تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله : مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْیَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛
خانواده گلخانه ای، پر از محبت و احساس، سازندگی، و آینده نگری است. کانون خانواده، محیطی پر از شور و شادی و پیوندی به گذشته و پلی به آینده است و هیچ اجتماعی به اجتماع خانواده نمی رسد. خانواده اجتماع مقدسی است.
با وجود چتر زیبایی چون خانواده (والدین، همسر ، فرزندان ، بردار و خواهر) تنها ماندن چرا.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چرا سقط جنین» ثبت شده است

انگیزه های مردم نسبت به قتل اولاد

1.      قتل اولاد به خاطر عقائد باطل

قرآن کریم در سورۀ انعام به یکى از زشتکاری­هاى بت پرستان و جنایتهاى شرم‏آور آنها اشاره کرده و مى‏فرماید:« وَ کَذلِکَ زَیَّنَ لِکَثیرٍ مِنَ الْمُشْرِکینَ قَتْلَ أَوْلادِهِمْ شُرَکاؤُهُمْ لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دینَهُمْ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما یَفْتَرُونَ»[1]

یعنی همانطور که تقسیم آنها در مورد خداوند و بتها در نظرشان جلوه داشت و این عمل زشت و خرافى و حتى مضحک را کارى پسندیده مى‏پنداشتند بت‏ها با محبوبیتى که در دلهاى مشرکین داشتند فرزندکشى را در نظر بسیارى از آنان زینت داده و تا آنجا در دلهاى آنان نفوذ پیدا کرده بودند که فرزندان خود را به منظور تقرب به آنها براى آنها قربانى مى‏کردند تا آنجا که کشتن بچه‏هاى خود را یک نوع" افتخار" و یا" عبادت" محسوب مى‏داشتند. هم چنان که تاریخ این مطلب را در باره بت‏پرستان و ستاره‏پرستان قدیم نیز ضبط کرده است، البته باید دانست که این قربانیها غیر از موءوده‏هایى است که در بنى تمیم معمول بوده، زیرا موءوده عبارت بوده از دخترانى که زنده به گور مى‏شدند، و آیه شریفه دارد که اولاد خود را قربانى مى‏کردند، و اولاد هم شامل دختران مى‏شود و هم شامل پسران.[2]

سپس قرآن مى‏گوید: نتیجه این گونه اعمال زشت این بود که بتها و خدمه بت، مشرکان را به هلاکت بیفکنند و دین و آئین حق را مشتبه سازند و آنها را از رسیدن به یک آئین پاک محروم نمایند (لِیُرْدُوهُمْ وَ لِیَلْبِسُوا عَلَیْهِمْ دِینَهُمْ).[3]

در ادامه آیات قل قرآن کریم میفرماید:  «قَدْ خَسِرَ الَّذینَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ حَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِراءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ ما کانُوا مُهْتَدینَ»[4]

«قطعاً کسانى که فرزندان خود را از روى سبک مغزى و جهالت کشته‏اند، و آنچه را خدا روزى آنان کرده بود بر پایه دروغ بستن به خدا حرام شمرده‏اند، زیان کردند به راستى که گمراه شدند و هدایت یافته نبودند.»

2.      قتل فرزند به عنوان حفظ حیثیت قبیله و خانواده

یکی دیگر از رسوم غلط مردم زمان جاهلیت کشتن و زنده به گور کردن دختران بود که خدای متعال میفرماید: «وَ إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ»[5] " کلمه" موءودة" به معناى آن دخترى است که زنده زنده در گور شده،[6] و این مربوط به رسم عرب است که دختران را از ترس اینکه ننگ به بار آورند زنده زنده در گور مى‏کردند، هم چنان که این آیه، هم به آن اشاره دارد و مى‏فرماید:" وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِیمٌ یَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ»[7] «وقتى به یکى از ایشان مژده مى‏رسید که زنت دختر آورده، از شدت خشم رویش سیاه مى‏شد، و خود را از مردم از خجالت این مژده پنهان مى‏کرد، و فکر مى‏کرد آیا این ننگ را به خود بخرد و دختر را زنده نگه دارد، و یا در زیر خاکش دفن کند.

می­فرماید: اگر به یکى از آنان خبر داده مى‏شد که همسر او دخترى زاییده است، آن چنان ناراحت مى‏شد که از شدّت خشم چهره او سیاه مى‏شد و به زحمت خشم و اندوه خود را فرو مى‏برد. او با خود مى‏اندیشید که آیا خوارى و ننگ دختر داشتن را بپذیرد و آن دختر را نگه دارد و یا او را در زیر خاک پنهان سازد و زنده به گور کند. البته گاهى دختران را با تمام ناراحتى نگه مى‏داشتند و گاهى هم آنها را زنده به گور مى‏کردند. در این آیات پس از نقل این کار ناشایست مردم جاهلى، در محکوم کردن آن مى‏گوید: آگاه باشید که چه داورى بدى مى‏کنند.

اسلام از این کار زشت و غیر انسانى به شدّت جلوگیرى کرد و خداوند در قرآن وعده داد که روزى فرزندانشان را خواهد داد و آنها نباید از ترس فقر چنین جنایتى را مرتکب شوند و اعلام کرد که در قیامت از آنان راجع به «موؤوده فرزندان زنده به گور شده» بازخواست خواهد شد.[8]

لذا در قیامت از خود آن دختر سؤال میشود که به چه جرمی کشته شده است.

این هم نوعى تعریض و توبیخى است از قاتل آن دختر و هم زمینه چینى است براى اینکه آن دختر جرأت کند و از خداى تعالى بخواهد که انتقام خون او را بگیرد، و آن گاه خداى تعالى از قاتل او سبب قتل او را بپرسد، و سپس انتقامش را بگیرد، در نتیجه مى‏توان گفت اسلوب کلام در این آیه نظیر اسلوب در آیه زیر است، که مى‏فرماید:" وَ إِذْ قالَ اللَّهُ یا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَ أُمِّی إِلهَیْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ" «1».

از آنان بپرس، آیا پروردگارت را دختران باشد و براى آنان پسران؟ یا مگر آنان حاضر و شاهد بودند که ما فرشتگان را دخترانى آفریدیم؟! آیات (58- 60) وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا ... بدعت سوم مشرکان که در این آیات به آن پرداخته شده این است که آنان داشتن دختر را ننگ و عار مى‏دانستند و آنها را زنده به گور مى‏کردند.

پس از بیان سه نمونه از بدعت‏هاى زشت عصر جاهلى، در آیه بعدى تأکید مى‏کند که آنان که به آخرت ایمان ندارند، صفت زشتى دارند و در برابر آنان، خدا صفت والایى دارد و او عزیز یعنى قدرتمند و حکیم یعنى فرزانه است.[9]

 

سوال :

آیا سقط جنین با قتل فرزند و زنده به گور کردن فرزند فرقی دارد؟

آیا جلوی گیری از فرزند دار شدن منافاتی با توحید  دارد؟

آیا ما نقشی در رزق روزی فرزندان داریم که برای رفاه یکی بقیه را فدای آن یکی میکنیم؟

آیا فرزندان دیگر مانع از رزق روزی بقیه میشوند که از به دینا امدن آن میترسیم؟

 


[1] . الأنعام : 137  

[2] . ترجمه المیزان، ج‏7، ص: 497

[3] . تفسیر نمونه، ج‏5، ص: 453

[4] . الأنعام : 140

[5] . تکویر، آیۀ 7-8

[6] . روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج‏15، ص: 256

[7] . سوره نحل، آیه 59 -58

[8] کوثر، ج‏6، ص: 154

[9] . کوثر، ج‏6، ص: 154 

عبدالله عاصی
۰۳ آبان ۹۵ ، ۱۹:۲۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر