این است که خانواده ها اولاً اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهای بزرگی فرزندان دانشجوی آن ها را تهدید می کند و چه مشکلات روحی و روانی زیادی در اثر تاخیر ازدواج برای آنان به وجود می آید و ثانیاً با برنامه ریزی دقیق و با هماهنگی و کمک دانشگاه و دیگر نهادهای مربوطه، ترتیباتی بدهند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال تحصیل خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجوی ما اگر امکان ازدواج داشته باشد، حتی به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدی قبل از عروسی، هم از برکات مادی و معنوی ازدواج محروم نشده و هم با انگیزه بیشتری تحصیل را دنبال می کند. دانشجو اگر احساس کند آینده روشنی دارد و می تواند مسئولیت زندگی را که با ازدواج بر عهده او گذاشته می شود بر دوش بکشد، کم تر به دنبال فعالیت ها و برنامه های غیردرسی و حتی ضددرسی می رود و بلکه تمام سعی و همت خود را صرف بهتر کردن زندگی و بالاتر بردن سطح آن می کند.
همان طور که گفتیم عوامل اقتصادی از عمده ترین دلایلی است که جوانان برای تأخیر ازدواج خود مطرح می کنند. برای این که این عامل مهم را کاهش دهیم باید در دو جهت برنامه ریزی کنیم: 1ـ هزینه ها را حتی الامکان کاهش بدهیم. 2ـ منابع اقتصادی و تولید ثروت را برای جوانان فراهم کنیم. بنابراین راهبردهای زیر می تواند ما را در عملی ساختن دو هدف فوق یاری دهد:
بسیاری از هزینه هایی که در زندگی می شود، اعم از هزینه های جشن عقد و عروسی، یا تهیه جهیزیه، مسکن و سایر لوازم زندگی، ضرورت زیادی ندارد و امکان حذف یا کاهش آن وجود دارد. اگر پسر و دختر و خانواده هایشان تصمیم بگیرند تمام هزینه های غیرضروری را حذف کنند و به حداقل امکانات اکتفا کنند، امکان ازدواج برای اکثر جوانان ما عملی می شود. این که جوانان ما یا خانواده هایشان این تصور و ایده را داشته باشند که در ابتدای زندگی باید از همه یا اکثر امکانات مادی برخوردار باشند و در برگزاری مراسم عقد و عروسی، هزینه های سنگینی بر یکدیگر تحمیل کنند، نتیجه ای جز فرار جوانان از ازدواج نخواهد داشت.
همان طور که خداوند همه مردم جامعه را به یاری جوانان برای ازدواج و تشکیل زندگی دعوت می کند، همه افراد، خصوصاً افراد متمول، وظیفه دارند در این امر خیر شرکت کنند. همچنین اگر ترتیبی داده شود که افراد نزدیک به خانواده پسر و دختر، به صورت یک رسم و عادت نیکو، قسمتی از هزینه های ازدواج را بر عهده گیرند، کمک بزرگی به تحقق این هدف می شود. این پیشنهاد گرچه ظاهر ساده ای دارد، ولی در عمل تأثیر شگفت انگیزی در هموار ساختن مسیر ازدواج جوانان دارد و چون این مشکل عمومیت دارد، و هر کسی خود را محتاج کمک می بیند، همه مردم در این امر خیر شرکت خواهند کرد.
قرض الحسنه که یکی از سنت های خوب و گره گشای اسلامی است و در آیات فراوانی از قرآن به آن تشویق و تأکید شده18، تاثیر فوق العاده ای در حل مشکلات اقتصادی جامعه دارد. اگر این سنت حسنه که امروز در گوشه و کنار جامعه تحت عنوان «وام ازدواج» وجود دارد، گسترش یابد و به این طریق وام های طولانی مدت و کم بهره به جوانان برای ازدواج و تهیه وسایل زندگی داده شود، چنانکه از برنامه های مهم دولت جدید شمرده شده است، کمک زیادی به ازدواج جوانان و در نتیجه کاهش سن ازدواج، خواهد شد.
امروز دغدغه اصلی جوانان و به ویژه دانش جویان، اشتغال است. متاسفانه آموزش و پرورش و آموزش عالی ما طوری برنامه ریزی نکرده که همه فارغ التحصیلان خود را به ابزار و فنون شغلی مجهز کند. همان طور که نیروی نظامی نتوانسته برای سربازان وظیفه که خیل عظیمی از جوانان کشورند، در این زمینه کاری کند و حداقل هر یک از آنان را در مدت سربازی به فن یا صنعتی مجهز کند. البته کارهایی در تحقق این هدف انجام شده، ولی اصلاً کافی نیست. فی المثل اگر دانشجوی جوان ما، بتواند در خلال تحصیل، شغل مناسبی داشته باشد، می تواند بسیاری از هزینه های زندگی خود را تأمین کند. لازمه این کار این است که آموزش های کاردانی و کاربردی در طول تحصیل گسترش یابد و تعداد واحدهای نظری کاهش پیدا کند.
در زمان های گذشته اکثر جوانان، ابتدای زندگی خود را در کنار والدینشان آغاز می کردند و به مرور زمان سعی می کردند با پس انداز و امثال آن، از پدر و مادر خود مستقل شوند، اگر بتوان این فرهنگ را دوباره زنده کرد و جوانان و خانواده هایشان را به پذیرش این امر تشویق کرد، کمک زیادی به حل مشکل ازدواج می شود.
از آنجا که اجتماع و جامعه، مجموعه ای متشکل از واحدهای کوچک ترِ خانواده است، بهترین جایگاه کمک به ایجاد خانواده و فراهم ساختن ازدواج جوانان، خود جامعه است. از این رو برای حل مشکل ازدواج جوانان و جلوگیری از افزایش سن ازدواج، چاره ای جز همکاری و همیاری همه افراد و آحاد جامعه، وجود ندارد. راهبردهای اجتماعی که می توان در این زمینه ارائه دارد، از قرار زیر است:
دولتمردان و متصدیان اجتماع وظیفه دارند برنامه دقیقی برای حل این مشکل ارائه دهند. همچنین با تشویق مردم، خصوصاً افراد متمول، جوانان را در این امر یاری دهند. مسلماً اگر دولت و مسئولان امر قدمی در این راه بگذارند، همه مردم به کمک آن ها می شتابند، زیرا این یک مشکل همگانی است و همه افراد به گونه ای با آن درگیر هستند.
یکی از دلایلی که جوانان را از ازدواج دور کرده است، نداشتن اطلاعات صحیح از ازدواج و وجود بدبینی های بی مورد است. بسیاری از جوانان نسبت به اصل ضرورت ازدواج بی اطلاعند و برخی هم از افکار ناصحیح و خرافی در این مورد رنج می برند. وجود مراکز مشاوره ازدواج، کمک شایانی به جوانان می کند و دغدغه های بی مورد آنان را برطرف می سازد.
از بین تمام خسارت ها و ضررهایی که در مهاجرت روستاییان به شهر وجود دارد، مشکل افزایش سن ازدواج، جایگاه ویژه ای دارد. اگر بتوان با افزایش امکانات زندگی در روستاها و ایجاد اشتغال برای آنان، از مهاجرت آن ها جلوگیری کرد و آنان را به ماندن در روستا و تولید محصولات کشاورزی و دامی و امثال آن تشویق نمود، علاوه بر حل بسیاری از مشکلات اجتماعی، از افزایش سن ازدواج نیز جلوگیری خواهد شد.
یکی از راه های پیشرفت در جامعه ما اجرای قانونی اساسی و جلوگیری از متخلفین و برهم زنندگان نظم و قانون است. اگر از فساد و ابتذال، خصوصاً در حوزه اخلاق و مسائل جنسی جلوگیری نشود و با افراد متخلف برخورد جدی صورت نگیرد و در مقابل تهاجم و شبیخون فرهنگی دشمن، سیاست تسامح و تساهل اجرا شود، جامعه چنان دچار آشفتگی می شود که اولین ضرر آن متوجه نهاد مقدس خانواده می شود و جایگاه آن را تضعیف می کند. امروز کم نیستند جوانان پاک و مؤمنی که شریک زندگی مناسبی برای خود نمی یابند. تأثیر مخرب گسترش فساد و فحشا و ابتذال و مخصوصاً مواد مخدر بر تزلزل کانون خانواده و بدبینی جوانان به ازدواج، بر کسی پوشیده نیست. اگر متصدیان اجتماع برای مبارزه با مفاسد اخلاقی کمر همت ببندند و این دام های خطرناک را از جلوی جوانان بردارند، برکات زیادی نصیب جامعه خواهند کرد که یکی از آن ها هموار شدن راه ازدواج جوانان است.
به امید آن که با همت تمام نیروها و ملت و دولت، به زودی شاهد آن باشیم که جوانان عزیزمان، این سرمایه های بی نظیر کشور، در امر ازدواج مشکلی نداشته باشند و با نشاط و انگیزه و امید، آینده ای روشن و موفق برای خود و دیگران بنا کنند.
1ـ روم/ 21.
2ـ بحارالانوار، ج 10، ص 93.
3ـ محجة البیضاء، ج 3، ص 54 .
4ـ بحارالانوار، ج 100، ص 221.
5 ـ میزان الحکمه، ج 4، باب 1634.
6 ـ بحارالانوار، ج 100، ص 217.
7ـ نورالثقلین، ج 3، ص 597 .
8 ـ کنزالعمال، ج 16، حدیث 44448.
9ـ بحارالانوار، ج 16، ص 223.
10ـ روزنامه جوان، تاریخ28/7/81 .
11ـ روزنامه کیهان، تاریخ 17 تا19/4/80 .
12ـ ر.ک: ایمانی، محسن، مجله اصلاح و تربیت، شماره 63 .
13ـ نور/32.
14ـ روزنامه کیهان، تاریخ 17 تا 19/4/80 .
15ـ روزنامه های 21 آبان 1382.
16ـ ر.ک: بحارالانوار، ج 100، ص 218 تا 225.
17ـ پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در روایتی فرمود: کسی که از دین و اخلاق خوبی برخوردار است، اگر به خواستگاری دختر شما آمد، به او همسر بدهید، زیرا اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین ایجاد کرده اید. (وسایل الشیعه، ج 20، ص 86).
18ـ ر.ک: بقره/245، مائده/ 12، حدید/ 11 و 18، تغابن/ 17 و مزمل/ 20.
به نقل از http://www.hawzah.net