تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله : مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْیَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛
خانواده گلخانه ای، پر از محبت و احساس، سازندگی، و آینده نگری است. کانون خانواده، محیطی پر از شور و شادی و پیوندی به گذشته و پلی به آینده است و هیچ اجتماعی به اجتماع خانواده نمی رسد. خانواده اجتماع مقدسی است.
با وجود چتر زیبایی چون خانواده (والدین، همسر ، فرزندان ، بردار و خواهر) تنها ماندن چرا.

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آسیب های تک فرزندی» ثبت شده است

اظهار محبت بیشتر: «ایمان بیشتر»

پیامبر عزیز خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند:

«کلما ازداد العبد ایمانا ازداد حبا للنسآء

هر چه ایمان بنده زیاد شود، محبت [وی] به زن ها نیز زیاد می شود .»

 



chandhamsari.ir

عبدالله عاصی
۰۵ آبان ۹۵ ، ۲۳:۴۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

تک‌ فرزنـدی یعنی تنـهایی همیشگی

یادش بخیر، مادر بزرگ سفره‌ای پهن می‌کرد که از یک طرف اتاق شروع می‌شد و بعد از چند پیچ و خم تا آن سوی اتاق امتداد پیدا می‌کرد. سفره‌خانه‌اش چند متر کش می‌آمد، چون مادربزرگ و پدربزرگ ترجیح داده بودند با تولد فرزندان متعدد، خانواده پرجمعیتی داشته باشند. شلوغی، صدای هیاهو و داد و فریاد که همیشه تا پاسی از شب بلند بود، خنده بر لبانشان می‌نشاند، آنها از این که فرزندان و نوه‌های برومندشان به سلامت کنارشان هستند احساس شادی و افتخار می‌کردند.
تصویر تک‌ فرزنـدی یعنی تنـهایی همیشگی

پدرم می‌گوید اگر چه شاید در کودکی‌اش به خاطر کافی نبودن بودجه خانواده، مجبور بوده برای گرفتن کوچک‌ترین خدمات، مدتی را در نوبت و انتظار بماند، اما از این که خواهران و برادرانی داشته که تنهایی‌اش را پر می‌کردند و به وقت نیاز به یاری‌او می‌شتافتند، احساس شادی و خوشبختی می‌کند.

در همین چند دهه پیش، اجداد و آبای ما، فرزند را سرمایه‌ای برای زندگی می‌دانستند که سهم عظیمی در کسب درآمد خانواده داشت، اما در زمانه امروز، زنان و مردان جوان، فرزند را به عنوان موجود صرفا پر مصرفی می‌دانند که از شیرخوارگی تا بزرگسالی همراه والدین است و هزینه‌های متعدد و متفرق بر دوش خانواده می‌گذارد و این خود، عامل مهمی است که باعث شده بسیاری از خیر تعدد فرزند بگذرند و به همان یک یا دو عدد باقیات الصالحات قناعت و اکتفا کنند.

در این که والدین اگر یک فرزند داشته باشند، می‌توانند تمام امکاناتی که لازم است را در اختیار تنها فرزندشان بگذارند، هیچ شکی نیست اما شاید ساده‌ترین راه، حذف همین صورت مساله است تا به جای آن که جوابی برای آن بیابیم.

انسان سوداگر امروزی در کنار مزایای هر امری، معایب آن را نیز با گوش شنوا و دیده باز می‌شنود و می‌بیند تا در طی مسیر پرفراز و نشیب زندگی سرش بی‌کلاه نماند. این حقیقتی است که برخی از والدین می‌خواهند تمام حسرت‌های دنیا را در چهره تک‌فرزندشان ببینند و بیابند، به همین دلیل، از همه اطراف و اکناف ممکن به صورت تمام وقت، هر آنچه که لازم است و نیست را در اختیارش می‌گذارند تاختن آهوی زندگی‌شان بیارامد، اگرچه نمی‌دانند این نازپرورده که روی سختی ندیده، هرگز نمی‌تواند در برابر ناملایمات و مصائب ناگزیر زندگی تحمل و صبر داشته باشد! حال جامعه آینده‌ای را تصور کنید که مملو از زوج‌های متشکل از دامادان تک‌فرزند و عروسان تک‌فرزند است... .

ازدواج‌های دیرهنگام، شاغل بودن والدین، شرایط اقتصادی حاکم بر خانواده‌ها، بدسرپرستی و تک‌والدی، ترس از مسئولیت‌پذیری، تفکرات و باورهای بچه نخواهی، تولد دیرهنگام فرزند اول، کوچک شدن محیط خانه و... ازجمله دلایل رواج تک‌فرزندی در سال‌های اخیر است. تک‌فرزندی رنجی است که والدین ناخواسته به فرزندشان تحمیل می‌کنند.

وای از روزی‌که بدانند بالای چشمشان ابروست!

سینا می‌گوید: سال‌ها طول کشید تا متوجه این مطلب شوم که رفتار والدینم با من مناسب نبوده است! آنها همیشه بشدت از من حمایت و تمام خواسته‌هایم را نگفته تامین می‌کردند، شاید به همین دلیل است که نتوانسته‌ام میزان تحملم را در دست نیافتن به خواسته‌هایم تقویت کنم. امروز می‌فهم که ناراحتی و ناامید شدن بخشی از مشکلات بهنجار دوران رشد کودک است و هر کودکی نیاز دارد چنین احساساتی را تجربه کند. ای کاش زمین خوردن را یاد گرفته بودم تا اکنون می‌توانستم براحتی بلند شوم!

تک‌فرزندان، چشم و چراغ خانه و تنها امید والدینشان هستند. معمولا همه چیز در اختیار داشته‌اند و فکری همیشه نگران احوالشان بوده است که مبادا رنجشی خاطرشان را بیازارد! این در حالی است که مراقبت‌های افراطی والدین از تک‌فرزندان، آنها را به فردی وابسته، آسیب‌پذیر، ضعیف و شکننده تبدیل می‌کند که قدرت و تحملشان در رویارویی با مشکلات نیز، بسیار حداقل است. معمولا تمایل والدین به حمایت و پشتیبانی از تنها فرزندشان مانع از آن می‌شود که فرزند عواقب اشتباهاتش را بیازماید و مسئولیت عمل خویش را بپذیرد، آنها نه‌تنها در مقام انتقاد از فرزندشان برنمی‌آیند، بلکه هیچ گاه با او مخالفتی نمی‌کنند و همواره تسلیم خواسته‌هایش می‌شوند تا از این طریق مانع دلخوری و ناراحتی او شوند.

تک‌فرزندان معمولا لوس، زودرنج و متوقع‌اند و انتظار دارند دیگران هم مانند والدینشان با آنها رفتار کنند که این موضوع ناتوانی‌شان را شدت می‌بخشد. روبه‌رو نشدن با احساسات سخت و ناراحت‌کننده یا ابراز نکردن این نوع احساسات، باعث می‌شود تحمل کودک در برابر ناملایمات ضعیف شود و شاید به همین دلیل است که آنها هرگز نمی‌توانند ناامیدی و فشار روحی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود اگرچه قصد و غرضی در کار نباشد، اما این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر می‌کنند یا اگر از مساله‌ای رنجیده خاطر شوند، این وضعیت را تا مدت‌های مدید درون خود زنده نگاه می‌دارند و بابت آن، احساس نگرانی و ناراحتی می‌کنند، چراکه تا زمان ورود به دنیای خارج از خانه و رویارویی با واقعیت‌های تلخ و شیرین، اما اجتناب‌پذیر زندگی، همه چیز را بر وفق مراد خود می‌دیدند، اما به محض ورود به دنیای جدید و مشاهده حقایق، دچار سرخوردگی می‌شوند و همه چیز را بر باد رفته می‌پندارند، چون دیگران مثل پدر و مادر حاضر نیستند گوش به زنگ خواهش‌های آنها باشند.

از سوی دیگر، تک‌فرزندان معمولا به برقراری روابطی علاقه‌مندند که احساساتشان کمتر جریحه‌دار شود و در برگیرنده منافعی نیز برای آنان باشد. اگرچه کودکان تک‌فرزند، اجتماعی‌تر از دیگر کودکان به نظر می‌رسند و اعتماد به نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما بخاطر احساسات ناپخته‌شان ممکن است از همبازی‌های خود خجالت بکشند یا برای اجتناب از مواجهه با مشکلات ترجیح دهند با کودکان بزرگ‌تر از خود دوست شوند، اگرچه ارتباط با آنان نیز، تهی از مشکلات نیست چه‌بسا ممکن است دلخوری‌های خود را برای آنان ابراز نکنند یا تبحر کافی در مدیریت دعواهای خود با دیگران نداشته باشند.

من، بدون خواهر و برادر

محمد می‌گوید: صبح از خواب که بلند می‌شوم فقط خودم هستم و خودم. با آن‌که رابطه‌ام با والدینم خوب است، اما خیلی زیاد با آنها راحت نیستم، حرف‌هایی است که نمی‌شود به آنها گفت! اصلا دلم می‌خواهد شیطنت کنم، سر به سر کسی بگذارم یا با کسی که تقریبا همسن خودم است بگو یم و بخندم. وقتی دوستان خود را می‌بینم که از خواهر یا برادرانشان سخن می‌گویند، دلم به درد می‌آید، آخر من همیشه آرزو داشتم خواهر یا برادری در خانه داشته باشم.

کودک تک‌فرزند در برقراری ارتباط با دیگران و کنترل و مدیریت آن دچار مشکل می‌شود. معمولا تک‌فرزندان بسیار دیر یاد می‌گیرند که چگونه با کودکی دیگر ارتباط برقرار کنند، چطور اختلافی را بین خود و او مدیریت کنند، چگونه اسباب‌بازی‌هایشان را با او قسمت کنند یا با چه روشی با او بر سر موضوعی به تفاهم برسند یا در مواردی از خواسته خود به خاطر او بگذرند. تک‌فرزندان به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین‌شان قرار می‌گیرند که این عامل باعث می‌شود کودک احساس کند شخص بسیار مهمی است. احساس امنیت و اعتماد به نفس زیاد اگرچه از مزایای بزرگ شدن در خانواده‌های تک‌فرزند است، اما این کودکان گاه خودخواه و مغرور و گاه حتی معترض به وضعیت خود می‌شوند. مثلا ممکن است با خود بگویند: «چه خوب است، تنها فرزند خانواده هستم، هیچ رقیبی ندارم و کسی حسادت مرا تحریک نمی‌کند، نیاز نیست با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیله‌ای را که دوست دارم، تصاحب کنم» یا آن‌که از احساس تنهایی و نبود خواهر و برادر همیشه معترض به والدینشان باشند و در خود فروفته و منزوی شوند. جای خالی کودکی دیگر در خانواده باعث می‌شود تک‌فرزندها، درک کامل و روشنی از سهیم شدن و مشارکت اجتماعی نداشته باشند و از آزمودن احساسات و فرصت‌های تربیتی بسیاری که در حضور کودکی دیگر، در نماد روابط بین خواهر و برادر، شکل می‌گیرد، محروم بمانند. این کودکان دوست و همدمی در خانه ندارند، کسی که با آنها بازی، رقابت و یا دعوا کند.

رقابت با خواهر و برادر در جلب رضایت والدین و چیرگی بر آنان، جریحه‌دار شدن احساسات و عصبانیت، دعواهای مکرر، مشاجره درباره اختلاف و تبعیضی که بین او و خواهر و برادرش وجود دارد، دفاع از منافع شخصی در ارتباط با خواهر و برادر، درگیری با خواهر یا برادر برای تسکین فشارهای روحی، تلاش برای کسب حق تقدم و بهره‌مندی بیشتر از مزایا، بحث و جدل برای اثبات برتری خود، درددل کردن با خواهر و برادر و... فرصتی را برای کنترل احساسات و مدیریت روابط با دیگران فراهم می‌کند که معمولا تک‌فرزندان محروم از تجربه آنند.

خودخواه و متوقع

سال‌هاست سمیرا را می‌شناسم، دختر خوبی است، اما نه من و نه برخی از دوستانم هرگز حاضر نیستیم با او همکلام شویم و یا با او اوقاتی را بگذرانیم. سمیرا دختر متوقعی است که همیشه دوست دارد به ما امر کند و خود را برتر از ما ببیند. هیچ گاه حاضر نمی‌شود به خاطر احترام و دوستی دیرینه‌اش با ما اندکی از انتظارات خود کوتاه بیاید و نظرات ما را هم گوش دهد، او چنان رفتار می‌کند که گویی عقل کل و همه چیزدان است، من به او حق می‌دهم، موفقیت‌های بسیاری در زندگی‌اش کسب کرده است که باعث شده، چنین متکبر و مغرور به خود شود. گاهی با خود می‌گویم اگر من هم تک‌فرزند بودم، شاید مثل سمیرا هم موفق بودم و هم متوقع!

بسیاری از والدین برای تامین تمام امکانات رفاهی و افزایش احتمال موفقیت فرزندشان، تنها به داشتن یک فرزند در زندگی قانع می‌شوند، این در حالی است که تجمیع همه امکانات برای تنها فرزند، ممکن است توقعات فرزند از والدین یا توقعات والدین از فرزند را نیز افزایش دهد و دقیقا به همین دلیل است که هم والدین و هم فرزند، برای موفق شدن و انجام کارهای بزرگ‌تر تحت فشار روحی و روانی قرار می‌گیرند. از سوی دیگر، تک‌فرزندان پرتوقع و گاه کمال‌گرا، با هر کسی کنار نمی‌آیند و گاهی دیگران را چونان وسیله‌ای می‌بینند که می‌توانند به کمک آنها به اهدافشان نزدیک‌تر شوند. بسیاری از تک‌فرزندها درونگراتر از هم‌سالان‌شان هستند و تمایل اندکی به حضور و مشارکت در فعالیت‌های جمعی دارند و گاه حتی از اشتراک گذاشتن داشته‌هایشان ناتوانند. جالب است اگر بدانید این افراد پرتوقع بسیار حساس و زود رنج هستند و به واسطه آن نیز، مجبورند با مشکلات بسیاری دست و پنجه نرم کنند. تک‌فرزندان به خاطر تخیل قوی شان می‌دانند چطور از واژه‌ها استفاده کنند یا حرف دلشان را به دیگران بگویند، اما توانایی بی‌نظیر آنها در چرب زبانی، آنان را همیشه به شخصیت محبوب بدل نمی‌کند، چه‌بسا خیلی‌ها به همین دلیل دوستشان ندارند و این دردی غیرقابل تحمل برای آنهاست. از سوی دیگر، تک‌فرزندان معمولا به برقراری روابطی علاقه‌مندند که احساساتشان کمتر جریحه‌دار شود و در برگیرنده منافعی نیز برای آنان باشد. گرچه کودکان تک‌فرزند، اجتماعی‌تر از دیگر کودکان به نظر می‌رسند و اعتماد به نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما بخاطر احساسات ناپخته‌شان ممکن است از همبازی‌های خود خجالت بکشند یا برای اجتناب از مواجهه با مشکلات ترجیح دهند با کودکان بزرگ‌تر از خود دوست شوند، گرچه ارتباط با آنان نیز، تهی از مشکلات نیست چه‌بسا ممکن است دلخوری‌های خود را برای آنان ابراز نکنند یا تبحر کافی در مدیریت دعواهای خود با دیگران نداشته باشند.

دختر باشد یا پسر؟!

تا مدت‌ها نه من و نه همسرم به فکر بچه‌دار شدن نبودیم، حالا هم که تصمیم به بارداری گرفته، همسرم می‌گوید: «ما فقط قراره همین یک بچه را داشته باشیم، به همین خاطر دوست دارم فرزندمان پسر باشد.» از روزی که این حرف را شنیده‌ام، دیگر دوست ندارم، مادر شوم چون من عاشق دختر بچه‌های ناز و ملوس هستم.

وقتی قرار است زوجی فقط برای یک بار در طول زندگی مشترکشان، فرصت فرزندآوری به خود بدهند، بی‌شک جنسیت فرزند برای آنها مهم می‌شود و اگر جنسیت جنین در دوره بارداری چنان که انتظار دارند نباشد، ممکن است زوج به خاطر عدم موفقیت در تعیین جنسیت، با یکدیگر مشاجره کنند یا آن که به فکر سقط جنین بیفتد، از سوی دیگر، به هم خوردن توازن میان شمار زنان و مردان از عواقب اجتماعی تک‌فرزندی است، چراکه ممکن است بیشتر زوج‌ها خواهان یک جنس بخصوص باشند که به این ترتیب فراوانی جنس دیگر کاهش می‌یابد که این مساله در آینده، آنها را با مشکلاتی گوناگون ازجمله ازدواج مواجه می‌کند.

دلشوره بی‌پایان

سهیلا تنها یک پسر دارد، او می‌گوید: همیشه یک زلزله ده ریشتری مهمان قلبم است، دائما تنم می‌لرزد. نیما وقتی از خانه بیرون می‌رود تا بیاید دلم هزارراه می‌رود، بارها به او زنگ می‌زنم و جویای احوالش می‌شوم، نمی‌دانم چرا می‌ترسم اتفاقی برایش پیش بیاید یا با کسانی آشنا شود که او را منحرف کنند!

او بارها معترض شده است و می‌گوید: پیگیری‌های مدام من باعث شرمندگی او پیش دوستانش شده است، اما به خودش هم گفته‌ام، این حق من است که بدانم کجاست و چه می‌کند. البته او هم دلبستگی شدیدی به من دارد و هیچ گاه به دلخوری من راضی نمی‌شود، جدیدا با هم توافق کرده‌ایم هر یک ربع یک بار به من پیامک بزند و مرا از اوضاع احوال و کارش باخبر کند.

والدین تک‌فرزندها همیشه دلشان هزار راه می‌رود، آنها همیشه نگرانند که مبادا برای یگانه فرزندشان اتفاقی بیفتد و آسیب ببیند. آنها درست مثل سایه، حتی شاید نزدیک‌تر از سایه، همواره پشت فرزندشان راه می‌افتند واز او مراقبت می‌کنند تا آب در دل او تکان نخورد.

وابستگی زیاد به تک‌فرزند، حمایت‌گری و پشتیبانی افراطی از او، حساسیت فراوان به سبک زندگی، احساس دل نگرانی و دلشوره همیشگی از ویژگی‌های والدین تک‌فرزند است.

این وابستگی دو طرفه نیز هست، بسیاری از تک‌فرزندان بواسطه همین دلبستگی زیاد، چون والدینشان همیشه نگران هستند، دچار اضطراب و استرس می‌شوند، چراکه می‌ترسند به خاطر بروز آسیب غیرمترقبه‌ای، والدینشان را دچار لطمه روحی شدیدی کنند یا به‌خاطر اهمال کاری در حق والدین، انها را دلگیر واز خود ناراحت سازند.

مراقبت بیش از حد و حساسیت بسیار والدین، استقلال تک‌فرزند را به خطر می‌اندازد و او را نازپروده و لوس می‌کند. وابستگی شدید تک‌فرزند به والدین نه‌تنها مانع دوست‌یابی او در ارتباط با همسالان می‌شود، بلکه تاثیر منفی بر زندگی مشترک آینده او می‌گذارد چه‌بسا به خاطر این مساله یا قید ازدواج را برای همیشه می‌زند یا در صورت اختیار همسر، هرگز نمی‌تواند بین دلبستگی‌های جدید و قدیم خود تمیز قائل شود، اندک نشنیده‌ایم که دختران و پسران وابسته، نتوانسته اند ادامه زندگی مشترک بدهند و کارشان به طلاق کشیده شده است.

گاه سلامت روانی به خطر می‌افتد

یاسمن تک‌فرزند خانواده‌ای است که پدر و مادرش استاد دانشگاهند و از طلوع تا غروب آفتاب بیرون از خانه‌اند. او می‌گوید: من برخلاف والدینم هیچ رغبتی به درس خواندن ندارم، بیشتر دوست دارم کارهای هنری انجام بدهم، اما والدینم سرسختانه با این عقیده‌ام مخالفند و اصرار به تحصیلات آکادمیک من در رشته‌ای دارند که من به هیچ وجه به ان علاقه مند نیستم. سال‌هاست که احساس افسردگی می‌کنم و دلم شاد نیست، کمتر با کسی سخن می‌گویم چون حوصله هیچ کس و هیچ چیز را ندارم، احساس تنهایی با من عجین شده، اما برای فرار از آن هم رغبتی ندارم!

برخی از بررسی‌ها نشان داده است که تک‌فرزندی بر سلامت روانی کودک در بزرگسالی تاثیری منفی دارد و حتی مشکلات رفتاری و شخصیتی در میان کودکان تک‌فرزند بیشتر است. برخی از محققان می‌گویند احتمال بروز رفتارهای خشونت‌آمیز و ارتکاب جرم در تک‌فرزندها بیشتر است یا بی‌همبازی و بی‌هم‌صحبت بودن تک‌فرزندان، باعث می‌شود آنها برای جبران خلاء عاطفی به دنیای خیالی پناه ببرند و بیش از پیش گوشه‌گیر و منزوی شوند یا تک‌فرزندان از آنجا که خواهر یا برادری ندارند، در صورت فوت والدینشان به‌شدت احساس تنهایی می‌کنند و به احتمال زیاد افسرده می‌شوند.

اغتشاش در بافت‌های خانوادگی و فامیلی

دخترم می‌گوید: دوستم هستی عمه‌ای دارد که بسیار دوستش دارد و او را به پارک و سینما می‌برد و سوال شبانه‌روزی‌اش از من این است که چرا من عمه ندارم؟ راستی عمه کیست یا چیست؟! و... و همیشه هم با آهی سوزناک و حسرتی بر دل می‌گوید: کاش من هم جای هستی بودم و عمه‌ای داشته‌ام!

بی‌دایی و خاله و عمو و عمه شدن از دیگر مصائب برآمده از تک‌فرزندی است. تا نیم قرن دیگر، با رواج تک‌فرزندی، نه‌تنها تعداد عمه، خاله، عمو و دایی کمتر شده و بافت خانوادگی و فامیلی دچار خدشه می‌شود بلکه دیگر این واژها، برای نسل‌های جدید، تاریخی و غریب نیز می‌شوند. تک‌فرزندی، حقیقتی تلخ، اما عیان در جامعه امروز ماست که اگر همه زوج‌های جوان بخواهند تسلیم باور تک‌فرزندی شوند، بی‌شک در چند سال آینده، فرصت ارتباطات اجتماعی و رفت و آمدهای خانوادگی کمتر شده و در نهایت نیز، وابستگی به شبکه‌های خانوادگی کمرنگ و حتی بی‌معنا قلمداد خواهد شد.

خانواده‌های پرجمعیت، سالم‌ترند

تحقیقات اخیر نشان داده است که بچه‌های تک‌فرزند، سیستم ایمنی ضعیف‌تری در برابر انواع بیماری‌ها دارند و بزرگ شدن با خواهر و برادر، باعث حفظ سلامت کودک در برابر حساسیت‌های غذایی و فصلی و برخی بیماری‌های جدی مثل سرطان می‌شود.

کودکان در خانواده‌های پرجمعیت، نسبت به تک‌فرزندان، هوش هیجانی بیشتری را از خود نشان می‌دهند و خیلی زودتر نیز حرف زدن و راه رفتن را یاد می‌گیرند، چون آنها توسط خواهر و برادرشان تشویق می‌شوند یا از آنها تقلید می‌کنند. بچه‌های خانواده‌های پرجمعیت، احساس همدلی و امید به زندگی بیشتری دارند. آنها به‌طور چشم‌گیری فعال و پویا بوده و در حل مسائل و روبه‌رو شدن با مشکلات بسیار تواناتر هستند.

از سوی دیگر، برخورد و تنش بین والدین و تک‌فرزندان رواج بیشتری دارد و معمولا رابطه‌ها به سمت استبداد از سوی یکی از والدین یا فرزندان کشیده می‌شود، معمولا فرزندان در خانواده کم‌جمعیت، نه‌تنها همه امکانات را متعلق به خود می‌دانند و رفتاری حاکمانه و یک طرفه دارند، بلکه والدینشان را نیز مجبور به تبعیت می‌کنند که این موجب پرورش و تقویت خشونت‌های مختلف خانگی می‌شود، این در حالی است که احتمال بروز استبداد خانگی در خانواده‌های پرجمعیت کمتر است و فرزندان به طور آشکارا درک می‌کنند که چقدر برای والدینشان اهمیت دارند و به همین دلیل نیز، تمایل بیشتری به رفتار مهربانانه، محترمانه و یاری‌گرانه دارند و در صورت لزوم نیز، در انجام مسئولیت‌های خانوادگی مشارکت می‌کنند. روان‌شناسان معتقدند، تعداد زیاد بچه‌ها، احساس نشاط و شادمانی بیشتری به خانه می‌آورد که این خود، باعث افزایش خلاقیت در رفتار، احساسات و قدرت تجزیه و تحلیل اعضای خانواده در درون و بیرون از خانه می‌شود. گرچه امکانات کودک در خانواده تک‌فرزندی بیشتر است، اما بچه‌های خانواده پرجمعیت هم می‌توانند بسیاری از فعالیت هایی که دوست دارند را انجام دهند، مثلا به سینما، کلاس ورزش و موسیقی بروند یا لباس‌ها و کفش‌های زیبا و انواع بازی‌های رایانه‌ای را خریداری کنند، اما در عین حال نیز می‌آموزند چگونه برای انجام برخی از این فعالیت‌ها باید پس‌انداز کنند و در نتیجه قدر آنها ‌را بیشتر بدانند. در واقع تعداد زیاد فرزندان، خانواده را تبدیل به مدرسه‌ای از آگاهی و تجربه می‌کند که سنت‌ها نیز از طریق والدین به فرزندان منتقل و بازسازی می‌شود.

سالاری به نام فرزند

زهرا از این که حرف، همیشه حرف او بوده، احساس رضایت و غرور می‌کند، او می‌گوید: من یاد نگرفته‌ام نه بشنوم، من پیش از ازدواجم، فقط کافی بود لب تر کنم، پدر و مادرم در یک چشم برهم زدن، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد برایم مهیا می‌کرده‌اند، اما حالا همسرم، کوچک‌ترین خواسته مرا نمی‌شنود و نمی‌بیند! نمی‌دانم چرا انتظار دارد با همه شرایط او سازگار شوم و به هر آنچه می‌گوید بلی بگویم، یک عمر همه بله قربان گوی من بوده‌اند، اما حالا او می‌خواهد من بله‌قربان‌گوی او شوم!

معطوف شدن توجه والدین به عزیزدردانه‌های یکی یکدانه، گاهی به حد افراط می‌رسد و خانواده را دچار بحرانی به نام فرزند سالاری می‌کند. این معضل، حقیقتی عیان بسیاری از خانواده‌های امروزی است، در این خانواده‌ها تک‌فرزندان همیشه در کانون توجه هستند و حکم مطلق و همیشه جاری در خانواده، حکم تنها فرزند است، چون او فقط یکی است و پدر و مادر از نظر عاطفی به‌شدت به او وابسته‌اند و احساس می‌کنند باید همه خواسته‌ها و انتظارات او را برآورده کنند. جالب‌تر آن که در برخی موارد برآورده کردن توقعات تک‌فرزند به اندازه‌ای است که والدین ناخواسته برای راضی و خشنود کردنش به او باج می‌دهند. اگرچه شاید در دوران کودکی یک تک‌فرزند، همه چیز خوب و عالی پیش برود و فرزند، سوار بر مرکب خوشبختی باشد، اما در بزرگسالی به واسطه همین سالار بودن، مجبور است با مشکلات چندی دست و پنجه نرم کند که کمترین آن انتظار والدین از این فرزند است، چه‌بسا همه امکانات خانواده به یک کودک اختصاص می‌یابد و سطح انتظارات از او به‌شدت بالا می‌رود، معمولا این والدین انتظار دارند فرزندشان در هر رقابتی بهترین و برترین باشد، انتظاری که باعث اضطراب و پریشانی همیشگی تک‌فرزند می‌شود.

نسرین صفری‌/ ‌مشاور خانواده - چاردیواری

 
 
 
عبدالله عاصی
۰۳ آبان ۹۵ ، ۰۵:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

پاسخ به یک پرسش اساسی: در تعالیم و احکام اسلامی، با مسئله ی تک فرزندی چگونه برخورد می شود؟ (بخش دوم)

 

این پرسش در سایت تبیان مطرح شده و مشاور عزیز، آقای روحانی به نحوی کامل و مناسب پاسخ سوال این عزیز را در این سایت قرار داده اند.

داشتن فرزند، موجب آسایش روحی و فکری انسان می گردد و انسان را از دغدغه درونی و افسردگی روحی نجات می دهد. فرزندان در همه حال کمک کار والدین هستند و کسانی که دارای فرزند هستند از کانون خانواده‌ی محکمتری برخوردارند. زیرا پدر و مادر به خاطر تأمین فرزندان بیشتر به کار و تلاش می‌پردازند و کمتر به مشکلات فکر می‌کنند و مشکلات کوچک نمی تواند آنها را متزلزل کند. البته واضح است نمی‌شود برای همه یک دستور را اجرا کرد اگر خانواده شرایطی داشته باشد که به سبب فقر فرهنگی نتواند فرزندان را به درستی تربیت کند و به آموزش و تربیت دینی و اجتماعی آنان بپردازد.فرزند زیاد داشتن اینگونه افراد به خلاف حکمت و هدفی است که اولیای دین، افزایش فرزند را به خاطر آن توصیه می کردند.

در آیات متعددی از قرآن، صریحاً سخن از رازقیت خداوند رفته است و اینکه هیچ جنبنده‌ای نیست، مگر اینکه خداوند رحمن روزی وی را برعهده گرفته و تأمین می‌نماید. از این رو ترس از فقر و ناکافی بودن منابع طبیعی، دلیل موجهی برای تنظیم خانواده و کنترل جمعیت، نیست.

خداوند در آیه 6 سوره هود می‌فرماید: «و ما من دابّه فی‌ الارض الّا علی‌ الله رزقها» هیچ جنبنده‌آی در زمین نیست، مگر اینکه روزی او به عهده خداوند است و نیز در آیه 151 سوره انعام می‌فرماید:«و لا تقتلوا اولادکم من املاق، نحن نرزقکم و ایّاهم» و فرزندانتان را از ترس تنگدستی نکشید ما به شما و آن‌ها روزی می‌رسانیم.

 در آیات فوق، خداوند متعال روزی رساندن به همه انسان‌ها و موجودات را تضمین نموده است و نیز در آیات دیگری گنجایش زمین را برای زندگان و مردگان ضمانت نموده است.

 در آیه 25 و 26سوره مرسلات می‌فرماید: «ألم نجعل الأرض کفاتاً، أحیاءً و أمواتاً؟ آیا ما به زمین گنجایش فراگیری و حمل زندگان و مردگان را نداده‌ایم؟»  بنابراین نباید از ترس محدودیت جغرافیایی و انفجار جمعیت، توالد و تناسل را محدود نمود، چرا که این امر سوء ظن به خداوند متعال است و با آیات قرآن منافات دارد.

 در آیات دیگری از قرآن، خودداری از ازدواج به خاطر ترس از فقر نکوهش شده است: در آیه 32 از سوره نور می‌فرماید: «و انکحوا الأیامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم إن یکونوا فقرآء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم» «به کسانی که همسر ندارند و نیز به غلامان و کنیزان خود، همسر دهید، اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خویش بی‌نیاز خواهد کرد و خدا گشایشگر داناست.»

 از این آیه شریفه استفاده می‌شود که نباید از ترس فقر و عیالمند شدن از ازدواج، خودداری نمود، بنابراین تنظیم خانواده و کنترل موالید نیز از ترس فقر، سوء ظن به وعده خداوند و رازقیت اوست.

 در حدیثی آمده است که پیامبر خدا(ص) فرمود: «زوّجوا أیاماکم، فإن الله یحسن لهم فی اخلاقهم و یوسّع لهم فی ارزاقهم و یزیدهم فی مروّاتهم.»(49) :‌همسران خود را تزویج نمایید، زیرا خداوند اخلاق آنان را نیکو، روزی آنان را وسیع و به جوانمردی آنان خواهد افزود.

 

 بنابراین به طور کلی می‌توان گفت اسلام به فرزند بیشتر توصیه می‌کند و نباید از ترس فقر و نبود امکانات و مشکلات اقتصادی از فرزند دار شدن جلوگیری کرد . به خصوص در کشوری مانند ایران که هر خانواده می‌تواند اولاد صالح که شیعیان واقعی و پیروان راستین اسلام ناب محمدی باشند تربیت کند و از نظر اقتصادی هم کشور ما چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز فرمودند ظرفیت کار و سازندگی و قطع وابستگی از استکبار را با نیروی کار بیشتر تا صدو پنجاه میلیون نفر را داراست. اکنون در دنیای اقتصاد هم ثابت شده است که پیشرفت با کشوری است که نیروی کار بیشتر داشته باشد. 

عبدالله عاصی
۰۲ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر
کاریکاتور و طنز!
 
 
نویسنده مطلب کامران روحانی
 
نوشتن دیدگاه شخصی
 
داستان تخیلی!

 

 
عبدالله عاصی
۰۲ آبان ۹۵ ، ۱۹:۵۲ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

فرزندآوری ، علل ها و آسیب های کم فرزندی

ابتدا آسیب های تک فرزندی و کم فرزندی را مطرح و سپس به علل آن می پردازیم
(استاد تراشیون)
nooredideh.com
 
آسیب های تک فرزندی و کم فرزندی 
 
1-پایین بودن امید به زندگی:
در خانه هایی که پر فرزند است امید به زندگی بیشتر است. در خانه ای که یک فرزند وجود دارد، با تب این فرزند پدر ومادر تب می کنند، از ناراحتی او همه ناراحت می شوند با مریضی او مریض می شوند و همواره نگران هستند که نکند او را از دست بدهند و یا اینکه نگرانند که اگه خود والدین از دنیا بروند این فرزند آینده اش چه می شود. ولی در خانه هایی که فرزندان زیادی دارند دیگر این فضای نگرانی و احساسی وجود ندارد ویک فضای منطقی تر و عاقلانه تر حاکم است و والدین بیشتر وقت و فکرشان را به تربیت فرزندان معطوف می دارند و حتی پدر و مادر این آرامش را دارند که اگه یک روزی از دنیا بروند خواهر و برادرانی هستند که همدیگر را حمایت می کنند
 
2-پر توقع شدن فرزند
: یکی از آسیب های تک فرزندی توجه بالاتر از نیاز به فرزند است که فرزند را پر توقع بار می آورد که این توقع زیاد چه از پدر و مادر و چه از جامعه می تواند باشد. اگر چند فرزند داشته باشیم این توجه و محبت بین چند فرزند تقسیم می شود و محبت، توازن پیدا می کند. پدری که از سرکار به منزل می آید و تنها تک فرزندش را می بیند و از محبتش او را فراوان می بوسد وقتی بوسه ها زیاد شد و محبت و توجه بیش از اندازه به فرزند شد باید انتظار داشت که فرزند به پدر بگوید بابا برایم کامپیوتر یا تبلت یا... می خری؟
 
-3-تربیت نا صحیح :
تعدد فرزند در تربیت صحیح فرزندان نیز موثر است. معمولا بی تجربه بودن والدین برای اولین فرزند، مشکلاتی برای کودک بوجود می آورد ولی در فرزندان بعدی به دلیل بالارفتن تجربه و دانش تربیت در والدین، تربیت کردن فرزندان بعدی راحت تر خواهد شد. پدر مادر هایی که اولا، وقت برای فرزندان می گذارند و ثانیا، دانش تربیت را بالا می برند، اگر چند فرزند داشته باشند این در تربیت صحیح کمک می کند، ولی اگر مورد اول و دوم یعنی وقت و دانش کافی را داشته باشند ولی تک فرزند باشند در تربیت آسیب بوجود می آید چون در تک فرزندی همانطور که گفته شد شدت محبت برای یک فرزند بالا خواهد بود و اورا پر توقع و لوس بار می آورد و در همه مسائل اوراپرتوقع خواهد کرد، چه در خرید، چه در توجه و..... ولی که اگر چند فرزند داشته باشیم در تمام امور این هجمه ی محبت تقسیم خواهد شد.
 
4-امرو نهی های زیاد والدین:
چون بچه ای که تک است بیشتر دیده می شود اشتباهاتش هم نمایان تر خواهد بود و انتظارات والدین هم بالا می رود و در نتیجه امر و نهی والدین نیز بالا می رود.
 
5-لجبازی کودکان:
وقتی امرونهی والدین بالا می رود زمینه لجبازی در فرزند زیاد می شود. در خانواده های با فرزندان بیشتر این موارد کمتر است. در این تک فرزند ها گاهی اوقات لجبازی ها تا دوران ازدواج و مسائل بعد از ازدواج با همسر خود نیز کشیده می شود
 
-6-پرخاشگری:
دلیل پرخاشگری می تواند چند عامل باشد
 
 1-تک بودن و بیکاری. بیکاری بستر پرخاشگری را فراهم می کند
.2-توقع بالای فرزند چون کانون محبت والدین است
 3-لوس شدن حاصل از کانون توجه قرار گرفتن فرزند
البته چه بسا در خانواده هایی که فرزندان بیشتری دارند هم لجبازی و پرخاشگری وجود داشته باشد، ولی احتمالش کمتر و درمانش راحت تر است.
 
 
7-عدم رشد اخلاقی:
اگر تک فرزند پسر باشد چون بیشتر در کنار مادر قرار می گیرد بیشتر، رفتار های دخترانه پیدا می کند و دخترانه تربیت می شود. طبق روایت امیرالمومنین (علیه السلام) انسان ها بر مرام و منش همنشین خود هستند. به همین دلیل به والدین گفته می شود برای فرزندان همبازی و همنشین آورده شود
.
 8-پرعیب شدن تک فرزند:
گاهی اوقات این کم فرزندی و یکنواختی در زندگی مشکلاتی را برای خود فرزند بوجود می آورد و آنها را پرعیب می کند از جمله این عیبها عبارتند از: 
 
 9-جاه طلبی:
تک فرزند ها چون همیشه تک و مرکز توجه بوده اند مغرور و متکبر می شوند و جاه طلب می شوند، حتی در مدرسه اگر دانش آموزی در درس تک باشد و همه توجه ها به سمت او باشد غرور پیدا می کنند و می گویند هیچ کس به من نمی رسد.
 
10-انزوا طلبی:
تک فرزند ها بدلیل خلوت بودن خانه و تنها بودنشان همیشه به کار خودشان مشغول بوده اند و امروزه دیده می شود که تلوزیون و بازی های کامپیوتری تنها تکیه گاه آن ها شده و ترجیح می دهند اینگونه با فضای بیرون ارتباط برقرار کنند. حتی در مهمانی ها تبلت خود را گرفته و به گوشه ای می روند و خود را سر گرم می کنند و چون فعالیت و تحرک ندارند این موارد باعث چاقی های مفرط نیز می شود. ولی در خانواده های شلوغ این فعالیت ها، دنبال هم کردن و ها کشتی گرفتن ها بیشتر است و وقت وانرژی بیشتری را از فرزندان می گیرد. 
 
 11-نداشتن روحیه تلاش
: مشکل بعدی این فرزندان تک، چون همیشه تک بوده اند زیاده خواه بار می آیند، برخی از جوانان ما چون تک بوده اند وابسته والدین خود شده اند و انگیزه تلاش درونشان از بین رفته و سراغ کار و سختی های خارج از خانه نمی روند و والدین نیز از سر دلسوزی به تک فرزندشان آنها را به سختی و کار وادار نمی نمایند..
 
 
 12-نداشتن قدرت حل مشکلات:
انسان موجود اجتماعی است، و در اجتماع با فراز و نشیب ها مواجه می شود و در صدد حل آن ها بر می آید. در خانواده هایی که چند فرزند وجود دارد گهگاه بین فرزندان کشمکش بوجود می آید و فرزندان برای حل مشکلات تلاش می کنند و قدرت حل مساله در آن ها بالا می رود، ولی در خانواده های تک فرزند والدین همواره فرزند خود را مورد حمایت قرار می دهند و مشکلات فرزند را والدین حل می کنند. در آینده این فرزند در مدرسه و محیط های بزرگتر جامعه قادر به حل مشکلات خود نخواهد بود و همیشه نیازمند دخالت والدین برای حل مشکل خود است.
 
 
 13-فراگیری مهارت های کمتر:
تک فرزند ها مهارت های کمتری را فرا می گیرند و یا دیرتر به آن می رسند. و اکثرا در نورم سن رشد خود قرار نمی گیرند. کودک در هر سنی باید کار ها و مهارت هایی را بتواند انجام دهد. مثلا در سن چهار سالگی باید بتواند مسواک بزند، لباس خود را تعویض کند، چه برسد به راه رفتن و از پله بالا رفتن. حتی کارشناسان می گویند باید بتواند دوچرخه سواری کند و دور بزند، دکمه هایش رابتواند ببندد و لباسهایش را بپوشد، ولی در خانواده های تک فرزند این مهارت ها دیرتر فرا گرفته می شود. در خانواده های چند فرزند، فرزندان این مهارت ها را از همدیگر یاد می گیرند. اگر دقت کنیم رشد و یادگیری فرزند دوم سریع تر از فرزند اول است.
 
در خانواده های چند فرزند،
الف: فرزندان از دیگران یاد می گیرند.
ب: توجه پدر و مادر از یک نفر برداشته می شود و فرزند مجبور است کارهایش را خودش انجام دهد.
 ج: فرزندان در حضور بچه های دیگر تشویق به انجام کارهای خود می شوند و رقابت بین آن ها بوجود می آید مثل غذا خوردن و... 
 
در جمعیت های بالاتر هم مهارت های بیشتری وجود دارد. مثلا اردو برای بچه ها خیلی خوب است، چون آن ها را در جمع قرار می دهد و ناخود آگاه این جمع انسان را به سمت جلو حرکت می دهد، حتی بزرگ تر ها هم اگر تنها به کوهنوردی بروند خسته می شوند ولی اگه دسته جمعی باشد خستگی کمتر و انگیزه حرکت بیشتر می شود. بچه های تک زود احساس خستگی می کنند و اگر مهارتی هم باشد انگیزه انجام آن را ندارند. حتی در خواستگاری رفتن مرسوم است که بزرگ تر ها می گویند، خواستگاری خانواده ای برویم که چند تا دختر داشته باشند چون کاری تر هستند و معتقدند بچه های تک، کمتر کار بلدند. اگر بچه آخر با بچه یکی به آخر فاصله سنی بالا داشته باشد نیز این حالت بوجود می آید و تک می افتد. ولی اگر فاصله سنی بین فرزندان کم باشد فرزندان مهارت های بیشتر و آداب اجتماعی و ارتباطی بهتری را کسب می کنند.
 
 14-تاخیر در بلوغ رفتاری:
درخانواده های تک فرزند، بیشتر والدین فرزند را تحمل می کنند و یا اورا دعوا می کنند. که این باعث بالا رفتن معدل پرخاشگری و لجبازی در این خانواده ها می شود،در خانواده های چند فرزند مهارت کنترل خشم و پرخاشگری بیشتر است. اصلا ناهنجاری های رفتاری در خانواده های کم فرزند افزایش می یابد، اگربه فرزندان در دوران کودکی رفتارهایی مانند کنترل خشم را آموزش و تمرین ندهیم در زندگی آینده به مشکل برخورد خواهند کرد و امروزه مشاهده می شود که آمار طلاق با این شیب نگران کننده افزایش یافته است. 
 
 15-استرس و تنیدگی:
در خانواده های تک فرزند، چه در والدین و چه در فرزند استرس افزایش می یابد (همانطور که در آسیب های اول گفته شد والدین دائما نگران هستند که نکند این تنها فرزندم برایش اتفاقی بیفتد و یا اگر ما از دنیا برویم چه کسی اوراحمایت میکند). مشکلی مانند استرس، واکنشی است در برابر فشارهای روحی روانی، که از بیرون به انسان وارد می شود. این بچه جایی یاد نمیگیرد که این استرس را مدیریت کند که به استرس های بازدارنده تبدیل نشود.
 
 
16-بلوغ جنسی زودرس
: یکی از عوامل بلوغ زودرس، ارتباط فرزندان با انسانهای بزرگتر است و تک فرزند ها دائما با پدر و مادر خود در ارتباط هستند. بلوغ های زود هنگام آسیب هایی را به دنبال دارد. بلوغ جنسی را بلوغ عقلی کنترل می کند و اگر بلوغ جنسی زود تر از بلوغ عقلی حاصل شود آسیب هایی را به دنبال خواهد داشت و باعث اختلالات جنسی خواهد شد. در خانواده های چند فرزند، فرزندان در دوران کودکی خود خواهند بود ولی در خانواده های تک فرزند کودک همواره به کار های پدر و مادر نگاه می کند و رفتار های بزرگ تر ها باعث این بلوغ زود رس خواهد شد.
 
 17-کم شدن نقش حمایتگری:
در خانواده های چند فرزند حمایتگری و همیاری فرزندان از هم زیاد است و بعد از فوت والدین، فرزندان تنها نمی شوند و حامی یکدیگر خواهند ماند. چه حمایتگری مالی و چه عاطفی. ولی در خانواده های تک فرزند بعد از فوت والدین، فرزندان تنها می شوند. امروزه در زندگی های روزمره دیده می شود که برخی از مشکلات خانم ها و آقایون در این است که خانم یا اقا خواهر یا برادری ندارند که مشکلات خودش را با آن ها طرح کند. این ظلم به فرزند است که بدلیل تعداد کمشان درآینده خلاء هایی را احساس بکنند. چه بسا به این دلیل است که در آموزه های دینی داریم " ید الله مع الجماعه" (دست خداوند همراه با جمع است) چرا که انسان ها نمایندگان خدا روی زمین هستند و می توانند به یکدیگر کمک کنند و چه بهتر که از یک رگ و ریشه باشند.
 
فرزندان یکی از سرمایه های زندگی انسان است، چه خوب است که این سرمایه ها به اندازه ای باشند که بعدا پشیمون نشویم، بسیاری از والدین پا به سن می گذارند و از این که فرزند آوری نداشتند و بدلیل مشکلات از آن جلوگیری کرده اند پشیمان هستند و حسرت می خورند. در یک گزارش از فردی مصاحبه شد که به نکته جالبی اشاره کرد، او شخص گفت ما یک موقع سرمایه ای نداشتیم و خواستیم فرزند آوری رو مدیریت کنیم و از آن ممانعت کردیم و حالا که پا به سن گذاشتیم زندگی خوبی داریم ولی زمان فرزند آوری گذشته است، چه خوب بود که عاقبت اندیشی می کردیم
 
تا فرصت وجود دارد باید به سمت تعدد فرزند برویم، البته والدین بالای چهل سال می توانند با پزشکان متخصص و متعهد مشورت داشته باشند که چه بسا از لحاظی قوای بدنی آمادگی برای آوردن فرزند وجود داشته باشد که حتما استفاده کنند ازاین فرصت و از لذت فرزند دار شدن برخوردار شوند، چرا که در برخی کشورهای اروپایی تعداد باروری ها در سن بالای چهل سال بیشتر شده است که در کشور ما با پیشرفت مسائل بهداشتی و سالم ماندن بدن ها سن امید به زندگی افزایش پیدا کرده است
 
. 18-عدم یاری رساندن به والدین در آینده:
بچه های تک فرزند در آینده وقتی مشغول زندگی خود می شوند برگشت آن ها به خانواده و یاری دادن آن ها به والدین کم رنگ تر می شود، و مشغله های زندگی و زن و فرزند وقت یاری رساندن به والدین را به آنها نمی دهد در حالی که در آموزه های دین، احسان به والدین بسیار توصیه شده است. بسیار شنیده ایم که پدر و مادر ها امروزه می گویند که ما فراموش شده ایم، وقتی از آنها سوال می شود چند فرزند دارید متوجه می شویم تعداد فرزندان آن ها کم است. این موضوع به نوعی گسلی در حوزه خانواده ایجاد می کند و ارتباطات عاطفی بین آن ها کمتر می شود. در خانواده های پرجمعیت اگر هر ماه یکبار هم به دیدن هم بروند در ماه چندین بار همدیگر را خواهند دید. در غرب ارتباطات عاطفی کمرنگ تر شده که یکی از عوامل آن کم بودن تعدادفرزندان است.
 
 19-احساس تنهایی:
خود کودکان هم در خانواده های کم فرزند احساس تنهایی می کنند. حتی گاهی اوقات کودکانِ تنها به دعوا ها و کشمکش های خواهر برادر های دیگر حسادت می کنند. درست است که تک فرزند ها در آینده ازدواج می کنند، ولی ازدواج قسمتی از نیاز های انسان است، شخصی که خواهر و برادری ندارد و پدر و مادرش را از دست داده و احساس تنهایی می کند دچار آسیب های عاطفی می شود
.
 20-خجالتی بودن :
دلیلش این است که در 7 سال اول شخصیت کودک شکل می گیرد، در خانواده های شلوغ و پر هیاهو تعامل بین فرزندان و ارتباط بین آنها بالا می رود و در آینده هم در مدرسه و جامعه نیز به راحتی ارتباط برقرار می کنند.
 
. 21-بی حوصلگی:
در خانواده های پر جمعیت بسیاری از وقت های فرزندان با همدیگر پر می شود ولی در خانواده های کم فرزند پدر و مادرها کار های مربوط به خود را دارند و نمی توانند همه وقت فرزند را پر کنند و دائما با او بازی کنند و کودک در خانه حوصله اش سر می رود. این بی حوصلگی باعث نق زدن ها و اعتراض های کلامی فرزند می شود گاهی اوقات در رفتار های کودک تغییر بوجود می آید که باعث درگیری و یا تنبیه فرزند می شود.
 
 
علل کم فرزندی
 1-مسایل اقتصادی:
یکی از علت های مهمی که خانواده ها به دلیل آن به سمت تک فرزندی و کم فرزندی می روند مسائل و مشکلات اقتصادی است، البته در خانواده هایی با سطح در آمد بالا نیز تک فرزندی بسیار دیده می شود. در ابتدا دولتمردان و مسوولین باید همفکری داشته باشند تا این مسائل را هموار کنند ولی این نکته را نباید فراموش کنیم و آن اینکه روزی دست خداست و ما وسیله هایی هستیم برای کسب روزی هستیم، درروایتی، پیامبر خطاب به اباذر فرمودند: 
 
 یَا أَبَا ذَرٍّ لَوْ أَنَّ ابْنَ آدَمَ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ کَمَا یَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَکَهُ رِزْقُهُ کَمَا یُدْرِکُهُ الْمَوْتُ 
 
ای اباذر اگر فرزند آدم اگر از روزی خودش فرار کند گویی از مرگش فرار کرده است و همانطور که مرگ انسان را در می یابد، روزی هم می گردد و اورا در می یابد.
 
در روایت دیگری شخصی نزد معصوم و عرضه داشت من فرزند می خواهم ولی همسرم می گوید بدلیل مسائل اقتصادی فرزند آوردن را عقب بیاندازیم، حضرت با این تعبیر فرمودند روزی فرزندان را خدا می رساند، به همسرت بگو نگران این موضوع نباشد. اهل بیت این چنین با صراحت مهم نبودن مسائل اقتصادی رو مطرح می کند. البته این به این معنا نیست که با آوردن فرزند مشکلات اقتصادی به کلی برطرف می شود، حتی در زمان پیامبر هم جوان هایی خدمت پیامبر واهل بیت علیهم السلام می رسیدند و اظهار فقر می کردند و پیامبر و اهل بیت آنها را به ازدواج یا فرزند آوری دعوت می کردند و آنها گاهی با شک عمل می کردند ولی در آینده می دیدند که وضعیت آن ها اگر بهتر نشد بدتر هم نشده است و زندگی خوبی را دارند. فرزندان میوه های دل ماهستند و در کنار آن ها والدین آرامش پیدا می کنند و برای رسیدن به این آرامش باید سختی هایی رو پشت سر گذاشت که یکی از این سختی ها همین مسائل اقتصادی است. نسل گذشته مگر در تمکن مالی زندگی می کردند که فرزندان زیادی داشتند .
 
همانطور که گفته شد روزی انسان ها دست خداست و زیاد و کم کردن آن هم دست خود خداست، حضرات معصومین (علیهم السلام) می فرمودند در برخی موارد خداوند این مقدار روزی را زیاد می کند که یکی از آن موارد همین فرزند آوری است. شخصی سومین دخترش که به دنیا آمد با نگرانی نزد حضرت آمد، حضرت به او گفت نگران چه هستی، روزی اش را که خدا می دهدو برای خود توهم خاصیت دارد چون سه دختر داری خدا بهشت رو بر تو واجب کرده است. هر چه نگاه می کنیم مذمتی در باره فرزندآوری در روایات نیامده است و هر چه هست تشویق است
 
 در اینجا می توان به این ماجرا توجه کرددر گذشته که جمعیت کره زمین 3.5 میلیارد بود، دانشمندان و محققین یک موجی رو ایجاد کردند که جمعیت زیاد نشود و گفتند که اگر یک میلیارد به جمعیت اضافه شود فقر و بدبختی همه دنیارو فرا می گیرد و کمبود منابع بوجود می آید، با گذشت زمان و وقتی جمعیت 800 میلیون نفر اضافه شد، هیچ تغییری در وضعیت امرار و معاش و تغذیه مردم پیش نیامد و حتی در برخی موارد ذخایر و منابع افزایش پیدا کرد و منابع جدیدی پیدا شد هم اکنون هم که جمعیت جهان 7 میلیارد نفر است اتفاق خاصی پیش نیامده است در حالی که پیش بینی می شد فاجعه ای اتفاق می افتد.
 
 یک اشتباهی که محققین کردند این بود که خداوند انسان را یک موجود خلاق و هوشمند و عاقل آفریده است و در شرایط مختلف تصمیم های مختلف می گیرد، وقدرت حل مساله دارد (تعریف هوش). در خانه هم این فکر وجود دارد، که والدین می گویند با آمدن فرزند دوم چه اتفاقی می افتد، چه مالی چه تربیتی و نگرانی وجود دارد در حالی که باید توجه داشت ما انسان ها هوشمند هستیم و در شرایط مختلف سازگار می شویم و قدرت حل مشکلات را دارا هستیم.یکی از بلوغ هایی که وجود دارد بلوغ اقتصادی است، این بلوغ اقتصادی وقتی اتفاق می افتد که انسان در جریان مسائل مالی بیشتر قرار می گیرد، مثلا ازدواج کردن ، فرزند آوری و...وقتی فرزندان زیاد تر شود رشد بلوغ اقتصادی بیشتر خواهد شد.
 
اگر ما بیماری ای داشته باشیم که پزشک برای درمان آن هزینه زیادی مطالبه کند آیا ما از درمان منصرف می شویم؟ یا اینکه به امید خدا هزینه می کنیم، در بحث تک فرزندی برای فرزند بیماری می آورد و آسیب های احساسی، عاطفی و رفتاری بر بچه وارد می شود (21 آسیب برای تک فرزندی و کم فرزندی قبلا مطرح کردیم).
 
 اینکه مطرح می شود فرزند کم تر زندگی بهتر آیا با کم شدن فرزندان مشکلات کم شد؟ یا نوع مشکلات تغییر کرد، برخی ها می گویند بدلیل عدم توانایی درخواست های فرزندان ما به کم فرزندی روی می آوریم، آیا این درخواست ها فقط برای چند فرزندی است؟ آیا فرزند تک این خواسته ای ندارند؟ اتفاقا فرزند های تک بدلیل توقعات بالا و تک بودن همه چیز را برای خودش می خواهد، یک تبلت، یک دوچرخه و.... در حالیکه در خانواده های چند فرزند در قدیم یک دوچرخه خریداری می شد و فرزندان بعدی هم از همان استفاده می کردند
 
در انتها به این نکته توجه کنیم که گاهی اوقات می بینیم که زندگی خوب و خانه بزرگی را بدست آوردیم ولی دورمان خلوت است و آن ریحانه زندگی راکه فرزندان ما است کم داریم در یک گزارش از فردی مصاحبه شد که به نکته جالبی اشاره کرد، آن شخص گفت ما یک موقع سرمایه ای نداشتیم و خواستیم فرزند آوری رو مدیریت کنیم و از آن ممانعت کردیم و حالا که پا به سن گذاشتیم زندگی خوبی داریم ولی زمان فرزند آوری گذشته است، چه خوب بود که عاقبت اندیشی می کردیم.
 
2-اشتغال مادران به کار یا تحصیل:
چند نکته را باید مورد توجه قرار داد
: برخی از فعالیت های ما یک پازل از زندگی ماست، این موضوع نباید به تمام زندگی سرایت کند، یا دختر خانم هایی که که به بهانه درس دیگر ازدواج نمی کنند، این تحصیلات یک پازل از زندگی ماست و نباید همه زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد، گاهی اوقات آسیب هایی رو بوجود می آورد و سن ازدواج بالا می رود و مورد های خوب گذشته دیگر نیست و حسرت و پشیمانی به بار می آورد.
مقام معظم رهبری فرمودند که ما با اشتغال خانم ها مخالف نیستیم با دوشرط 1- به خانواده آسیب نرساند و 2- اختلاط با نامحرم وجود نداشته باشد
گاهی اوقات می بینیم که زندگی خوب و خانه بزرگی را بدست آوردیم ولی دورمان خلوت بود و آن ریحانه زندگی را که فرزندان ما است کم داریم. اشتغال و تحصیل با فرزند دار شدن قابل جمع است که این با توانایی مادر ها بستگی دارد. این نگرش غلط که بوجود آمده است و خود خانم ها با حالت اعتراض می گویند که چرا ما خانم ها باید بپزیم و بشوییم و پوشک بچه عوض کنیم و این دید که کار در منزل خیلی کار بی ارزشی است را باید اصلاح کنیم، این کاملا برعکس است، اگر بدانیم که کار خانم ها در منزل چقدر ارزشمند است هر روز دستان آن ها را می بوسیم، حضرت فاطمه فرمودند، زن خانه دار به خدا نزدیک تر است.یا اگر مرد از همسرش درخواست آب می کند همین که زن برای همسرش ظرف آبی می آور این عمل برای زن بهتر از عبادت شبانه و روزه گرفتن در روز برای آن زن می شود، و در جای دیگر می فرماید به ازای هر جرعه ای که مرد می نوشد 60 گناه زن آمرزیده می شود و 60 حسنه رویش می کند. ما نگاهمان نگاه آخرتی است و ئنیا را به صورت یک مزرعه می بینیم و باید از آن بهره برد برای آخرت. در روایتی داریم به ازای هر جرعه ای که فرزند از شیر مادر می خورد، خداوند ثواب آزاد کردن یک بنده از نسل اسماعیل را به آن می دهد و بی جهت نیست که می گویند بهشت زیر پای مادران است.
 
3- اختلافات بین زن و شوهر:
گاهی اوقات همسران به دلیل اختلافاتی که دارند و حتی جدایی و طلاق را محتمل می دانند از فرزند آوری ممانعت می کنند تا تکلیفشان مشخص شود.
سرنوشت زندگی در دست خود زن و شوهراست و اگر بدانیم چگونه عمل کنیم می توانیم زندگی را پایدار کنیم . نقشه راه زندگی از بیرون خانواده کشیده نمیشه و تدبیر خود زن و مرد می تواند استحکام پایه زندگی رو فراهم کند.
در این دوره ی زمانی زندگی ها پیچیدگی های زیادی دارد، اگر طریقه صحبت کردن، صبر، گذشت و مهارت های زندگی مشترک را یاد بگیرند سطح رضایتمندی از زندگی بالا می رود. مادر پدر هایی که خودشان یک عمر با کشمکش زندگی کردند و الگوی فرزندانشان می شوند زندگی این فرزندان چیزی بهتر از آن ها نمی شود. بهمین دلیل باید برای زندگی تدبیر داشته باشیم و مهارت های سبک اسلامی زندگی یاد بگیریم و کار ببندیم. 
چرا سبک زندگی اسلامی؟ غرب هم به مهارت های زندگی پرداخته اند ولی به دید بشری، به همین دلیل در اروپا تجربه طلاق 50 درصد دیده می شود. با نگاه بشری نمی توان مشکل را حل کرد، با حل یک مشکل، مشکل دیگری بوجود می آید. ولی با یک رجوع به آموزه های اهل بیت علیهم السلام واشراف آن ها و آیات قرآن و برنامه ای که خالق انسان برای انسان وضع کرده، زندگی ها رو پیش می بریم مصلحت زندگی رقم خواهد خورد. در آموزه های دینی منفعت زن و مرد مورد نظر نیست بلکه منفعت زندگی مورد نظر است، شاید زن یا مرد سختی باید بکشند تا زندگی بهتر شود. 
بنابراین این مشکلات نمی تواند مانع فرزند اوری بشود،باید مشکل را حل کرد.
خانواده در آموزه های اسلامی یک نهاد مقدس است، تا جایی که اگر جوانی تشکیل خانواده نیمی از دین یکی از تصمیمات بزرگی که می توانیم بگیریم این است که تلاشمون رو بکنیم با بهره گیری از الگوی مناسب دینی و الگو قرار دادن زندگی امیرالمونین و حضرت زهرا و شبیه شدن به زندگی آن ها می توان مشکلات رو حل کرد. چگونه؟ 
 
 این زوج آسمانی:
 
الف- شناخت متقابلی در زندگی آن ها وجود داشت که منجر به یک درک متقابل شده بود. یک جاهایی حضرت زهرا(سلام الله علیها) میبیند که حضرت علی(علیه السلام) شاید توانایی برآورده کردن و تهیه کردن آن را نداشته باشد، حتی حضرت زهرا در خواست نمی کند که علی بگوید نمی توانم 
 
در زندگی های الان مرد توانایی ندارد و زن اصرار می کند و می گوید مرد های دیگر چیکار می کنند تو هم بکن
 
ب- همکاری متقابل: روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) وارد خانه آن ها شدم و زهرا در حال پختن آش است و علی در حال عدس پاک کردن بودند فرمود علی جان خانه محل حج و عمره است و وقتی مرد در کار خانه به همسر کمک می کند خداوند پاداش عظیمی به آن مرد می دهد، 
 
وقتی زنی فقط کار میکند و مرد همیشه در حال تماشای تلوزیون و... است خب ارتباط مکدر می شود
 
ج- ارتباط کلامی مناسب بین آن ها که دوستی و محبت موج می زند، علی فاطمه را با لفظ "نَفْسی لَکَ الفِدا" جانم به قربانت وفاطمه علی را با لفظ و روحی لک الفدا (روحم به فدایت) مورد خطاب قرار می داد. این موارد در زندگی های امروزه کم است
 
د-رضایت خدا در زندگی: گاهی اوقات برای رضایت مهمان برآورده بشه سر زن هایمان داد می زنیم و یا زنی برای تکمیل سرویس ظروف با همسرش قهر می کند، در همه موارد در زندگی چه همسران و چه با فرزند باید رضایت خداوند مورد توجه قرار بگیرد.
 
 یکی از دلایلی که زندگی ها غربی بیشتر به طلاق و جدایی می رسد این است که حاکمیت خداوند از زندگی ها خارج شده است. در روایات داریم که تحمل بد اخلاقی شوهر باعث بهشتی شدن زن می شود، البته مرد مجازات بد اخلاقی خود را خواهد دید ولی زن می تواند با صبر بر بداخلاقی خودش را بالا ببرد و نه اینکه فقط صبر و تحمل داشته باشدو سختی بکشد بلکه تلاش برای تغییر مناسب در همسر را نیز ایجاد کند و همینطور بالعکس (تحمل مرد دربرابر بداخلاقی زن و...) 
 
4- علل تربیتی:
تربیت یک عرصه مهمی است، پدر و مادر باید نگران این مسائل باشند، ولی تربیت یک مهارت است، اگر رانندگی رو یاد بگیریم چه یک کیلومتر و چه صد کیلومتر را می تواند رانندگی کند، اگر همه دانش و مهارت های تربیتی را یاد بگیرند 3 و 4 فرزند یا بیشتر فرقی نخواهد کرد، البته همه عوامل هم دست انسان نیست و چه بسا پدر و مادر شیوه ی تربیتی را بدانیم و به کار هم ببندیم و لی فرزندان خوب تربیت نشوند، چون کم فرزندی خودش یک مانع است و بهمین دلیل یکی از عوامل تربیت تعدد فرزندان است، همانطور که دیده می شود تربیت فرزند های بعدی بهتر و راحت تر است چون این تجربه را پدر و مادر در فرزندان اول پیدا کرده اند
تعداد فرزندان حداقل 3 فرزند باید باشد و تعداد بیشتر از آن خوب است و به توانایی تربیتی والدین بستگی دارد. باید توجه داشت که باید در تربیت توکل و توسل داشته باشیم و از خدا و اهل بیت بخواهیم که یاریمان کنند. 
 
⬅️استادتراشیون برنامه پرسمان کودک ونوجوان. رادیومعارف
nooredideh.com
 

کپی کردن مطالب سایت با ذکر منبع (www.nooredideh.com) بلامانع است

عبدالله عاصی
۲۹ مهر ۹۵ ، ۲۲:۰۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر