تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله : مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْیَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛
خانواده گلخانه ای، پر از محبت و احساس، سازندگی، و آینده نگری است. کانون خانواده، محیطی پر از شور و شادی و پیوندی به گذشته و پلی به آینده است و هیچ اجتماعی به اجتماع خانواده نمی رسد. خانواده اجتماع مقدسی است.
با وجود چتر زیبایی چون خانواده (والدین، همسر ، فرزندان ، بردار و خواهر) تنها ماندن چرا.

۱۹ مطلب با موضوع «ازدواج :: عوارض تاخیر در ازدواج» ثبت شده است

عوامل افزایش سن ازدواج

کارشناسان امور اجتماعی عوامل زیادی برای افزایش سن ازدواج عنوان کرده اند که ما در این جا این عوامل را در سه بخش عمده، مطرح می کنیم:

الف) عوامل اجتماعی

زندگی اجتماعی گرچه یکی از ضروریات حیات انسان است، به طوری که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست، اما با این حال، اگر در برنامه ریزی و سیاست اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیاد به وجود می آید. یکی از عوامل افزایش سن ازدواج به مسائل اجتماعی برمی گردد که در ذیل به چهار عامل آن اشاره می شود.

1ـ افزایش جرایم و آسب های اجتماعی

بالا رفتن جرایم و آسیب های اجتماعی مانند: اعتیاد، بی بندوباری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن نه تنها موجب از هم پاشیدگی خانواده ها شده است، بلکه باعث سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شده است که جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی، نگاه نکند و سرنوشت خود را به کسانی که در دام این آسیب ها گرفتار شده اند، تشبیه کند.

2ـ تحصیلات دانشگاهی

طولانی بودن مدت تحصیلات دانشگاه و افزایش نسبت دختران به پسران (که طبق بعضی آمارها تنها 35/43 درصد کسانی که در کنکور شرکت می کنند، پسر هستند)14، سبب شد اولاً، اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا به دست آوردن شغل، از ازدواج سرباز زنند؛ و ثانیاً، دختران به علت داشتن تحصیلات دانشگاهی حاضر به ازدواج با پسران پشت کنکور مانده نباشند و درصد بالایی از آنان بدون همسر بمانند، یا به ازدواج ناخواسته تن بدهند؛ چنانکه امروز شاهد این معضل هستیم.

3ـ عدم توازن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج در ایران

بنا بر برخی آمارها، جمعیت دختران در شرف ازدواج، یک میلیون و ششصد هزار نفر بیش از پسران آماده ازدواج است و این خود سبب می شود پسران در ازدواج رقابت نکنند و در نتیجه عجله ای نداشته باشند.15

4ـ به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها

طبق آمارها، به علت مهاجرت پسران روستایی به شهرها برای جستجوی کار، جمعیت دختران روستایی آماده ازدواج دو برابرِ گذشته است.

ب) عوامل اقتصادی

یکی از عمده ترین دلایل تأخیر ازدواج از نظر جوانان، عوامل اقتصادی است. در یک گفتگوی ساده و خودمانی با جوانان، خصوصاً پسران، می توان به آسانی فهمید که علت نداشتن تمایل به ازدواج در اکثر آن ها برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگی و جشن ازدواج است. در این بین خانواده های دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگی برای ازدواج دخترانشان می دانند، خصوصاً خانواده هایی که چند دختر با فاصله های سنی کم، دارند.

بنابراین عدم توان اقتصادی کافی، انگیزه ازدواج جوانان را پایین می آورد و اجازه نمی دهد آنان در سن پایین ازدواج کنند. اما گاهی داشتن شغل مانع ازدواج می شود و آن در صورتی است که دختران شاغل شوند. بسیاری از دخترانی که شغلی برای خود دست و پا می کنند و مشغول به کار می شوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست می دهند. دلایلی که باعث کاهش میل آن ها به ازدواج می شود عبارت است از:

1ـ دختران وقتی شاغل می شوند، توان اقتصادی شان بالا می رود و به استقلال اقتصادی می رسند. از آنجایی که یکی از انگیزه های دختران برای ازدواج، نیاز اقتصادی است و از مجرد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسیدن به استقلال اقتصادی این انگیزه در آن ها از بین می رود و در نتیجه بسیاری از آنان رغبت چندانی به ازدواج ندارند. بنابراین دخترانی که به ازدواج به عنوان یک تکیه گاه اقتصادی نگاه می کنند، اگر با به دست آوردن شغل به منبع اقتصادی خوبی برسند، دلیلی برای ازدواج ندارند و تا مجبور نشوند، ازدواج نمی کنند. چنانکه وجود این عامل در زنان بیوه نیز بزرگ ترین مانع را برای تن دادن آن ها به ازدواج مجدد ایجاد می کند.

2ـ داشتن شغل از این جهت که هم منبع اقتصادی است و هم سرگرمی خوبی است که می تواند در انسان نشاط و شادی به وجود آورد، جایگاه خاصی در بین دختران دارد. گاهی علاقه به شغل در دختران چنان زیاد می شود که به خاطر ترس از از دست دادن آن، ازدواج نمی کنند و خواستگاران را به بهانه های مختلف رد می کنند. بنابراین شاغل شدن دختران یکی دیگر از انگیزه های ازدواج آنان که رها شدن از تنهایی و انس گرفتن به همسر است را ضعیف می کند و جانشین مناسبی برای ازدواج، نزد آن ها محسوب می شود.

3ـ دختری که شاغل است، معمولاً خواستگاران بیشتری نسبت به سایر دختران دارد. به همین خاطر از تأخیر انداختن ازدواج واهمه ای ندارد، زیرا شانس خود را برای ازدواج، حتی اگر سن او هم افزایش پیدا کند، زیاد می بیند.

بنابراین شاغل شدن دختر (بر عکس شاغل شدن پسر که سبب زیاد شدن انگیزه به ازدواج است) انگیزه او را نسبت به ازدواج کاهش می دهد. این عامل امروزه در کشورهای غربی تأثیر چشمگیری در کاهش رغبت دختران به ازدواج داشته و حتی بسیاری از دختران و زنان غربی به خاطر همین عامل، تا آخر عمر مجرد می مانند که خود می تواند سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی شود. در کشور ما نیز تأثیر شغل دختران در تأخیر ازدواج، گرچه مانند جوامع غربی نیست، ولی کمابیش دیده می شود و خطر گسترده تر شدن آن، وجود دارد.

ج) عوامل فرهنگی

گرچه کشور ما از فرهنگ غنی و کامل اسلامی برخوردار است، ولی به دلایلی چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارش های اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودی بین جوانان به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانی که در گذشته مهم ترین برنامه او در اولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگی بود، امروزه دیگر چنین عقیده ای ندارد و حتی برخی زمان ازدواج را مخصوص میان سالی می دانند، و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شود.

به هر حال عوامل فرهنگی را می توان از سه جهت در تأخیر ازدواج مؤثر دانست:

1ـ منسوخ شدن ارزش های معنوی

منسوخ شدن ارزش های معنوی و جایگزین شدن ارزش های مادی، سبب شده بسیاری از جوانان به همه چیز، از جمله ازدواج ،رنگ و لعاب مادی بدهند و به جای این که کسب فضایل انسانی را هدف خود قرار دهند و ازدواج را عاملی برای نزدیک تر شدن به خدا و کامل شدن ایمان بدانند، در جمع مال دنیا و نمایاندن ظواهر فریبنده زندگی مادی، مسابقه بگذارند. این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار می دهد. اما جوانی که دغدغه اصلی اش حفظ و کامل شدن ایمانش است، چون ازدواج را ایجاد کننده نیمی از ایمان می داند، تمام امکانات خود را برای به دست آوردن آن بسیج می کند.

2ـ آرمان گرا بودن جوانان

بعضی از جوانان امروزی، به علت خامی و نپختگی که هیچ تناسبی با زندگی پیچیده کنونی ندارد و نیز به علت عدم اعتماد به تجربه های والدین و قدیمی دانستن آن ها، از واقعیت های زندگی بی اطلاع مانده اند و در نتیجه نمی توانند درباره موضوعی چون ازدواج، واقع گرا باشند، بلکه آرمانی فکر می کنند و در عالم خیال پرواز می کنند. این طرز تفکر، یکی از دو پیامد منفی زیر را دارد: یا ازدواج نمی کنند و منتظر همسری آرمانی هستند و یا ازدواجشان مبتنی بر احساسات است که نتیجه آن شکست و سرخورده شدن از ازدواج است. 

به نقل از http://www.hawzah.net

عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۸:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
وقتی توصیه نامه اسلام را درباره ازدواج ورق می‌زنیم، ازدواج را آرامش دهنده روح و روان می‌داند. قرآن کریم می‌فرماید: «و از نشانه‌های او(خداوند) اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند.»
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز»، وقتی توصیه نامه اسلام را درباره ازدواج ورق می‌زنیم، ازدواج را آرامش دهنده روح و روان می‌داند؛ قرآن کریم می‌فرماید: «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی‏ ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ؛ و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند.»1

ازدواج موجب احیای سنت پیامبر است؛ پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در این باره فرمود: «النِّکاحُ سُنَّتِى، فَمَن رَغِبَ عَن سُنَّتی فَلَیسَ مِنّی؛ ازدواج سنت من است پس هر که از سنت من روی بر گرداند از من نیست.»2، ازدواج قرار دهنده انسان در ولایت و حمایت خدای متعال3 و به خشم آورنده شیطان است؛ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «هر جوانی که در دوره جوانی خود ازدواج کند، شیطانش فریاد بر آورد که وای بر او دین خود را از گزند من حفظ کرد.»4، همچنین ازدواج کامل کننده ایمان5 و زیاد کننده روزی انسان نیز است؛ پیغمبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «زن بگیرید؛ زیرا که ازدواج کردن روزی شما را بیشتر می‌کند.»6

در میان این احادیث، با گزاره‌هایی از این دست آشنا می‌شویم که «هیچ چیز حتی فقر نباید باعث عقب افتادن ازدواج شود.»7، «مجرد بودن، سبب شرور شدن است.»8، «سفارش به دخترداران برای شتاب کردن در ازدواج آنها.»9 و «تشویق به ازدواج خصوصا در جوانی و کراهت اسلام از تجرد»10 بنابراین از نظر اسلام تأخیر ازدواج امری نکوهیده و برخلاف رضایت الهی است.

با این همه، ولی آمارها از بالا رفتن بی‌سابقه سن ازدواج حکایت دارد. برخی از پیامدهای این مسئله عبارتند از: افسردگی و بی‌نشاطی در جوانان، انحرافات اجتماعی و فرهنگی، وسواس در همسر گزینی، مشکل زایی فرزندان ازدواج نکرده در خانواده، اضطراب و نگرانی به ویژه در دختران، بلاتکلیفی، از دست رفتن طراوت و زیبایی، ناامیدی، کاهش میل به ازدواج، احساس سربار بودن در خانواده، شکل گیری پدیده تک زیستی و... .
 
محور اول: عوامل فرهنگی

1. رنگ آمیزی غربی

اگر قلم موهای فرهنگمان را در سطل رنگ غرب بزنیم و بر در و دیوار خانه دلمان بکشیم، بدون شک، رنگ خدایی را در قلبمان ندیده گرفته‌ایم و خانه را خود خواسته به تصرف غیر در آورده‌ایم.

بی‌توجهی به ارزش‌های معنوی و جایگزینی ارزش‌های مادی غربی، سبب شده برخی‌ها به همه چیز، از جمله ازدواج، رنگی مادی بدهند و در شتاب برای رسیدن به ظواهر از مسیر کمال که همان همسرگزینی است، غافل بمانند.

2. پرواز بر فراز ابرها

خامی و نپختگی، آرمان گرایی و نیز عدم اطمینان به تجارب والدین و قدیمی دانستن نسخه آنها، باعث شده که خیلی از جوانان از واقعیت‌های زندگی بی‌اطلاع مانده و نتوانند درباره موضوعی چون ازدواج، واقع بینانه تصمیم بگیرند.

این طرز تفکر، دو پیامد منفی برای این گونه افراد در بردارد؛ یا ازدواج را به امید رسیدن به همسری آرمانی، مدام عقب می‌اندازند و یا بر عکس، با دستپاچگی و مبتنی بر احساسات ازدواج می‌کنند که نتیجه هر دو، شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.

3. بازار آزاد

گسترش روزبه روز وسایل و تکنولوژی‌های ارتباط جمعی از جمله ماهواره، اینترنت، تلفن همراه و چه غیر از آن از یک طرف، و از طرفی ترویج فرهنگ بی‌بندوباری و بی‌عفتی به وسیله اکثر این گونه وسایل ارتباطی، سبب شده تا زمینه ارتباط‌های آسان و شهوت آلود دیداری، شنیداری در فضای مجازی و همچنین واقعی، در محیط کار، تحصیل و... برای خیلی از جوانان به راحتی مهیا شود.

توسعه روابط دوستانه بین پسرها و دخترها به چند دلیل، ازدواج جوانان را به تأخیر می‌اندازد؛

. با ارضای بخشی از نیازهای عاطفی جوانان، تا حدود زیادی عطش ارتباط با جنس مخالف و نیاز به ازدواج در آنها کاهش می‌یابد.

. در میان این گون روابط، شناخت دو طرف از ویژگی‌ها و خصلت‌های جنس مخالف بیشتر می‌شود و سبب نوعی احتیاط و محافظه‌کاری در انتخاب همسر می‌گردد.

. انگیزه منفی جایگزینی روابط مجازی با خطر ریسک پذیری کمتر به جای تشکیل زندگی با ریسک بالا را در جوانان شکل می‌دهد.
 
محور دوم: عوامل اجتماعی

1. اعتماد روی میز شک

فریب کاری، کلاهبرداری، ظاهرسازی، دروغ گویی، بی‌بندوباری‌های پنهان، افزایش اعتیاد و... از طرفی و از طرف دیگر توسعه کمی شهرنشینی و افزایش جمعیت که افراد جامعه را با هم بیگانه کرده است، موجب ایجاد فضای بی‌اعتمادی و یا حداقل دیر اعتمادی افراد به یکدیگر شده است.

یکی از آثار این بی‌اعتمادی، در هنگام ازدواج دختران و پسران با یکدیگر خود را نشان می‌دهد. جوانان و خانواده‌ها با مشاهده تجارب تلخ و شکست‌های عاطفی و زناشویی زوج‌هایی که به واسطه اعتماد خوش بیانه در زندگی‌شان، دچار ناکامی شده‌اند، نه تنها دیگر حاضر نیستند که به این راحتی‌ها به دیگران اعتماد کنند، بلکه باعث شده تا دیگر ازدواج را به عنوان عامل خوشبختی، ندانند و سرنوشت خود را به کسانی که در دام این آسیب‌ها گرفتار شده‌اند، شبیه نکنند.

البته این شک تا حدودی لازم و منطقی است، ولی اشکال کار جایی است که این بی‌اعتمادی، حالت وسواس گونه می‌یابد و حتی به تحقیق‌های منطقی و درست هم اعتماد نمی‌شود.
2. مدرک؛ شریک زندگی

از نظر بسیاری از دانشجویان، ازدواج امکان ارتقای تحصیلی را کاهش داده و تحقق بسیاری از آرزوهای آنان را سخت می‌کند؛ ادامه تحصیل از چند طریق منجر به کاهش نرخ ازدواج می‌شود؛

. همراه با ادامه تحصیل، امکان پیدا کردن شغل مناسب برای دانشجو وجود ندارد و دانشجو، برای تأمین هزینه‌های زندگی خود نیز با مشکل مواجه خواهد شد.

. توأم شدن ازدواج، تحصیل و اشتغال(برای کسب معاش زندگی) کاری بسی دشوار است و فشار دو چندانی را بر فرد وارد می‌کند.

. به خاطر افزایش سطح تحصیلات فرد، نگرش او نسبت به زندگی و همسر گزینی تغییر کرده و ضمن اینکه با افزایش سطح توقعات، از میزان نفوذ و حمایت خانواده هم کاسته می‌شود.

. ملاک و معیار انتخاب اکثر دانشجویان دختر با وارد شدن به دانشگاه، تغییر کرده و توقع دارند که فرد مقابل آنها هم دارای تحصیلات عالی باشد؛ در حالی‌که بالا رفتن تحصیلات دختران، گر چه کیفیت خواستگار آنها را بالا می‌برد، ولی تعداد آن را کم می‌کند؛ زیرا افراد دارای تحصیلات پایین‌تر به خواستگاری آنها نمی‌روند و اگر هم بروند، آنها قبول نمی‌کنند.

از این‌ها گذشته عده‌ای از پسرهای سن بالا، دختر کم سن‌تر را به دختر دارای تحصیلات عالیه ترجیح می‌دهند.

3. پس لرزه‌های اشتغال

مسایل که مربوط به شغل می‌شود، از جهات گوناگون بر مسئله ازدواج تأثیر گذار است. در ادامه به سه نمونه از این تأثیرات اشاره می‌کنیم؛

. شغل در ایجاد و حفظ عزت نفس افراد و در شکل گیری شخصیت آنها و تأمین سلسله مراتب نیازهایشان(نیازهای فیزیولوژیکی- نیازهای ایمنی، نیاز به تعلق اجتماعی، نیاز به احترام و نیاز به خودیابی) موثر است.

افراد بی‌کار، نه تنها به واسطه تخریب بنیان‌های خود اتکایی و اعتماد به نفس، خود را عنصری بی‌هویت می‌پندارند که توان تشکیل خانواده را ندارند، بلکه بی‌کاری در مردان و گاه عدم امنیت شغلی در مشاغل موقت، میزان پذیرش مسئولیت زندگی و ازدواج از سوی مردان را به عنوان نخستین انتخابگران امر ازدواج، به شدت کاهش داده است.

. ورود زنان تحصیل کرده و غیر تحصیل کرده به بازار کار، افزون بر اینکه بسیاری از فرصت‌های شغلی را از مردان، که متکفل اصلی امرار معاش خانواده هستند گرفته، زنان را هم از نظر اقتصادی از وابستگی به خانواده‌ها و یا همسرانشان بیرون آورده است.

استقلال اقتصادی زنان هر چند در نگاه اول مثبت به نظر می‌رسد، ولی کاهش میزان وابستگی اقتصادی در آنها، باعث شده تا آنها به این راحتی‌ها تن به ازدواج ندهند.

. در بین برخی دختران، داشتن شغل از این بابت که هم منبع اقتصادی می‌تواند باشد و هم سرگرمی خوبی برای آنهاست، جایگاه خاصی دارد. گاهی تمایل و علاقه به شغل در آنها چنان زیاد می‌شود که به دلیل ترس از دست دادن آن، حاضر به ازدواج کردن نیستند و خواستگاران را به بهانه‌های گوناگون رد می‌کنند.

اشتغال در بعضی دختران، انگیزه ازدواج را که رها شدن از تنهایی از راه انس گرفتن با همسر است، در آنها تضعیف می‌کند و جانشین مناسبی برای ازدواج نزد آنها به حساب می‌آید.
 
محور سوم: عوامل اقتصادی

در یک گفت‌وگو و صحبت خودمانی با جوانان، به خصوص پسران، می‌توان به راحتی متوجه شد که دلیل تمایل به ازدواج در خیلی از آنها برخوردار نبودن از شغل، خانه و تهیه لوازم و ضروریات زندگی است. خانواده‌های دختران نیز مشکل تهیه جهیزیه را مانع بزرگی برای ازدواج دخترانشان می‌دانند. در این خصوص، ذکر این دو نکته لازم است؛

1. مثلث «ت»

نیازهای اقتصادی در انجام گرفتن ازدواج، انکار ناپذیر است؛ ولی آن‌چه ازدواج را سخت می‌کند، ورود مثلث تجملات، تشریفات و توقعات به صحنه ازدواج است. هنگامی که شعله چشم و هم چشمی‌ها کنار این مثلث قرار می‌گیرذ، آتشی افروخته می‌شود که دودش به چشم بسیاری‌ از جمله میانگین سن ازدواج می‌رود.

اگر خانواده‌ها و جوانان در خریدهای ازدواج، مخارج عقد و عروسی، تهیه خانه و... روی ریل مثلث «ت» قرار بگیرند، هم رواج دهنده این فرهنگ اشتباه خواهند بود و هم زمینه ساز ورود آثار منفی بسیاری می‌شوند. آنها چون در پی بهترین‌ها هستند، نیاز به زمان بیشتری برای مهیا شدن برای ازدواج دارند و این‌ها همه دست به دست هم می‌دهند تا اقتصاد را به عنوان عاملی در بالا رفتن سن ازدواج مطرح کنند.

2. به سبک امروزی

باورهای اقتصادی نادرست که جای باورهای اصیل و معنوی بنشینند، آمار ازدواج را پایین می‌کشند. زمانی نه چندان دور، زوج‌های جوان به کم ترین امکانات زندگی قانع بودند؛ جهیزیه‌ای مختصر، اتاقی در خانه پدری، مهریه‌ای اندک و... . پس چرا این‌قدر از سبک زندگی قناعت گونه گذشته فاصله گرفته‌ایم؟ چرا پدر و مادرهای آن زمان که هنوز پس از سال‌ها زندگی، لوازم و تجهیزات زندگی کاملی ندارند، معتقدند برای یک زوج جوان باید تمامی امکانات فراهم باشد، در حالی که این مسئله هیچ توجیه عقلی ندارد. چه شده که آنها آن‌قدر که به مهریه بالا برای تضمین خوشبختی دخترانشان دل بسته‌اند، به ایمان، اعتقاد و پاکدامنی داماد کاری ندارند؟

آن‌چه باید انجام داد...

الف) راهبردهای فرهنگی

. لازم است جامعه را با تأکیدات فراوان دین درباره ازدواج، زمان مناسب انجام آن و وعده‌های خداوند قادر برای بی‌نیاز کردن افراد فقیری که ازدواج می‌کنند آشنا کنیم.

. ایمان و اخلاق، اولین ملاک دین در ازدواج است؛ نه مدرک، ثروت، زیبایی، پست و مقام و... . باید با کار فرهنگی و رسانه‌ای ملاک‌های دینی احیا شود.

. عفت، باید از کودکی در افراد نهادینه شود. عفت درونی جلوی انحرافات جنسی و ورود در چرخه بازار آزاد را گرفته و جوانان را به راه درست ارضای نیازهایشان هدایت خواهد کرد. افزون بر این، آگاهی دادن جوانان به ضررهای بی‌شمار بی‌بندوباری‌های اخلاقی ضروری است.

ب) راهبردهای اجتماعی

تحلیل و ارائه راه‌حل برای مشکلات افراد، بدون در نظر گرفتن نقش جامعه، تحلیلی ناقص و راهکاری ناکافی است. در این باره به چند راهبرد مهم اجتماعی اشاره می‌کنیم؛

. فراهم کردن شرایط ازدواج آسان که عزم دولت مردان، خیران، و فرهنگ سازان جامعه را می‌طلبد.
. با گسترش مراکز مشاوره ازدواج، به افزایش آگاهی جوانان درباره اصل ضرورت ازدواج و حل دغدغه‌های فکری آنان اقدام شود.

. امکان ازدواج دانشجویان در خلال تحصیل بیش از این فراهم گردد و امتیازات بیشتری برای اشتغال و مسکن جوانان متاهل نسبت به جوانان مجرد، اعطا شود.

ج) راهبردهای اقتصادی

برخی مشکلات اقتصادی واقعی هستند؛ یعنی حل نشدن آنها حقیقتا به انجام ازدواج ضربه می‌زند. این گونه مسایل نیاز به برنامه ریزی دقیق و دولت مردان دارد، ولی برخی از این مشکلات، ریشه فرهنگی دارد. برای نمونه می‌توان گفت:

. با گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستی، سایه سنگین مخارج ازدواج از روی خانواده‌ها و جوانان کنار زده شود؛ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله فرمود: «بهترین ازدواج‌ها، آن است که آسان‌تر انجام گیرد.»

. تشویق خیرین و نیکوکاران به هم یاری خانواده‌های کم درآمد در فراهم کردن هزینه‌های ازدواج جوانان، باید مورد توجه قرار گیرد.

. گسترش مراکز کار آموزی به جوانان و تهیه شرایط پاره وقت در زمان تحصیل، مورد اهتمام باشد.
. فرهنگ زندگی زوج‌ها در کنار خانواده‌ها، که روزگاری در این جامعه مورد قبول و عمل بوده، احیا شود. 
 
منبع:
[1]. روم، آیه21
[2]. بحار الانوار، ج103، ص220
[3]. محجة البیضاء، ج3، ص54
[4]. کنز العمال، ح44441
[5]. میزان الحکمة، ج4، باب1634
[6]. بحار الانوار . ج103، ص217
[7]. نور الثقلین، ج3، ص597
[8]. کنزالعمال، ج16، ح44448
[9]. بحار الانوار، ج16، ص223
[10]. همان، ج10، ص93
[11]. نهج الفصاحه، ح248

منبع: رسا
 
عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۷:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
زینب محمودآبادی
زمانی بود که نگرانی افراد در مورد سن ازدواج، ازدواج زودرس بود. دغدغه فعالان اجتماعی تصویب مصوبه‌های جلوگیری از ازدواج کودکان بود. صحبت‌ها بر سر ‌این موضوع بود که آایا باید از نظر قانونی محدودیت سنی برای ازدواج وضع شود؟ ‌این سن باید چقدر باشد؟ 13 سال، 15 و یا 18 و ...؟ اما چند دهه‌ای است که ‌این نگرانی وارونه شده است؛ میانگین سن ازدواج افزایش ناگهانی و چشم‌گیری یافته ‌است و پدیده تجرد خودخواسته، نوعی سبک زندگی جدید به وجود آورده است. 

برخی از افراد نه ‌اینکه نتوانند، بلکه نمی‌خواهند ازدواج کنند. از سوی دیگر، در حالی که برخی پدر و مادرها احساس می‌کنند ازدواج فرزندانشان به تأخیر افتاده است و از ‌این موضوع نگران هستند، ولی برخی فرزندان آنها احساس می‌کنند هنوز برای ازدواج زود است و باید به برنامه‌های دیگر زندگی‌شان بپردازند. 

تأخیر در سن ازدواج پدیده‌ای جدید است؛ اگر سن ازدواج خودتان و دوستانتان را با سن ازدواج پدر و یا مادرتان و یا پدربزرگ و مادربزرگ‌تان مقایسه کنید، متوجه متأخر بودن ‌این پدیده خواهید شد. اما چرا تأخیر در سن ازدواج رخ داده است؟ در ادامه برای پاسخ دادن به‌ این سؤال به نتایج برخی تحقیقات تجربی و سپس به تبیین‌های نظری که در ‌این رابطه وجود دارد، می‌پردازیم:

•    تحقیقات تجربی
جامعه‌شناسان در پاسخ به پدیده تأخیر در سن ازدواج، علل گوناگونی را ذکر می‌کنند. گتابی و غفاری (1390)، در مقاله‌ای علل افزایش سن ازدواج دختران را بررسی کرده‌اند. آنان 1291 نفر از دختران را در 5 شهر تهران، ساری، خرم‌آباد، مشهد و سنندج مطالعه‌کرده‌اند؛ نتایج تحقیقات آنان نشان می‌دهد که دخترانی که دیرتر ازدواج می‌کنند، از تحصیلات بالاتری برخوردارند، نگرش فر مادی به ازدواج داشته و اعتقاد دارند که درست است که ازدواج یک فرصت خوب در زندگی است، اما وقتی ازدواج رخ می‌دهد، فرد یک سری فرصت‌هایی را از دست داده و هزینه‌هایی باید بدهد که بیشتر از فرصت بدست آورده است.

هزارجریبی و آستین‌فشان (1385)، در مقاله‌ای عوامل اجتماعی و اقتصادی مؤثر بر میانگین سن ازدواج زنان را در سال‌های 1355 تا 1385 بررسی کرده‌اند. نتایج تحقیقات آنان نشان می‌دهد، دیگر تفاوت قابل توجهی بین میانگین سن ازدواج زنان روستایی و شهری وجود ندارد.‌ این دو محقق عواملی نظیر بیکاری، نرخ مشارکت اقتصادی زنان، میزان تحصیلات عالی و میزان باسوادی را در افرایش سن ازدواج زنان مؤثر دانسته‌اند.

محمودیان نیز در سال 1383، مقاله‌ای با موضوع "سن ازدواج در حال افزایش" منتشر کرده است. وی با بررسی اطلاعات مرکز آمار ‌ایران، بدین نتیجه رسیده است که ازدواج‌های جدیدتر، در سنین بالاتری اتفاق افتاده‌اند. میزان تحصیلات، به ویژه در مقاطع بالای تحصیلی، با افزایش سن ازدواج همبستگی داشته است. شهرنشینی، مشارکت زنان در نیروی کار، ازدواج‌های آزادتر، برابری بیشتر جنسیتی و نسبت خویشاوندی دورتر زوجین، اثر مستقیمی بر سن ازدواج داشته‌ است. هم‌چنین سن ازدواج بسته به قومیت متفاوت بوده است.

تببین‌های نظری
نتایج تحقیقات تجربی در ‌ایران، حاکی از تأخیر در سن ازدواج در سال‌های اخیر است، اما تبیین‌های نظری نیز جهت ‌این پدیده وجود دارد. در ادامه رویکردهای نظری از قبیل نظریه انتخاب عقلانی، نظریه دسترسی، امکان و تمایل، نظریه نوسازی، مضیغه ازدواج، جوامع در حال گذار و مهاجرت را مرور می‌کنیم.

•    نظریه انتخاب عقلانی
از نظریه‌های اقتصادی در باب سن ازدواج و تأخیر آن، می‌توان به نظریه‌های انتخاب عقلانی اشاره کرد. نظریه انتخاب عقلانی با تکیه بر مدل‌های اقتصادی خرد کاربردی، به تبیین دلایل تعویق و تأخیر ازدواج در بین مردان و به‌خصوص زنان می‌پردازد.

این نظریه دال بر‌این است که انسان موجود عقلانی است و مدام در حال برآورد کردن هزینه و سود است. چنان‌چه سود حاصل از عملی بیشتر از هزینه آن باشد، به انجام آن عمل متمایل می‌شود و چنان‌چه هزینه عملی بیش‌تر از سود آن باشد، فرد آن را انجام نداده و به تعویق می‌اندازد.‌ این نظریه، تأخیر در سن ازدواج را با اوضاع نابسامان اقتصادی تبیین می‌کند؛ بدین صورت ‌که افزایش بی‌کاری، افزایش تورم، افزایش قیمت اجاره و خرید مسکن و هزینه‌های هنگفت ازدواج، فرد را به‌این نتیجه می‌رسانند که هنوز برای تشکیل خانواده آمادگی کافی ندارد و‌ این امر را باید به چندین سال آتی موکول کند. (گتابی و غفاری ،1390). 

گویا شرایط جامعه ما نیز در حال حاضر به گونه‌ایست که هزینه‌های ازدواج برای افراد بیشتر از سود آن است. به همین دلیل افراد ازدواج را به تأخیر می‌اندازند و از مسئولیت آن دوری می‌جویند.

 در واقع می‌توان گفت پایه‌ترین تئوری اقتصادی ازدواج بر همین تحلیل هزینه- فایده قرار دارد. تحلیل هزینه و فایده می‌تواند باعث به تأخیر انداختن ازدواج برای جستجوی یک عشق رمانتیک و یا همسری با ویژگی‌های خاص گردد (ضرابی و مصطفوی، 1390).

•    نظریه دسترسی، امکان و تمایل 
صاحب‌نظر ‌این دیدگاه «دیکسون» است. «دیکسون» بر سه متغیر دسترسی، امکان و تمایل تأکید می‌ورزد و چنین می‌پندارد که ‌این سه متغیر، اثرات ساختار اجتماعی بر الگوهای ازدواج را تعدیل می‌بخشند. طبق نظر دیکسون متغیر دسترسی به وسیله توازن نسبت سنی- جنسی افراد در سن ازدواج و روش‌های انتخاب همسر ( تنظیم‌شده یا انتخاب آزاد) تعیین می‌شود. 

وی اظهار می‌دارد جایی که عدم توازن جدی در نسبت سنی- جنسی جمعیت در سن ازدواج وجود دارد، برخی از ازدواج‌ها با تأخیر مواجه هستند و جایی که افراد جوان برای انتخاب همسر آزاد هستند، ازدواج‌ها نسبت به جایی که همسران از سوی والدین انتخاب می‌شوند، دیرتر اتفاق می‌افتد. 

متغیر «امکان»، مربوط به وضعیت اجتماعی و اقتصادی می‌شود که برای زوج‌های جوان جهت تشکیل خانواده ضروری است. همچنین در نواحی شهری به دلیل تأکید اساسی بر مسئولیت‌های فردی قبل از ازدواج، نیاز به توسعه و کسب مهارت‌ها و به دست آوردن تجربه برای اداره یک خانواده مستقل، ازدواج‌شان نسبت به نواحی روستایی به تأخیر می‌افتد.

متغیر «تمایل» از سوی فشار اجتماعی که شامل پاداش اجتماعی از قبیل عشق و عاطفه، حمایت اقتصادی، حفظ اصل و نسب و احساس خوشی در سالخوردگی و مجازات اجتماعی از قبیل انزوای اجتماعی و ننگ و رسوایی به دلیل بی‌فرزندی یا تجرد قطعی از یک سن معین به بالا برای ازدواج تعریف شده است(هزارجریبی، 1385).

•    نظریه نوسازی
نظریه نوسازی یکی از دیدگاه‌هایی است که تأخیر در سن ازدواج را در برخی جوامع بررسی می‌کند. به عبارتی در ‌این سری تحقیقات بعضی محققان برای تبیین تفاوت در زمان تشکیل خانواده بین افراد، از مفهوم نوسازی استفاده کرده‌اند. بر‌این اساس کاهش یا افزایش سن ازدواج، با درجات نوسازی مقایسه شده است. در جریان نوسازی، خانواده‌محوری به فردمحوری تبدیل می‌شود، فرآیند نوسازی با ترجیح خانواده هسته‌ای، فردمحوری (در مقابل خانواده‌محوری)، بهبود موقعیت زنان، گسترش تحصیلات عمومی، شهرنشینی و ازدواج‌های با انتخاب آزاد، تشکیل خانواده در سنین بالاتر را تشویق می‌کند. 

در نتیجه در جریان نوسازی، بسیاری از کارکردهای قدیمی خانواده، به سازمان‌ها و نهادهای دیگر واگذار می‌شود. ‌این تغیر کارکرد، شبکه اجتماعی را جایگزین شبکه خویشاوندی می‌کند و در نتیجه، خانواده به واحد هسته‌ای که بر فردگرایی استوار است، تبدیل می‌شود. 

فردگرایی بدین معنی است که بخش عمده‌ای از تصمیمات مربوط به زندگی اعضای خانواده، مانند تصمیم‌گیری در مورد تشکیل خانواده و ازدواج، توسط خود افراد اتخاذ می‌شود. ‌این فردگرایی که می‌تواند به عنوان کنترل بیشتر افراد بر سرنوشت خود تلقی شود، فرآیند تصمیم‌گیری و عملی شدن را، در مقایسه با زمانی که توسط خانواده انجام می‌شد، متحول می‌کند. از‌این رو شروع نوسازی با تأخیر در تحقق تصمیمات فردی هماهنگ است. ازدواج‌های با انتخاب آزاد معمولاً با سنین ازدواج بالاتر همبسته‌اند(محمودیان، 1383).

•    مضیقه ازدواج
مضیقه ازدواج (Marriage Squeeze )، به عدم توازن تعداد مردان و زنان در سن ازدواج اشاره می‌کند. در یک تعریف ساده، مضیقه ازدواج را می‌توان عدم تعادل در تعداد مردان یا زنان در سن ازدواج تعریف کرد. در دوران مضیقه ازدواج، زنان ازدواج نکرده، بخش عمده‌ای از زندگی خویش را بدون همسر سپری می‌کنند. فقدان حمایت مالی از سوی مردان، مستلزم سرمایه‌گذاری در اشتغال است و اشتغال، نوعی امنیت را برای آنها فراهم می‌آورد.

مضیقه ازدواج زنان، از طرفی موجب افزایش سهم زنان در نیروی کار شده و از طرف دیگر منجر به کاهش باروری می‌گردد (احمدی و همتی؛ 1387). برخی مقاله‌ها در نتایج تجربی خود به ‌این نتیجه رسیده‌اند که در ‌ایران نیز مضیغه ازدواج برای زنان وجود دارد و برخی تحقیقات ‌این موضوع را رد می‌کنند.

•    جوامع در حال گذار 
یکی از معضلات عمده کشورهای در حال گذار، تورم و رکود ساختاری است. رشد بهداشت و رفاه عمومی، نرخ مرگ و میر را کاهش داده و باعث رشد بالای جمعیت می‌شود. نرخ رشد جمعیت و پیشرفت نسبی امکانات جمعی، تقاضای کل را افرایش داده و تورم ساختاری ‌ایجاد می‌کند. جوامعی که در حال گذار بوده‌اند یا در ابتدای توسعه صنعتی‌اند، از سن متوسط ازدواج بالایی برخوردارند. برای مثال ‌این پدیده در کشورهای ژاپن، هند، آمریکا و کشورهای غربی مشاهده شده است.

شاید در سطح کلان، عامل اصلی بالا رفتن سن ازدواج ناشی از وجود ساختار اقتصادی در حال گذار در ‌این کشورهاست؛ زیرا همواره در ابتدای دوره رشد صنعت و به دنبال آن امکان آزادی فردی و کاهش حضور والدین در امر ازدواج و پایین بودن سطح زندگی و نیز وجود بیکاری؛ سن متوسط ازدواج بالا می‌رود ( مج‌الدین، 1386). 

می‌توان ‌ایران را نیز در دسته جوامع گذار به حساب آورد، به‌طوری که ارزش‌های افراد در حال دگرگونی است و ازدواج جایگاه قبلی‌اش را نزد جوانان نداشته و دیگر به عنوان تنها سبک زندگی پذیرفته شده، یکه‌تازی نمی‌کند. 

•    مهاجرت
در نگاه نخست، به نظر می‌رسد مشکل تأخیر در سن ازدواج مشکل کلان‌‌شهرها ‌باشد، اما آمارها نشان می‌دهد که گاهی‌این پدیده در روستاها بیشتر از شهرهاست. ‌این پدیده تحت‌تأثیر مهاجرت از روستاها به شهرها دو چندان شده است.

مهاجرت به منزله مهم‌ترین عامل در بالا رفتن سن ازدواج دختران روستایی تأثیر دارد؛ به‌این معنا که ازدیاد مهاجرت پسران به شهرها بر بالا رفتن سن ازدواج دختران تأثیر می‌گذارد. امکان مهاجرت بیشتر در بین پسران، ادامه تحصیل را نیز‌ برای آنها ممکن می‌سازد و همین عامل باعث می‌شود که پسران از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار شده و دایره همسرگزینی‌شان گسترده‌تر شود؛ در صورتی که ‌این امکان برای دختران فراهم نیست. 

متغیر مهاجرت با هزینه‌های اقتصادی نیز مرتبط است و پسران بعد از مهاجرت توانایی مالی بیشتری به‌دست می‌آورند که دایره همسرگزینی آنها را وسیع‌تر می‌سازد و ‌این امر باعث بالا رفتن سن ازدواج در روستا می‌شود. (مج‌الدین، 1386)

بحث
همان‌طورکه در بالا بحث شد، تأخیر در ازدواج پدیده‌ای متأخر در جامعه ماست. تحقیقات بیشتر بر روی تأخیر ازدواج دخترها تأکید کرده‌اند، در صورتی که در کلان‌شهرهای‌ ایران، سن ازدواج پسرها نیز بالا رفته است. همان‌طور که اشاره شد، طبق نظریه فایده و سود، جوانان گویا ازدواج کردن در سن پایین و یا مناسب را عملی عقلانی در شرایط کنونی اقتصادی و اجتماعی ارزیابی نمی‌کنند. آنان سعی می‌کنند تا مهیا کردن شرایط مناسب مالی، ازدواج را به تأخیر بیندازند.

دختران نیز ازدواج را مانع پیشرفت فردی نظیر تحصیلات و یا اشتغال ارزیابی می‌کنند و آن را تا به دست آوردن موفقیت نسبی شخصی به تأخیر می‌اندازند. با توجه به نظریه‌های مرور شده به نظر می‌رسد در صورتی که شرایط اقتصادی و اجتماعی بهبود یابد، میانگین سن ازدواج نیز کاهش چشم‌گیری پیدا کند.

 در رابطه با روستاها عنوان شد پسران برای پیشرفت به شهر می‌روند و دختران از ‌این امکان تحرک اجتماعی به دلایل موانع فرهنگی برخوردار نیستند، اما نکته ‌اینجاست که پسران بعد از ‌این که از نظر مالی، تحصیلی و شغلی در شهر پیشرفت کردند، دیگر حاضر نیستند که با دختران روستا ازدواج کنند و به سمت دختران شهری که شرایط مشابه‌تری با آنان دارند می‌روند؛ چنان‌چه امکان اشتغال و رشد در روستاها فراهم شده و به وضعیت اجتماعی و اقتصادی روستاها رسیدگی شود و یا از شغل‌های موجود در روستاها حمایت مالی گردد، تقاضای افراد برای مهاجرت شغلی از روستا به شهر کاهش یافته و درون‌همسری در روستا افزایش پیدا می‌کند.

هنگامی که سن ازدواج به تأخیر می‌افتد، پدیده‌ای به نام مضیغه ازدواج رخ می‌دهد. در‌این شرایط ازدواج به شکل یک رقابت تعریف شده و یک موفقیت قلمداد می‌گردد. بدین صورت که گویا ‌این امکان برای همه افراد مهیا نیست و افرادی که  سرمایه مالی، سرمایه فرهنگی، سرمایه اجتماعی و سرمایه جسمانی بیشتری داشته باشند، با توجه به تئوری‌های مرور شده، در اولویت برای انتخاب هستند.

حال شرایطی را در نظر بگیرید که به علت وضعیت بد اقتصادی، مضیغه ازدواج پیش آمده است و مهم‌ترین ارزش و معیار انتخاب شدن دختر برای ازدواج در اجتماع زیبایی قلمداد شود. بدین صورت که دختری که زیباتر است، شانس ازدواج بالاتری داشته باشد، اما از طرفی به خاطر محدودیت‌های اقتصادی و اجتماعی، همه افراد قادر نیستند تشکیل خانواده بدهند. بدین صورت افراد وارد رقابت زیبایی می‌شوند، و بازار عمل‌های جراحی، متخصصان زیبایی پوست، باشگاه‌های زیبایی اندام و ... داغ می‌شود؛ چراکه تعریف از زیبایی به شکل خاص و‌ هالیوودی در ذهن افراد نقش بسته است.

جمع‌بندی و راهکارها
تمام نظرات بررسی شده، هر یک به نوعی تأخیر در سن ازدواج را در ‌ایران تبیین می‌کنند، اما به نظر می‌رسد نظریه‌های اقتصادی نظیر سود و فایده، با توجه به شرایط اقتصادی حاکم بر جامعه و وضعیت اشتغال و درآمد جوانان و هم‌چنین وضعیت مسکن و هزینه بالای اجاره‌ها، بهترین و بیشترین تبیین را در رابطه با تأخیر در سن ازدواج دارند. 

لازم به ذکر است که تأخیر در سن ازدواج، می‌تواند عامل پیدایش آسیب‌های اجتماعی و فردی دیگری نظیر افسردگی در جوانان شود. هم‌چنین افسردگی نیز خود می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای روی ‌آوردن جوانان به اعتیاد و الکل و مواد دیگری که حکم آرام‌بخش را برای آنان داشته باشد. 

در جامعه‌ای که هنوز ازدواج کردن ارزش محسوب می‌شود، تجرد قطعی برای افراد نوعی داغ ننگ اجتماعی محسوب می‌شود و فردی که سن بالایی دارد و هنوز مجرد است، هنگامی که به محافل جمعی وارد می‌شود، افراد به چشم دیگری به او نگاه می‌کنند. مانند کسی که نقص عضوی دارد و از زندگی‌اش کامیاب نشده است. از او در مورد ازدواج نکردنش مدام سؤال می‌کنند و یا برای او دعا و آرزوی متأهل شدن می‌کنند. در چنین شرایطی فرد ازدواج نکرده از سوی جامعه نوعی داغ ننگ اجتماعی را تجربه می‌کند و احتمال‌اینکه دچار انزوا شود، بالا می‌رود. در واقع افزایش تأخیر در سن ازدواج، به نوعی باعث افزایش انزاوای اجتماعی در جوانان می‌شود. 

یکی دیگر از آثار منفی تأخیر در سن ازدواج، تأثیر بر روی نرخ باروری است؛ هر چه سن ازدواج بالاتر رود، احتمال باروری کاهش پیدا می‌کند و یا حداقل افراد فقط قادر هستند در بهترین حالت یک فرزند داشته باشند؛ چراکه افزایش سن زن از یک حدی بیشتر، باعث افزایش ریسک در سلامتی مادر و نوزاد خواهد شد و از یک سنی بالاتر، پزشکان باروری را توصیه نمی‌کنند. در واقع تأخیر در سن ازدواج، در بلندمدت، تأثیر عمیقی بر نرخ رشد جمعیت خواهد گذاشت. 

ایجاد روابط جنسی و عاطفی خارج از چارچوب خانواده را می‌توان یکی دیگر از تأثیرات تأخیر در سن ازدواج دانست. هر چه فاصله میان بلوغ جنسی و بلوغ اقتصادی و اجتماعی فرد بیشتر شود، احتمال ‌این‌که رابطه‌هایی خارج از چارچوب خانواده برقرار کند، بیشتر می‌شود. 

در واقع جهت کاهش سن ازدواج با توجه به مبانی نظری مرورشده، راهکارهای مختلفی وجود دارد. جهت کاهش سن ازدواج در شهرها، افزایش رفاه اقتصادی و آسان‌تر شدن شرایط اقتصادی ازدواج از قبیل افزایش شغل و کاهش نرخ مسکن می‌تواند کارساز باشد. هم‌چنین به منظور جلوگیری از بالارفتن سن ازدواج در روستاها و جلوگیری از تجرد قطعی دختران روستایی، ‌ایجاد شغل‌های مناسب در روستاها و حمایت‌های مالی جهت اشتغال‌زایی در روستا برای کاهش مهاجرت پسرها، می‌تواند مؤثر باشد. از سوی دیگر، آموزش مهارت‌های ارتباطی بین دو جنس، می‌تواند باعث کم‌رنگ شدن پیش‌داوری‌های دو جنس از یکدیگر گردد و ارتباط و پیوند میان آنان را راحت‌تر و پایدارتر نماید. 

منابع
1.    گتابی، کرم حبیب‌پور؛ غفاری، غلامرضا،(1390) " علل افزایش سن ازدواج دختران"، زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)، دوره 9، شماره 1، بهار 1390، 7-34
2.    هزار جریبی، جعفر،؛ آستین فشان،پروانه، "بررسی عوامل اجتماعی، اقتصادی موثر بر میانگین سن ازدواج زنان در سه دهه گذشته (1355-1385)، مجله برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی.
3.    محمودیان، حسین (1383)، "سن ازدواج در حال افزایش: بررسی عوامل پشتیبان"، نامه علوم اجتماعی شماره 24، زمستان 1383، ص 27-53.
4.    احمدی، وکیل؛ همتی، رضا، "بررسی وضعیت مضیقه ازدواج در‌ایران".
5.    مجدالدین، اکبر (1386)، "بررسی دلایل و آثار افزایش سن ازدواج دختران روستایی"، پژوهش‌نامه علوم انسانی، شماره 53، بهار 1386.
6.    ضرابی، وحید؛ مصطفوی فرخ، 1390 " بررسی عوامل مؤثر بر سن ازدواج در‌ایران؛ یک رویکرد اقتصادی، فصل‌نامه پژوهش‌های اقتصادی، سال یازدهم، شماره چهارم، زمستان 1390، ص 33 تا 64. 
 
عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۷:۴۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تاخیر ازدواج دختران مذهبی

دختران مذهبی که سنشان بالا رفته و خواستگار ندارند باید چه کنند؟

دانشجوی گرامی؛ آنچه که به نظر می¬رسد در نگاه اوّل قابل بررسی باشد این است که ببینیم نیامدن خواستگار برای چنین دخترانی چه علّتی می¬تواند داشته باشد؛ زیرا گرچه شما یک وصف کلّی(مذهبی بودن) را برای همه آنها برشمردید، امّا به نظر می¬رسد چنین توصیفی تنها بیانگر گوشه¬ای از اوصاف چنین دخترانی است. ممکن است خانواده دختری مذهبی، مذهبی نباشند یا دختر مورد نظر دچار نقص عضو باشد و یا اینکه در محلّه نامناسب زندگی کنند و دلایل دیگری که در ادامه بدان اشاره خواهد شد.
مهمترین نکته ای را که باید نسبت به این دختران یادآور شد این است که گرچه ازدواج یکی از مسائل اساسی و مهمّ زندگی است؛ ‌امّا اهمّیّت این مسأله نباید موجب نگرانی شدید آنها شده و روال عادی زندگی آنها را مختل سازد؛‌ زیرا به هر حال چنین دخترانی به عنوان یک جوان در این دوره ـ علاوه بر مسأله ازدواج ـ با مسائل مهم دیگر مانند ادامه تحصیلات، اشتغال، مسائل مذهبی و ... درگیر هستند که گرچه ممکن است تمام فکر و وقتشان را به خود مشغول نماید و بسان ابری تیره بر همه ابعاد زندگی آنها سایه ‏افکند و آن را تحت‏الشعاع خود قرار ‏دهد ولی هرگز نباید این را از خاطر ببرند که مسایل فوق لازمه عادی زندگی هستند که نباید صبر و استقامت خود را در برابر حل آنها از دست داد.
نیامدن خواستگار، عللی دارد که هر کسی باید با توجه به شناختی که از خود و شرایطش دارد زمینه رفع آنها را جهت موفّقیّت در زمینه¬سازی ازدواج خود مهیّا نماید.
برخی از دلایلی که ممکن است باعث گردد دخترانی که خود مذهبی هستند، خواستگار نداشته باشند، عبارتند از:
1. قصور و یا تقصیر اعضای خانواده: مثلاً ممکن است یکی از اعضای خانواده مثل برادر، پدر و یا ... خلافکار یا بداخلاق باشند که شایسته است جهت تغییر سرنوشت دختر هم که شده خود را اصلاح نمایند.
2. مشکل جسمی، نقص عضو و یا نقص جدّی در زیبایی دختر که شایسته است چنین دخترانی برای جبران نواقص ذکر شده، استعدادهای خود را شناسایی و پرورش داده و به اصطلاح توانایی قابل توجّهی را در خود ایجاد نمایند که نواقص مورد نظر را بپوشاند.
3. محل زندگی نامناسب نظیر محلّه بدنام و یا جرم¬خیز که شایسته است در چنین مواردی جهت تغییر در سرنوشت دختر هم که شده دست به هجرت زده و محل زندگی را تغییر داد.
4. ضعف در روابط اجتماعی نظیر انزواجویی دختر: در چنین مواردی پیشنهاد می¬گردد چنین دخترانی با حفظ عفّت و رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی در مجامع و محافل زنانه نظیر روضه¬های خانگی، مراسم¬ هیأت¬های مذهبی و ... حضور یابند تا زمینه آشنایی مادران نیازمند عروس و یا واسطه¬ها با چنین دختری مهیّا گردد.
5. گاهی نیز دختر در محلی زندگی می¬کند که همتایی برای ازدواج با وی نیست مثلاً دختر مورد نظر دارای تحصیلات عالیه در حد دکتراست و یا اینکه وضع مالی پدرش بسیار بالاست و ... . در چنین مواردی یکی از راهکارها هجرت و نقل مکان کل خانواده به محلّه و یا شهر بزرگتر و یا میهمان شدن خود دختر( در صورت نبودن مانع و با رعایت ضوابط اخلاقی و شرعی) در منزل یکی از محارم در شهری بزرگتر است.
* نکات پایانی در باب نداشتن خواستگار
واقعیّت کنونی جامعه (بالا رفتن سن ازدواج )امری غیر قابل انکار و تقریباً‌ همگانی است؛ ‌لذا شایسته است با دیدی واقع¬بینانه به مسأله نگریسته شود.
نداشتن خواستگار پدیده¬ای اجتماعی است که عوامل متعدی دارد به گونه ای که 1. وضعیت اجتماعى ـ فرهنگى و اقتصادى جامعه، 2. بعضى توقّعات و انتظارات خانواده‏ها 3. دامن زدن به فرهنگ تشریفات و نظیر آن، 4. مشکل بیکارى پسران و عدم توانایى آنها براى تأمین نیازمندیهاى زندگى مستقل از جمله عواملى است که باعث شده سن ازدواج دختران و پسران بالا رود؛ بنابراین در چنین فضایى است که زمینه ازدواج دخترانی که بدان اشاره نمودید فراهم نمى‏شود.
این هنر انسان است که گرچه نمى‏تواند تمام شرائط و امکانات موجود زندگی خود را بر وفق مرادش فراهم نماید ولى این توانایی را دارد که خود را با شرائط موجود به گونه¬ای مناسب و فعّال وفق داده و هماهنگ سازد که نه تنها از حالت همیشه نگران، ناراحت، غمگین و افسرده وضعیت موجود خود به درآید، بلکه با ابتکار، خلاقّیّت و بهره‏مند شدن از دیگر توانمندیهاى خود و تنها با استفاده از همان امکانات و شرائط موجود زندگی شاد و با نشاطی را برای خود رقم زند. این موضوع را مدّ نظر داشته باشید که چون برخی دختر خانم¬ها سالها مشغول تحصیل بودند, بسیاری از خانواده¬ها (به درست یا نادرست) با خود می گویند: دختر فلانی مشغول تحصیل است و لابد فعلاً قصد ازدواج ندارد. یکی از دلایلی که باعث می-گردد معمولاً دخترهای تحصیل کرده دیرتر ازدواج کنند،‌ همین موضوع است. برخی از خانواده¬ها نیز به گمان اینکه دختران تحصیل کرده سطح توقّعاتشان بالاست در مورد خواستگاری کردن از آنها پا پیش نمی¬گذارند و دلایل دیگری که بر شمردن همه آنها محلّ بحث نیست.
آنچه مهم می¬نماید این است که چنین دخترانی که شما بدان اشاره نمودید، تنها فردى نیستند که با این مسأله مواجه هستند؛ لذا باید آن را به عنوان یک مسأله دید نه یک معضل و مشکل لاینحل.
بى‏تردید خداوندى که چندین سال پیش دختری را آفریده، کفو و همسر مناسب و متناسب با وی را نیز در نظر گرفته که به موقع او را روانه‏ منزلش خواهد نمود, به گونه ای که هیچ چیزى نخواهد توانست مانع ایجاد پیوند و ازدواج آنها شود.
زود ازدواج‏ کردن نشانه موفّقیّت در امر ازدواج و تأمین خوشبختى و سعادت همیشگى نیست. با کمى دقّت و تفحص در بین همسایگان، فامیل و دیگران، مشاهده می¬کنید که فرآیند خواستگارى و ازدواج، معمولاً یک فرآیند طولانى مدّت و نیازمند زمان و دقت کافى است. چه بسا همین به تأخیر افتادن‏ها، شناخت و آگاهى‏ افراد را از موضوعات و معیارهاى ازدواج بیشتر و عمیق‏تر کند و موفّقیّت در این امر مهم و حیاتى را چندین برابر کند که در نتیجه به صلاح چنین افرادی خواهد بود.
از سویی ممکن است عدم ازدواج چنین افرادی تا به امروز، به مصلحت آنها بوده باشد. باید به آن سوی سکّه نیز نگریست. خداوند در قرآن کریم(بقره /216)مى‏فرماید:«عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ‏»؛ بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن باشد و بسا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که براى شما بد باشد. این خداوند است که خیر و شر بودن آنها را مى‏داند و ما و شما نمى‏دانیم.
پیشنهاد می گردد چنین دخترانی:
1. از دعا و توسل با توجه به شرایط و ویژگی¬هایش مأیوس نشده و از خداوند متعال درخواست همسرى لایق، مناسب و شایسته داشته باشند.
خواندن آیه «رَبّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیّاتِنا قُرّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتّقینَ إِمامًا»(سوره فرقان آیه 74) در این زمینه مؤثر است.
همچنین از امامان معصوم علیهم السلام نقل شده است که: درقنوت نمازتان آیه ((ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه )) بقره؛20 را بخوانید ؛ چرا که مقصود از حسنه در دنیا ,همسر خوب و باایمان است .
2. از قرار گرفتن در تنهایی و بیکاری پرهیز کرده و سعی کنند با دختران هم سن و سال خود در فعّالیّت های گروهی و دسته جمعی همچون فعّالیّت -های ورزشی، هنری و ... شرکت نمایند .
3. به فعالیت های مذهبی و عبادات گروهی اهتمام ویژه داشته باشند.
4. با رعایت حلال و حرام و اجتناب از خودآرایی در مقابل نامحرم، سعی کنند به سر و وضع و آراستگی ظاهری خود بیشتر از قبل برسند.
5. شایسته است که اگر خود این دختران و یا خانواده آنها فردی را پسندیدند به کمک واسطه¬ای آشنا، سرنگهدار و خودی آنها را به سمت خانه دختر هدایت کنند تا به طور غیرمستقیم دختر مورد نظر به فرد مقابل به عنوان فردی که آمادگی ازدواج دارد معرفی گردد. در چنین مواردی باید مراقب بود که افراد واسطه از مهارت کافی و تجربه لازم برخوردار باشند و حداقل در مراحل اولیه، طرف مقابل را از ابراز تمایل دختر و یا خانواده وی مطلع نسازند.

عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۷:۳۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

تاخیر در ازدواج ، معضلی که جامعه را تهدید می کند

اردبیل - ایرنا - در دهه های اخیر بالارفتن سن ازدواج در جامعه ایرانی بعنوان معضلی مهم خودنمایی کرده وتداوم و سرعت گرفتن این روند می تواند خسارت های زیادی به جامعه وارد آورد.

 

از دیدگاه جامعه شناسی،ازدواج یک قرارداد اجتماعی و ضامن بقای نسل انسان است و آرامش و امنیت در یک جامعه، نتیجه ازدواج سالم و محیط آرام بخش خانواده است. 
ازدواج علا وه بر پاسخگویی به نیاز های جنسی و عاطفی فرد، نیاز های اقتصادی، ارتباطات اجتماعی و فرهنگی او را نیز تنظیم می کند و به خاطر اهمیت و تاثیری که دارد، به عنوان هنجاری پذیرفته شده در تمامی کشور های دنیا به حساب می آید. 
از آنجائیکه ازدواج عامل پیدایی خانواده ، دوام و بقای زندگی اجتماعی است تاخیر و عقب افتادن آن باعث تاخیر در پیدایش و شکل گیری خانواده های جدید و در نتیجه ایجاد بحران های اجتماعی می شود. 
امروزه در ایران ماهیت و اشکال ازدواج و پیامدهای اجتماعی آن در خانواده و جامعه، و به طور کلی الگوی همسر گزینی و نظام خانواده، ازدواج های نا موفق و طلاق های زود هنگام و بالا رفتن توقعات برای آغاز زندگی، تغییر در نگرش افراد و انتظاراتی که از زندگی مشترک دارند عملا ً ازدواج را دچار مشکلات جدی کرده است که از جمله این مشکل ها افزایش سن ازدواج جوانان می باشد.
بسیاری از روانشناسان و کارشناسان مسائل خانوادگی معتقدند تاخیر در سن ازدواج یعنی سن شروع و به اصطلا ح وارد شدن به ازدواج در میان جامعه ایرانی یکی از چالش های اساسی و مهم است که در صورت عدم کنترل آن این چالش می تواند تبعات جمعیتی، اجتماعی و روانی فراوانی بدنبال داشته و به یک بحران اجتماعی تبدیل شود. 
آمار های موجود نشان می دهد که میانگین سن ازدواج مردان در ایران در سال های گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته و برای مردان به حول و حوش سال 7/26 و برای زنان 7/23 سال رسیده است. 
یک کارشناس اجتماعی گفت: عوامل اجتماعی و اقتصادی متعددی در دیرسی ازدواج تاثیر دارد اما عامل اصلی براساس دیدگاه جامعه شناختی؛ تغییر و تحولات حاکم بر جامعه ایران و گذر از نظام سنتی و حیات اجتماعی مربوط به آن و ورود در نظام اجتماعی نوین بر پایه تحولات و دگرگونی های بوجود آمده در ارزش ها، نگرش ها ، ساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و به تبع آن توسعه آگاهی های اجتماعی است. 
دکتر شفیع شفیعی به خبرنگار ایرنا افزود: نامتوازن بودن این تحولات و هم زمانی تبعیت نظام اجتماعی جامعه از سه دوره تحول تاریخی از نظام سنتی به صنعتی و مدرن و به تعبیر تافلر موج اول، دوم و سوم ، ساختارهای اجتماعی از جمله خانواده و ازدواج را نیز دچار تنش و اختلال نموده است. 
وی بیان کرد: بر اساس تحقیقات انجام گرفته تحصیلات عالی زنان ، اشتغال زنان ، تغییر در ارزش ها، دشواری دسترسی به زوج مناسب ، میزان آزادی در انتخاب همسر ، سطح زندگی اقتصادی و اجتماعی ، گرایش به رفتارهای فردگرایانه و مهاجرت پسران به شهرها از عوامل تاخیر در ازدواج به شمار می رود. 
وی ادامه داد: همچنین عدم تناسب بین زنان و ومردان ازدواج نکرده ، بالا بودن انتظارات و سختگیری در انتخاب همسر، نداشتن شغل مناسب، فقر خانواده، موقعیت اجتماعی خانواده ، وضع ظاهری ، بالا رفتن میزان تحصیلات ، وضعیت مسکن جوانان، میزان درآمد خانواده ، استقلال طلبی، فشار اجتماعی و تغییر در روش انتخاب همسر و گسترش محدوده آن از دیگر عوامل مهم تاخیر در ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج است. 
شفیعی گفت: پایین آمدن سطح تقاضا برای تشکیل خانواده، خویشتنداری جنسی، احتمال رفتارهای پرخطر جنسی و شیوع بیماری های همچون ایدز، بالا رفتن سن بارداری در میان زنان، افزایش خطرات جسمی مانند نازایی، ناتوانی جنسی، افزایش زندگی تک زیستی، وارد شدن فشار روحی، روانی و افسردگی را باعث می شود. 
وی اضافه کرد: همچنین اضطراب و بروز سرخوردگی های عاطفی و روانی در فرد، به وجود آمدن بسیاری از امراض روانی ، افزایش آسیب های اجتماعی از جمله خودکشی، روابط نامشروع و در نهایت زیاد شدن فاصله سنی والدین با فرزندان از تبعات منفی بالا رفتن سن ازدواج می باشد. 
وی با بیان اینکه یکی از تبعات افزایش سن ازدواج ایجاد فاصله بین والدین و فرزندان است ، افزود: به موجب فاصله نسلی، شکاف و در مواردی تضاد نسلی به وجود می آید و همین امر همراه با بزرگ شدن بچه ها اختلا ف سلیقه و نگرش های متفاوتی را در درون خانواده به ثمر می رساند. 
این کارشناس اجتماعی ادامه داد : هر چه سن والدین بالاتر رود، شکاف نسلی بیشتر و درک متقابل والدین و فرزندان کمتر می شود و در نهایت اینکه حوصله و وقت آزادی که والدین در جوانی برای فرزندان دارند، با بالا رفتن سن ازدواج کاهش می یابد. 
وی گفت: ازدواج در سن بالا تضمینی برای موفقیت در ازدواج نبوده و باعث کاهش درک متقابل فرزند و والدین و باعث ایجاد اختلال در آموزش و تربیت فرزندان می شود. 
شفیعی بیان کرد: این امر وقتی تشدید می شود که در جامعه ای مثل ایران که سایر نهادهای جامعه از جمله نهادهای آموزشی، تربیتی و فرهنگی در انجام وظایف خود کوتاهی می کنند ، وظایف تربیتی و آموزشی هم برعهده خانواده ها گذاشته شده می شود. 
وی افزود: بنابر این با توجه به سیاست های کلی جمعیت به نظر می رسد باید با ایجاد تعادل و تحول در شرایط و ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مرتبط با نهاد ازدواج نظم حاکم بر این نهاد را در چارچوب نیازهای جامعه ارتقاء بخشیده و از بروز بحران دیررسی ازدواج و تبعات منفی آن جلوگیری کرد. 
یک کارشناس روانشناسی نیز در این خصوص می گوید: تاخیر در ازدواج موجب ایجاد آسیب افزایش تفاوت سنی بین والدین و فرزندان و در نتیجه اختلال در ایجاد ارتباط منطقی و صمیمی بین دو نسل می کند. 
فاطمه خلیلی افزود: اختلاف بین والدین و فرزندان یا همان فاصله بین نسل ها موضوعی مهم و مورد توجه روان شناسان است؛ زیرا از گذشته تاکنون همواره این دو نسل با یکدیگر در تضاد و تعارض بوده اند و هم اکنون نیز با افزایش سن ازدواج این فاصله محسوس تر شده است. 
افزود: با بررسی علل این مساله در می یابیم که بسیاری از والدین به تصور اینکه نیاز فرزندانشان صرفاً در تهیه لباس زیبا و تغذیه مناسب خلاصه می شود، از ایجاد جو صمیمانه و ارتباط دوستانه با آنان خودداری می کنند و در وصورت تفاوت سنی زیاد این ارتباط آسیب هم می بیند . 
وی گفت: پدر و مادرها به این دلیل نمی توانند با فرزندان نوجوان خود روابط صمیمانه برقرار کنند که آنان را با زمان نوجوانی خود مقایسه می کنند و انتظار دارند مانند فرزندان آن زمان رفتار کنند، حال آنکه خودشان نیز در آن ایام با والدین خود در تضاد بودند و همین مشکل را داشتند. 
وی ادامه داد : این اختلاف سلیقه که در بسیاری از خانواده ها به چشم می خورد، اغلب به کشمکش و تعارض بین والدین و فرزندان منجر می شود ، چون پدر و مادر سعی می کنند خواسته فرزند خود را نادیده بگیرند و عقیده خود را به او تحمیل کنند. 
وی گفت: در مقابل نوجوان هم به هر طریقی مقاومت می کند برای آنکه دوست دارد به خاطر دل خودش زندگی کند و سلیقه، اعتقادات و ارزش های خود را به کار ببندد ، به همین دلیل نافرمانی کرده و تعارض به وجود می آورد. 
خلیلی افزود: در دوران نوجوانی وظایف والدین سنگین تر می شود؛ زیرا در این ایام نوجوان از والدین فاصله می گیرد و اوقات خود را بیشتر با دوستان و همسالان می گذراند یا در تنهایی سپری می کند و اگر پدر و مادر حتی در کارهای کوچک او دخالت کنند، واکنش نشان می دهد، زیرا آن را تهدید بزرگی علیه خود به حساب می آورد و به طور کلی از لحاظ احساسی از خانواده جدا می شود. 
وی بیان کرد: والدین، فرزند را برای زندگی در آینده تربیت نمی کنند ، معیارهای تعلیم و تربیت آنها بیشتر به گذشته نظر دارد ، آنان تلاش می کنند با الگو قرار دادن خویش از فرزندشان انسانی شبیه خود بسازند ، آن هم با معیارها و باورهایی که در سن و سال خودشان قبول می کنند و می پذیرند و ممکن است برای فرزند نامفهوم باشد. 
خلیلی ادامه داد : اقتضائات سنی معمولاً نادیده گرفته می شود و والدین حتی خطاهای خویش را در دوران نوجوانی و جوانی تجربه های شخصی می پندارند و تجربه آنها را برای فرزندان قبیح تصویر می کنند. 
به گزارش ایرنا ، به نظر می رسد بالا بودن فاصله سنی بین والدین و فرزندان باعث می شود والدین اغلب فرزندانشان را در معرض خطر و تمایل به آن فرض می کنند. آنها اراده و اختیار نسل های جوان را برای پرهیز و امتناع قبول ندارند و همواره می کوشند با نظارت دقیق جوانان را از آسیب ها مصون نگه دارند. 
اعمال محدودیت درباره دوست یابی، نحوه لباس پوشیدن، معاشرت و حتی صحبت و اظهار نظر کردن، تفاوت های فکری و شئون رابطه میان نسل ها را به صورت منفی تجلی می دهد و راه زندگی آنان را از یکدیگر جدا می کند. 
تجربه سال های اخیر نیز گواهی می دهد محدودیت و محرومیت آنجا که نابجا یا بیش از اندازه باشد، نتیجه کاملاً معکوسی در پی دارد و مخفی کاری و تضعیف رابطه صادقانه را موجب می شود. 
تصویر ناعادلانه و مخربی که گاهی بزرگ ترها از نسل جوان می سازند و آنها را به بی اعتنایی نسبت به آموزه های دینی، ریشه های تاریخی و شئون اصیل رفتاری متهم می کنند، نتیجه همین ناتوانی در انتقال مفاهیم، دریافت بازخورد و اختلافات ناشی از رابطه ناقص است. 
نارسایی در انتقال میراث گذشتگان و تجربه های صحیح و کاربردی به دلیل آشکار کردن تضادها و ناهمگونی ها در خط مشی زندگی و اختلافات کلامی بتدریج یا یکباره به شکاف عمیق میان نسل ها دامن می زند و مشکل را حادتر می کند. 
گزارش : مینا میرقاسمی 8124/530      به نقل از  http://www8.irna.ir/fa/News/81410068/

عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۷:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

الف ) سطح فردی
ـ مسئله ازدواج یکی از مسائلی است که از نظر بهداشت روانی حائز اهمیت است. افراد ازدواج نکرده، معمولاً از ثمرات یک زندگی رضایت بخش ، ایمن و سرگرم کننده برخوردار نبوده و همیشه بلاتکلیف و سرگردان زندگی می‏کنند و در صورت عدم پایبندیهای مذهبی، اکثراً با لذت طلبی‏ها و کامجویی‏های بدلی به دنبال تکیه‏گاههای غیرحقیقی می‏باشند تا از فشارهای روحی آسوده شوند. 



ـ از دیگر اثرات روحی ـ روانی تأخیر در ازدواج، کم حوصلگی و بی‏رغبتی فرد در انجام امور، احساس فقدان حمایتهای عاطفی ، احساس عدم درک از سوی دیگران، احساس خلاء نسبت به رابطه نزدیک و صمیمانه با یک فرد از جنس مخالف، کاهش اعتماد به نفس، احساس وابستگی و عدم استقلال فردی، احساس ناامیدی، افسردگی، انزوا و نهایتاً هجوم افکار مخرب در ذهن فرد می‏باشد.


ـ از آنجا که یکی از اهداف ازدواج تأمین عاطفی است، لذا عدم دستیابی به این هدف، موجب ناامیدی، ناکامی و احساس شکست برای فرد می‏شود.



ـ به طور کلی ازدواج به میزان قابل ملاحظه‏ای زنان را در برابر ابتلاء به بیماریهای روانی حفاظت می‏کند. نتایج پژوهشهای کوکرین و همکارانش (1981) نشان می‏دهد که خطر ابتلا به بیماریهای روانی در مجردان بیشتر است.


ـ از سوی دیگر شکست در ازدواج بهنگام و مناسب و نیز ناکامی در ارضای غرایز جنسی به طور مشروع، می‏تواند به پرخاشگری و عدم سازگاری فرد منتهی شود.دالرد در فرضیه ناکامی ـ پرخاشگری مطرح می‏نماید که عدم دستیابی به آرزوها می‏تواند فرد را پرخاشگر نماید.



ـ راسل و ولز (1994) رابطه میان احساس شادکامی و خوشبختی را با ازدواج اثبات می‏کنند. به اعتقاد آنان ارتباطات شخصی نزدیک در احساس شادکامی مؤثر است و ازدواج در روابط شخصی، بیشترین اهمیت را دارد. لذا با تأخیر در ازدواج یا تجرد دائمی، فرد از این احساس شادکامی محروم می‏گردد.


ـ کمبل معتقد است متغیرهای چون وضع ازدواج و سن بر رضایت از زندگی تأثیر دارد. افراد مجرد رضایت از زندگی کمتری دارند



- در یکی از نظریه های رفتاری بیان می شود که موقعیت های استرس‏زا فرد را مستعد بیماری (روان تنی) می‏کند. هولمز و راهه در مقیاس ارزیابی سازگاری مجدد اجتماعی از افراد خواستند تا مقدار استرسی را که رویدادهای مختلف در آنها ایجاد می کند، رتبه بندی نمایند. برخی از رویدادهای زندگی، ورودی مثبت و برخی خروجی های منفی هستند که به نظر می‏رسد این دسته، استرس بیشتری ایجاد می‏کنند (پی کل ـ 1974) مسئله ازدواج در رتبه هشتم این جدول قرار دارد.

 

اثرات تأخیر در ازدواج



ب) سطح خانوادگی


تأخیر در ازدواج می‏تواند در سطح خانوادگی نیز معضلاتی در پی داشته باشد که در ذیل به برخی از این پیامدها اشاره می‏نمائیم:


1- کاهش حمایتهای مختلف خانواده (از نظر مالی، عاطفی، فکری، . . .) از وقوع ازدواج فرد به دلائل ذیل:


الف) گاه به دلیل تأخیر و بهنگام نبودن ازدواج فرد، هیچ گونه رغبت، اشتیاق و همکاریی بین اعضای خانواده در این امر وجود ندارد.


ب) گاه فرد مجرد با افزایش سن دچار وسواس در انتخاب می شود، این موضوع خانواده را با دشواریهایی در ازدواج وی مواجه می‏نماید.


ج) گاه فرد مجرد از سوی خانواده به عنوان فردی مزاحم و سربار معرفی می شود که توانایی تشکیل و اداره زندگی را ندارد.




2- احساس نگرانی والدین از آینده مبهم و سردرگم فرد مجرد (علی الخصوص دختر) و احساس ترس از آینده او، در صورت فوت والدین و عدم حمایت یا حتی آزار سایر اعضای خانواده نسبت به فرد مجرد.


3- سلب قدرت برنامه ریزی مالی(خرج یا پس انداز) در خانواده به جهت بلاتکلیفی در مورد ازدواج یا عدم ازدواج فرزندان.


4- عدم پذیرش افکار، نظرات و پیشنهادات فرد مجرد از سوی اعضای خانواده و فامیل، با توجیه ناپختگی وی در مسائل زندگی.
 

اثرات تأخیر در ازدواج



ج) سطح اجتماعی


از آنجا که جامعه متشکل از واحدهای کوچکی به نام «خانواده» می باشد، لذا تأخیر در ازدواج و در بدترین حالت، عدم ازدواج برخی از مجردین، بنیانهای خانواده را با خطر اضمحلال مواجه کرده و موجب اختلال در کارکردهای خانواده و کم بها شدن خانواده و ارزشهای آن می‏شود. محققان در مطالعة علل آسیبهای اجتماعی، به رابطه بین عدم ازدواج و تجرد با وقوع برخی از مفاسد و جرائم اخلاقی پی برده اند. به گفتة ویل دورانت «تأخیر در ازدواج شهرها را پر از مردان و زنانی کرده است که تنوع در تحریکات شهوانی را بر وظایف پدری، مادری و خانه‏داری ترجیح می‏دهند. در واقع منشاء تغییرات اخلاقی در اجتماعات کنونی، تأخیر در ازدواج است.»
از دیگر صدمات اجتماعی تأخیر در ازدواج کاهش تدریجی پویایی اجتماعی، کاهش سلامت جامعه و احساس سرخوردگی بسیاری از جوانان مجرد است که مخالف با فطرت خود عمل می‏نمایند.


نویسنده : فاطمه محبی زهره سمیعی  به نقل از http://www.askdin.com/showthread.php?t=5808 

عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۷:۳۱ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
کد خبر:۱۱۷۴۲۲
تاریخ انتشار:۰۸ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۶:۲۷30 August 2010
 
بیش از 6 میلیون زن مطلقه و یک میلیون پیر دختر بالای 35 سال در ایران وجود دارند. 

دیروز در جریان بررسی لایحه جنجالی خانواده در مجلس مصباحی مقدم در مبحث ثبت ازدواج موقت عنوان کرده بود که اگر ازدواج موقت ثبت شود  مانع از ازدواج چندین میلیون پیردختر و مطلقه خواهد شد.

در حالی مقدم تعداد پیردختران و مطلقه های کشور را بصورت مبهم و کلی اعلام کرد اما بررسی خبرنگار ما نشان می دهد که بیش از یک میلیون پیر دختر اصلا ازدواج نکرده در ایران زندگی می کنند که از مرز 35 سالگی گذشته اند.با اینحال برخی منابع غیر موثق شنار این افراد را تا سه میلیون نفر تخمین زده اند.

بررسی آمار های مرکز آمار ایران حاکی از این است که میزان دختران هرگز ازدواج نکرده دارای تحصیلات متوسطه از 26درصد در سال 75 به 42درصد در سال 85 رسیده است. وی تصریح کرد: نگاهی به این آمار نشان می‌دهد که بالا رفتن سطح تحصیلات باعث تجرد در زنان کشور شده است و موجب‌شده تا دختران کمتر به ازدواج تن دهند.

رئیس مجتمع قضائی شماره دو خانواده دی ماه سال 88 در همایشی که در مرکز همایشهای مجمع تشخیص مصلحت نظام برگزار شد آمار زنان مطلقه را 6 میلیون نفر اعلام کرد.طبق آخرین اطلاعات مرکز آمار ایران از سرشماری سال 85، تعداد زنان بدون همسر در اثر فوت 6 برابر تعداد مردان بدون همسر در اثر فوت است.این در حالی است که کارشناس سازمان ملی جوانان تعداد افراد مطلقه را تنها 500 هزار نفر اعلام کرده است.

درهمین حال پایگاه خبری وابسته به سازمان ملی جوانان مساله ازدواج دختران 25 سال به بالا را یکی از نقاط بحرانی در امر ازدواج عنوان کرده و به نقل از یک کارشناس تصریح کرده بود:: تعداد دختران مجرد 25 سال به بالا دو برابر پسران مجرد است .

بانکی در این‌باره تصریح کرد: آمار می‌گوید تعداد دختران ازدواج نکرده 2 برابر پسران است که در عمل با یک مسئله 3 برابر مواجه خواهیم شد. بعبارتی پسرانی که از سن 31 سال عبور می کنند رغبت به ازدواج در آنها کم می‌شود و از سویی عده زیادی هم تمایل به ازدواج با سنین پایین را دارند.

این در حالی است که معاون آمار و اطلاعات شورای فرهنگی‌ - اجتماعی زنان چندی پیش گفت: آمار دختران مجرد بالای 20‌ سال در کشور حدود 3 میلیون و 700 هزار نفر است.اگر سن مناسب برای ازدواج دختران و پسران را 15 تا 34‌سال درنظر بگیریم، تعداد زنان مجرد حدودا 7میلیون نفر و تعداد مردان مجرد 9‌میلیون و 500‌هزار نفر است؛ در نتیجه تعداد پسران مجرد حدود 2میلیون و 500‌هزار نفر بیشتر از دختران مجرد خواهد بود.

اما اگرسن ازدواج برای دختران را 15‌تا 29 سال و برای پسران 20‌تا 34 سال درنظر بگیریم، آنگاه تعداد دختران مجرد 6میلیون و 700‌هزار نفر و تعداد پسران مجرد 5میلیون و 200‌هزار نفر خواهد بود، به این ترتیب تعداد دختران مجرد یک‌میلیون و 300‌هزار نفر از پسران مجرد بیشتر خواهد بود.

 اواخر سال گذشته موسوی مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی از افزایش 15 درصدی آمار طلاق در کشور خبر داده و عنوان کرده بود که 93 هزار و 769 فقره طلاق در سال 88 به وقوع پیوسته است.
 
عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۱۲:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمی‌آید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه ‌شود، ازدواج واجب می‌شود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.

 

قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج می‌داند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد می‌کند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه می‌گذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تاهل می‌داند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمی‌آید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه ‌شود، ازدواج واجب می‌شود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.

 

در عمل هم نزدیک شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگی، پیامدهای رفتاری و روانی تلخی برای جامعه امروزی به دنبال دارد. پژوهش‌ها در این باره از رابطه افزایش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسیب‌های اجتماعی حکایت می‌کنند و جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران مکرر در این باره هشدار می‌دهند. چرا که از منظر روان‌شناسی، تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی است.

 

تاخیرهای جبران ناپذیر

خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مِن آیاتِه أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجاً لِتَسکُنوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینکم مَوَدَّةً وَ رَحمَة» در این آیه سه فایده؛ « لِتَسکُنوا إلَیها(آرامش)»، «مَوَدَّةً (دوستی)» و «رَحمَة (مهربانی)» برای ازدواج بیان می‌کند.

 

این سه عنصر به بُعد متافیزیکی (روان شناختی) انسان اشاره دارد. دین به ما می‌گوید انگیزه اصلی ازدواج، تأمین نیاز‌های روانی است و بخش دیگری از آن در تأمین نیاز‌های جنسی خلاصه می‌شود. وقتی ازدواج به تأخیر بیفتد، در درجه اول گسترش خلأ‌های عاطفی رخ می‌دهد. وقتی خلأ‌ها، بروز کند، به دنبال آن مشکلاتی چون افسردگی، ناامیدی، ‌اضطراب، تشنجات، خشونت، پرخاشگری، را در پی خواهد داشت.

 

دومین اثر سوء در تأخیر ازدواج، «توسعه بی‌عفتی‌ها» است. پسر یا دختری‌که ازدواج آن‌ها به تأخیر افتاده‌است قدرت کنترل غرایز جنسی را نخواهد داشت و به ورطه بی‌عفتی خواهند افتاد که در نتیجه، بی‌عفتی چنین افرادی، دامن‌گیر خانواده‌های آنان نیز خواهد شد. خانواده‌ای که زمینه دیرهنگامی ازدواج فرزند خود ‌را به بهانه‌های مختلف همچون؛ «هنوز بچه‌است، فوق لیسانسش را نگرفته و...» فراهم کند، در واقع به بی عفتی او کمک کرده‌است. یک وقت خواهند دید فرزند، فوق لیسانس خود‌ را گرفت، اما فاسد‌الاخلاق شد. یا در این رابطه کارش به مراجع قضایی کشیده‌شد.

 

سومین مورد از آثار سوء تأخیر ازدواج،‌تأخیر کمالات انسانی است. یکی از آثار ازدواج صحیح و به‌هنگام،‌ کمال‌یابی و کمال‌دهی انسان است. در روایت هم وارد شده‌است که انسان به واسطه ازدواج، نصف دینش کامل می‌شود. وقتی دختر و پسر، ازدواج نمی‌کنند یا دیر ازدواج می‌کنند، خلأ دینی و رشدی پیدا خواهند کرد.

 

«توقف ارتقاء» از دیگر آثار در تأخیر ازدواج است. یعنی جوانی‌که متدین و مۆمن است با ازدواج می‌تواند حرکت‌های جهشی در مسائل مختلف داشته‌باشد، اما با تأخیر در ازدواج، این ارتقاء یافتن، متوقف می‌شود.

 

«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود

 

عوامل تاخیر در ازدواج

اولین عامل پیوند دادن برخی مسائل با ازدواج از عوامل مهم تأخیر ازدواج است، مثلا والدین موضوعاتی مثل؛ تحصیل، شغل، سربازی و درآمد را به ازدواج پیوند می‌دهند. در زندگی‌های گذشته، این مسائل در جایگاه خود دارای اهمیت بوده‌است و اگر جوانی مۆمن، متدین و فعال درخواست ازدواج می‌کرد، درخواست او مورد قبول قرار می‌گرفت و به تدریج شغل و درآمد او با همراهی و کمک والدین مهیّا می‌شد.

 

«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود.

 

اگر در ازدواجی که صورت می‌گیرد هدایای ازدواج، به‌خوبی مدیریت شود، بخشی از هزینه‌های زندگی با این هدایا تأمین می‌شود. متأسفانه در برخی از موارد، مشاهده می‌شود هدایایی داده‌ می‌شود که علاوه بر حمل طاقت‌فرسا، هیچ استفاده‌ای از آن‌ها نمی‌شود و یا حتی این قبیل وسائل را قبلاً زوجین تهیه کرده‌بودند.

برگرفته از: حوزه نیوز، آکا ایرانhttp://www.beytoote.com

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تاخیر در ازدواج یعنی رفتن به استقبال انزوا، افسردگی و مشکلات جنسی

مدرس دانشگاه قم گفت:تاخیر در ازدواج احساس تنهایی و بی‌ارزشی را به دنبال دارد،یعنی برطرف نشدن نیازهای عاطفی جوان در حالی که میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن دارد.

باشگاه جوانی برنا/تاخیر در ازدواج ناهنجاری اجتماعی است؟ چه کمبودهایی به این موضوع دامن می زند؟ آیا صاحبنظران ازدواج زودهنگام را توصیه می کنند؟ چه راه حل هایی برای حل این مساله وجود دارد؟ آثار روحی وروانی، جنسی و جسمی تاخیر در ازدواج چیست؟ بین کمبودهای موجود در حوزه های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و تاخیر در ازدواج جوانان رابطه ای وجود دارد و این 2 از یکدیگر تاثیر می پذیرند؟ 

به عقیده گروهی از کارشناسان اجتماعی، تغییر در هویت جنسی زنان، باز تعریف زنانگی (شامل تمایل به اشتغال، تحصیل و ...)، بازتعریف مردانگی (که با مشکلات اشتغال و بیکاری، بلوغ اجتماعی دیررس همراه است) و هزینه‏های بالای زندگی، شرایط سنگین ازدواج،کاهش سرمایه اجتماعی، تغییر در ملاک‌های منزلت اجتماعی، جدایی و تفکیک هر چه بیشتر جنسیتی، ناچیز بودن و عدم گسترش کافی عرصه عمومی، ناکارآمدی خانواده در حمایت از جوانان و به طور کلی ضعف شبکه‏های حمایت اجتماعی، ضعف نظام‏های تامین اجتماعی، دسترسی سهل‏تر برای داشتن مناسبات جنسی خارج از زناشویی، گسترش و تنوع‏پذیری شیوه‏های ارتباط بین دو جنس، به هم خوردن توازن دو جنس در بازار ازدواج از عومال تاثیر گذار در تاخیر در ازدواج محسوب می شوند. تاخیر در ازدواج و بالارفتن سن ازدواج می تواند تاثیرات منفی در حوزه های سلامت روحی وروانی و جنسی و جسمی افراد به ویِژه قشر جوان داشته باشد. در همین زمینه و با توجه به حساسیت و اهمیت این موضوع و گرفتن پاسخی برای پرسش های مطرح درباره این موضوع به گفت‌و گو با کارشناسان نشستیم تا از عواقب تاخیر در ازدواج در حوزه های مختلف بگویند.


نگاه اول: درسنین بالا پتانسیل های فرد کم می‌شود
حجت الاسلام محمد حسین سعیدی،مدیر مرکز مشاوره بیان،مدرس حوزه و برگزار کننده جلسات آموزش خانواده و زوج‌ها: مساله تاخیر و بالارفتن سن ازدواج برای بیشتر افراد به عنوان عمل منفی تلقی می شود و قابل تجویز نیست،اما به صورت موردی و شخصی برای بعضی از افراد قابل تایید است و می شود آن را تجویز کرد. در مورد عده ای به خاطر برخی موانع و مشکلات و روحیه شخصی شان صلاح نیست تشکیل خانواده بدهند. افرادی که دارای سازگاری نیستند،اخلاق و روحیه شان موجب اذیت و آزار و ظلم به همسرشان می شود و شاید حتی نسلی که این افراد از خود به جای می گذارند دچار مشکلات فراوانی باشند. بنابراین باید این گروه از افراد را از این مساله مستثنی کرد

اما توصیه به ازدواج به موقع برای سایر افراد توصیه می شود و این توصیه واجب و ضروری است. از آن جهت که ازدواج تاثیر تکاملی برافراد دارد. پختگی ها و ویژگی های مثبتی با انسان در اثر ازدواج به وجود می آید و ایجاد تعادل در روحیات ،افکار، اخلاق و شیوه زندگی فرد از دستاوردهای ازدواج است. اگر سن ازدواج بالا رود بعضی پتانسیل های فرد که باید صرف استحکام کانون خانواده و تربیت فرزندان شود از بین می رود. کشش غریزی و جنسی که خداوند در وجود زن و مرد قرار داده است باید پشتوانه تربیت فرزندان و کانون خانواده قرار بگیرد و اگر فرد وقتی در اوج دارایی این کشش و قدرت است از آن استفاده نکند می شود گفت به نوعی به هدر رفته است. مساله افزایش فاصله سنی با فرد و فرزندان هم مطرح می شود و درک متقابل بین والدین و فرزندان شکل نمی گیرد

بر قرار نکردن رابطه جنسی در افراد سالم، نوعی خویشتن داری محسوب می شود و فردی که دیر ازدواج می کند اگر قبل از ازدواج با جنس مخالف رابطه برقرار کرده باشد، افراد را دچار تنوع طلبی می کند. به نوعی که نمی توانند نسبت به همسرشان احساس رضایت داشته باشند. این افراد در واقع نیازهای خودشان را توسعه دادند. فرد بر اساس ارتباطات زیادی که داشته حتی نگاه‌شان نسبت به کسانی که همسر دارند دچار نوعی نگاه خاص می شوند و برای مثال به موضوع جنسیتی، نگاه خریدارانه دارند. انباشت خاطرات و تجربیات از این روابط در آینده می تواند برای زندگی مشترک مشکل ساز شود.

در کنار این موارد در سن پایین تر انطباق و سازگاری افراد بیشتر است. در سنین بالاتر انطباق زوج‌ها سخت تر است چون چهارچوب ها شکل گرفته است، امکان تغییر کم است و بنابراین افراد نمی توانند با یکدیگر به تفاهم برسند. در آخر باید توجه کنیم، وقتی می‌توانیم بر پایین بودن سن ازدواج تاکید کنیم که مولفه های لازم برای

ازدواج را دارا باشند

http://www.bornanews.ir

 

نتایج تاخیر در ازدواج

1

از دست دادن پتانسیل‌های جوانی

2

فاصله سنی زیاد با فرزندان

3

روی آوردن به روابط نامشروع

4

تنوع طلبی جنسی

5

اضطراب

6

نرسیدن به مراحل بالای رشد انسانی

7

انزوا طلبی

8

افسردگی مفرط

9

احساس بی ارزش 

 

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر