رسول اکرم صلى الله علیه و آله روزى به دیدن اصحاب «صُفّه» رفت. در آنجا به جوان بىهمسر و غریبى به نام «جُوَیْبِرْ» برخورد کرد. به او فرمود: چقدر خوب بود همسرى انتخاب کرده، باتشکیل خانواده به این زندگى انفرادى خاتمه مىدادى، تا هم عفّت خود را به وسیله همسر حفظ کنى و هم او در کار دنیا و آخرت تو را یارى کند. جویبر گفت: اى رسول خدا! من نه مال و جمال دارم و نه حسب و نسب، چه کسى به من زن مىدهد و کدام زن رغبت مىکند که همسر من شود؟
حضرت فرمود: اى جویبر! خداوند به وسیله اسلام ارزش افراد را تغییر داده، بسیارى از اشخاص در دوران جاهلیت محترم بودند و اسلام آنان را پایین آورد و بسیارى، خوار و زبون بودند و اسلام منزلت آنها را بالا برد. برخیز و به منزلِ «زیاد بن لبید انصارى» برو و از دخترش «ذلفا» خواستگارى کن ....
مراسم خواستگارى انجام گرفت و زیاد بن لبید با آنکه وصلت با شخصى مانند «جویبر» را- که از تمام مزایاى مادّى محروم بود- در شأن خود نمىدید، به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله با این ازدواج موافقت کرد.