تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله : مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْیَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛
خانواده گلخانه ای، پر از محبت و احساس، سازندگی، و آینده نگری است. کانون خانواده، محیطی پر از شور و شادی و پیوندی به گذشته و پلی به آینده است و هیچ اجتماعی به اجتماع خانواده نمی رسد. خانواده اجتماع مقدسی است.
با وجود چتر زیبایی چون خانواده (والدین، همسر ، فرزندان ، بردار و خواهر) تنها ماندن چرا.

راه هایی که دشمن برای کاهش جمعیت کشور دنبال میکند چیست؟

چه منافعی برای دشمن دارد؟

چرا مسئولین کمتر به این مساله می پردازند؟

چگونه است که مسئولین شبکه بهداشت درمورد کنترل جمعیت جایزه میگیرند؟

چرا برای اینکه وام به دولت ها داده بشود شرط میکنند که جمعیت کشور کنترل شود؟

چه کشور هایی باید کنترل جمعیت داشته باشند؟

چرا اسرائیل کنترل جمعیتی ندارد؟ 

و هزار چرای دیگر ....

 

عبدالله عاصی
۱۱ دی ۹۵ ، ۱۸:۴۱ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر

تصویر فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره جمعیت

فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره جمعیت

شانزدهم مرداد 90 / جمعیت کشور، هفتاد و پنج میلیون. البته بنده همین جا عرض بکنم؛ من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم، می‌تواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که می‌خواهد برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد.
 

 



chandhamsari.ir

عبدالله عاصی
۱۱ دی ۹۵ ، ۱۸:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

دکتر خزعلی ‏:‏

مشکل جمعیت جدی است، مسئولین در حال فرصت سوزی ‏هستند

۱۳۹۲/۱۱/۰۵ - ۱۱:۴۳ - کد خبر: 104318

 

سلامت نیوز‏رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان ‏گفت: مشکل جمعیت خیلی جدی است و بعضی از مسئولین ‏در حال فرصت سوزی و بازی با آمار هستند و اعلام می کنند ‏وضعیت عادی است، سن باروری زنان طبق نظرات ‏سازمان جهانی بهداشت 49-15 سال است که به اشتباه در این سالها 35-20 سال گفته ‏شده بود.

گزارش سلامت نیوز به نقل از روابط عمومی سازمان بسیج جامعه پزشکی ،شصت و سومین نشست شورای خواهران سازمان بسیج جامعه ‏پزشکی در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی برگزار گردید.


در این جلسه دکتر خزعلی رئیس شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانم دکتر روح افزا معاون طرح و برنامه این ‏شورا در جمع شورای خواهران سازمان حضور داشتند.


در ابتدا دکتر خزعلی به طرح موضوع سیاستهای جمعیتی و مشکلات پیشرو پرداختند و با اشاره به فرمایشات ‏مقام معظم رهبری در این خصوص ادامه دادند:مشکل جمعیت خیلی جدی است و بعضی از مسئولین در حال فرصت ‏سوزی و بازی با آمار هستند و اعلام می کنند وضعیت عادی است!حضرت آقا در یکی از سخنرانیهای خود ‏فرمودند:هیچکدام از مسئولین حق ندارند پول بیت المال را صرف کنترل جمعیت کنند و همچنین افزودند: نباید ‏بگذاریم زمان زیاد بگذرد.

دکتر خزعلی در ادامه گفتند: ایدز مشکل ما نیست بلکه وسیله ای برای کنترل جمعیت است.همچنین سن ‏باروری زنان طبق نظرات سازمان جهانی بهداشت 49-15 سال است که به اشتباه در این سالها 35-20 سال گفته ‏شده بود.


دکتر روح افزا معاون طرح و برنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان به بحث سزارین اشاره کرده و گفتند: سزارین ‏در دنیا ممنوع است و 85% زایمانها در دنیا به شکل طبیعی است در حالیکه در ایران عکس این موضوع اتفاق می ‏افتد و 85% زایمانها به صورت سزارین انجام می شود و وقتی زایمان خانمی به صورت سزارین انجام می شود تعداد ‏فرزند آوری خانم محدود می شود.طبق تحقیقات علمی کودکانی که با سزارین به دنیا می آیند از هوش کمتری ‏برخوردارند.

دکتر روح افزا سپس به تعداد عملهای توبکتومی و وازکتومی در ایران اشاره کرده و گفتند: تعداد این عملها در ‏ایران سه برابر جهان است.


دکتر انوشه عضو هئیت علمی دانشگاه تربیت مدرس به بحث آموزش سیاستهای جمعیتی و مشکلات پیشرو ‏ ‏پرداختند، در اسلام آموزش سیاستهای جمعیتی ‏ در سنین مختلف متفاوت است و باید آموزش ‏ به مادران داده شود و ‏فرزندان از طریق مادران آموزش ببینند.


صالحی مدیر خواهران بسیج جامعه پزشکی در این جلسه با توضیح برگزاری مجمع عالی سازمان در 15 بهمن ‏ماه، خواستار حضور همه اعضای شورای خواهران در این مجمع شد.همچنین آمادگی سازمان را با گرفتن مطالب ‏کلیدی از شورای فرهنگی اجتماعی زنان برای نمایشگاه عکس با موضوع جمعیت اعلام کرد.


حنانی عضو هئیت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران در مورد واحد درسی دانش جمعیت که امسال به جای ‏واحد تنظیم خانواده در دانشگاهها تدریس می شود گفتند: این واحد باید توسط مدرسین خانم تدریس شود و در ‏سرفصلهای آموزشی دانشگاه ابلاغ شود.


دکتر محبی تبار در ادامه این بحث گفتند: کتاب دانش خانواده تالیف خانم دکتر آیت الهی توسط شورای عالی ‏انقلاب فرهنگی ‏ تنظیم شده که مصوب مجلس شورای اسلامی است و قرار است از این به بعد به جای واحد تنظیم ‏خانواده تدریس شود.


دکتر اشرفی در این جلسه از دیدار اعضای شورای خواهران بامراجع عظام درآینده نزدیک خبرداد.

دکتر مصلی نژاد عضو هئیت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی گفتند که شورای خواهران در ششمین ‏کنگره مدیریت بحران در حوادث و بلایا پانلی با عنوان نقش زنان در مدیریت بحرانهای جسمی-روانی-اجتماعی در ‏حوادث و بلایا برگزار می کند.‏


سلامت نیوزمشکل جمعیت جدی است، مسئولین در حال فرصت سوزی ‏هستند

عبدالله عاصی
۱۰ دی ۹۵ ، ۲۱:۵۸ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲ نظر

شبکه من و تو و پروژه فرزند هراسی!
یکی از مهم‌ترین ترفندهای رسانه‌های غربی بهره گیری از تاکتیک مسابقه و سرگرمی است. به این صورت که هرکدام از این رسانه‌‌ها برنامه هایی در قالب سرگرمی و مسابقه دارند. برنامه‌هایی که گرچه قالبی فرهنگی و سرگرمی دارد اما با توجه به سناریوهایی که در آن توسط شرکت کننده ها رد و بدل می شود به صورت مهندسی شده ای به خانواده ایرانی پیشنهادهایی برای سبک زندگی می‌دهد.
نمونه بارز این مسأله را می‌توان در برنامه های شبکه ماهواره ای من و تو مشاهده کرد.
شبکه لندن نشین من و تو که مدتی است تاکتیک جدید خود را در برنامه های به ظاهر سرگرم کننده دنبال می کند به تازگی در برنامه بفرمایید شام خود با توصیه به خانواده های ایرانی از آنان می خواهد که بچه دار نشوند!!
جالب آنجاست این شبکه لندنی دلیل اینکه خانواده های ایرانی نباید بچه دار شوند را اینگونه بیان می کند:
هر پدر و مادری که بچه دار شود، خودخواه است!!
  شبکه من و تو در حالی پروژه فرزندهراسی را در دل خانواده های ایرانی کلید زده است که دولت های اروپایی و مخصوصا یهودیان مردم خود را تشویق به فرزند آوری می کنند و حتی برای آن پاداش هایی در نظر گرفته اند.
تاکتیک فرزند هراسی در شبکه من و تو در حالی است که در برنامه های دیگر این شبکه با تبلیغ و ترویج نگه داری از سگ، جایگزین کردن این حیوان را به عنوان پسر یا دختر به خانواده های ایرانی توصیه می کند!

عبدالله عاصی
۱۰ دی ۹۵ ، ۲۰:۱۹ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

تصویر فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره جمعیت

فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب درباره جمعیت

شانزدهم مرداد 90 / جمعیت کشور، هفتاد و پنج میلیون. البته بنده همین جا عرض بکنم؛ من معتقدم که کشور ما با امکاناتی که داریم، می‌تواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیری که می‌خواهد برای متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد.
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سوم مرداد 91

از لحاظ نیروی انسانی، ما هفتاد و پنج میلیون نفر جمعیت داریم؛ این جمعیت عامل خیلی مهمی است. من این را همین جا عرض بکنم؛ جمعیت جوان و بانشاط و تحصیلکرده و باسواد کشور، امروز یکی از عامل‌های مهم پیشرفت کشور است. در همین آمارهایی که داده می‌شود، نقش جوان‌های تحصیلکرده و آگاه و پرنشاط و پرنیرو را می‌بینید. ما باید در سیاست تحدید نسل تجدیدنظر کنیم. سیاست تحدید نسل در یک برهه‌ای از زمان درست بود، یک اهدافی هم برایش معین کردند. آنطوری که افراد متخصص و عالم و کارشناسان علمی این قسمت تحقیق و بررسی کردند و گزارش دادند، ما در سال ۷۱ به همان مقاصدی که از تحدید نسل وجود داشت، رسیدیم. از سال ۷۱ به این طرف، باید سیاست را تغییر می‌دادیم، خطا کردیم، تغییر ندادیم. امروز باید این خطا را جبران کنیم.

نوزدهم مهر 91

یکی از مهم‌ترین موجودی‌های باارزش ما، همین نسل جوانِ تحصیلکرده است. نسل جوان تحصیلکرده، هم شجاعت دارد، هم امید دارد، هم نشاط و تحرک دارد. من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم یکی از خطاهایی که خود ما کردیم ـ بنده خودم هم در این خطا سهیمم ـ این مساله‌ تحدید نسل از اواسط دهه ۷۰ به این طرف باید متوقف می‌شد. البته اوّلی که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه ۷۰ باید متوقف می‌شد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد.

نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونی اگر ما پیش برویم ـ من چندی پیش هم در ماه رمضان در سخنرانی گفتم ـ کشور پیر خواهد شد. خانواده‌ها، جوان‌ها باید تولید مثل را زیاد کنند و نسل را افزایش دهند.

بیست و سوم مهر 91

حد زاد و ولد در جامعه‌ ما چیست؟ من اشاره کردم؛ یک تصمیم زمان‌دار و نیاز به زمان و مقطعی را انتخاب کردیم، گرفتیم، بعد زمانش یادمان رفت. مثلاً فرض کنید به شما بگویند آقا این شیر آب را یک ساعت باز کنید. بعد شما شیر را باز کنی و بروی! ماها رفتیم، غافل شدیم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش می‌دهند که آقا جامعه ما در آینده نه چندان دوری، جامعه پیر خواهد شد؛ این چهره‌ جوانی که امروز جامعه‌ ایرانی دارد، از او گرفته
خواهد شد.

یازدهم اردیبهشت 92

من بارها این را به مردم عرض کرده‌ام: پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهایی است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد، وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است. فرزندآوری یکی از مهم‌ترین مجاهدت‌های زنان و وظایف زنان است، چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست که زحماتش را تحمل می‌کند، اوست که رنجهایش را می‌برد، اوست که خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختیار بانوان قرار داده؛ صبرش را به آنها داده، عاطفه‌اش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندام‌های جسمانی‌اش را به آنها داده، در واقع این هنر زن‌ها است. اگر چنانچه ما اینها را در جامعه به دست فراموشی نسپریم، آن وقت پیشرفت خواهیم کرد.

هشتم آبان 92

یک نگاه مقلدانه‌ای به زندگی غربی یا به زندگی اروپایی وجود داشته که به اینجاها منتهی شده و میراث آن به ماها رسیده؛ ما هم در یک برهه‌ای از زمان غفلت کردیم، کاری که باید انجام بدهیم انجام ندادیم. درحالی‌که امروز در [بعضی از] همین کشورهای غربی از کاهش باروری دارند زیان می‌بینند و پشیمانند و در بعضی از کشورهای غربی مطلقا کاهش باروری وجود ندارد؛ یعنی خانواده‌های پرجمعیت، مثلاً خانواده آمریکایی با ده دوازده بچه، چطور خانواده ایرانی [که] می‌خواهد از او تقلید کند باید حتما یک بچّه داشته باشد یا دو بچّه! که این الان وجود دارد و گزارش‌ها و خبرها از این واقعیت به ما اطلاع می‌دهد.

سیزدهم شهریور 93

مساله‌ جمعیت تأثیر زیادی دارد در اقتدار ملی و افزایش نسل جوان و بزرگ بودن کشور از لحاظ جمعیت، خیلی تأثیر دارد در ایجاد اقتدار. البته از همه‌ اینها مهم‌تر، مساله‌ فرهنگ است؛ بخصوص در سطح باورها و عقاید مردم.

عبدالله عاصی
۱۰ دی ۹۵ ، ۱۹:۵۷ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰ نظر

ثمرات زندگی به سبک اسلامی:

سبک زندگی مسأله ای بسیار مهم،‌کلیدی و راهبردی است که نقشی تعیین کننده دارد. از نظر اسلام هدف از خلقت بسط  عبودیت و توحید گستری است. و لذا لازم است هرچه بیشتر این توحید در قالب رفتارهای عینی فرد و جامعه محقق شود. سبک زندگی هر فرد یا جامعه هویت اجتماعی و شخصیت فردی افراد آن را نشان می دهد و در برابر دیگران مجسم می کند واز طریق قالب بندی سبک زندگی و ارائه الگوهای رفتاری:

1. مسیر تربیت بسیار کوتاه

2. هموارتر

3. و در عین حال کم هزینه تر خواهد شد

4. ضمن آنکه بسیاری از نابسامانی های اخلاقی و فرهنگی و مشکلات زندگی اجتماعی نیز از طریق ترویج سبک زندگی اسلامی حل می شود

5. عمل به سبک زندگی اسلامی به صورت غیر مستقیم اندیشه‌ی توحید را تبلیغ می کند و بیان آن، تبلیغ مستقیم است

6. در سطح کلان اجتماعی سبک زندگی یکسان می تواند پیوندهای اجتماعی گسترده ای را شکل داده و الزامات رفتاری و انضباط خاصی را پدید آورده و منجر به یک قدرت پنهان اجتماعی متناسب با اعتقادات و ارزشهای خود می شود

7. و باعث ایجاد روابط پایدارتر، عمیق تر،‌صمیمی تر و مؤثرتر میان افراد جامعه بر محور توحید خواهد شد (دو ماهنامه علمی فرهنگی خط شماره 7 فروردین 92 ص 32)

عبدالله عاصی
۰۶ دی ۹۵ ، ۲۱:۲۶ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر

نمونه ای از سبک زندگی اسلامی و نظر و نگاه اسلام در مقایسه با سبک زندگی غربی و دیدگاههای غرب مطرح می شود.

مقایسه دو سبک

سبک زندگی اسلامی

سبک زندگی غربی

کاهش سن ازدواج (بلوغ دختر در خانه شوهر)

افزایش سن ازدواج

فرزند زیاد

فرزند کم و سقط جنین

نگهداری و تربیت فرزند

نگهداری و تربیت حیوانات به ویژه سگ

خانه داری، فرزند داری و همسرداری بانوان

اشتغال گسترده بانوان خارج از منزل

افزایش کرامت و ارزش زن

استفاده از زن به عنوان ابزار و کالا

تحصیل معارف دین به هدف درک صحیح از زندگی

تحصیل آموزه های غربی به هدف کسب مدرک

حفظ عفت و تقویت حیا در جامعه

بی عفتی و بی بندوباری و لا ابالی گری

تشکیل خانواده و تعهد نسبت به خانواده

زندگی مجردی و عدم تعهد نسبت به خانواده

پوشش خانواده های بیشتر و ازدواج مجدد در صورت امکان همراه با رعایت دقیق شرایط مانند عدالت فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنىَ‏ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاع (نساء/3)

طلاق – خیانت به همسر

 

نتیجه این مقایسه:

خدامحوری و مسؤولیت پذیری در سبک زندگی اسلامی و خود محوری و فرار از مسؤولیت در سبک زندگی غربی

انتخاب با ما است که کدام روش را برگزینیم و عمل کنیم؛ عمل به الگوهای سمت راست (اصحاب الیمین) منجر به سعادت دین و دنیا و آخرت و عمل به الگوهای سمت چپ (اصحاب الشمال) منجر به بدبختی و نکبت در دنیا و آخرت (خَسِرَ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةَ) می شود.

 

عبدالله عاصی
۰۵ دی ۹۵ ، ۲۰:۵۰ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۴ نظر
وقتی آمار میلیونی مجردها بیداد می‌کند
چهارشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۰۸:۱۷
 
دو روز پیش بود که سمیناری با محوریت موضوع ازدواج کودکان در دانشگاه علم و صنعت با حضور فعالان اجتماعی، حقوقی و دانشگاهی برگزار شد؛ ‌همایشی که برای آمار ۱۷ درصدی ازدواج دختران کمتر از ۱۸ سال و آمار ۵ درصدی ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال به بررسی معضلات ازدواج زودهنگام پرداخت، اما ماجرا به همین‌جا ختم نشد. حالا اعضای فراکسیون زنان مجلس طی ملاقات‌هایی با علما و مراجع تقلید عظام در تلاشند تا با جلب موافقت آنها در تغییر سن ازدواج، قانون را تغییر دهند. با تغییر قانون راه برای پیوستن به بسیاری از کنوانسیون‌های بین‌المللی باز خواهد شد؛‌کنوانسیون‌هایی مانند پروتکل منع مداخله کودکان در منازعات مسلحانه که می‌تواند دست مجامع بین‌المللی را برای تله‌های حقوق بشری علیه کشورمان باز بگذارد.

طی روزهای اخیر، تلاش وسیعی برای فضاسازی علیه ازدواج دختران در سنین پایین صورت گرفته است. نمونه‌اش برگزاری همایشی تحت عنوان ازدواج کودکان؛ سمیناری که با ارائه آمار و ارقام و چالش‌های مربوط به ازدواج در سنین پایین، اذهان جامعه را برای تغییر قوانین کشور در حوزه ازدواج آماده می‌کند. پس از برگزاری این همایش بود که نمایندگان فراکسیون زنان مجلس به سراغ مراجع رفته‌اند تا با جلب موافقت آنها مسیر ساده‌تری را برای تغییر قانون به نفع کنوانسیون‌های بین‌المللی بپیمایند.

چشم بستن بر ۱۲ میلیون مجرد
آنطور که زهرا کهرام، دبیر سمینار ازدواج کودکان در مناطق حاشیه درباره آمار و ارقام این موضوع توضیح داد«۱۷ درصد ازدواج دختران در ایران پیش از رسیدن به ۱۸ سالگی بوده و طبق تازه‌ترین آمار ثبت شده در سازمان ثبت احوال کشور بر اساس آمار ۹ ماهه اول سازمان ثبت احوال ایران در سال ۹۴ اعلام شد که بیش از ۵ درصد زنانی که در این مدت ازدواج کرده‌اند کمتر از ۱۵ سال سن داشته یعنی ۲۸ هزار و ۲۴۲ نفر قبل از رسیدن به ۱۵ سالگی ازدواج کرده‌اند و بیش از ۲۰۴ هزار ازدواج دختران در سنین ۱۵ تا ۱۹ سال در این دوره از سال ثبت شده است». در برابر این تعداد، اما آمار ۱۲ میلیون نفری از دختران و پسران ازدواج نکرده را در کشور داریم که با احتساب سن ۳۰ سال برای دختران و ۳۵ سال برای پسران این آمار به دست آمده است. نکته قابل تأمل اینجاست که چرا آمار ۱۲ میلیونی مجردها و تبعات فردی و اجتماعی آنها تاکنون موضوع هیچ همایش یا پژوهش گسترده‌ای قرار نگرفته است و در عوض ازدواج ۲۳۰ هزار دختر ۱۵ تا ۱۸ ساله و چالش‌هایی که در پی این ازدواج‌ها رخ داده به موضوعی برای پژوهش تبدیل می‌شود. از سوی دیگر مسائلی مانند طلاق، خشونت، ‌رشد بی‌رویه جمعیت در مناطق حاشیه‌ای و چالش‌های روانی، موضوعاتی است که با عنایت به مسائل فرهنگی و گاهی اقتصادی مناطق حاشیه‌ای قابل بحث است و الزاماً در پی ازدواج زودرس رخ نمی‌دهد.

چالش‌های بالا بردن سن ازدواج
در کنوانسیون‌های بین‌المللی از جمله کنوانسیون حقوق کودک، سن قانونی ازدواج، ۱۸سال عنوان شده است؛ اما در قوانین داخلی ما بر اساس ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام، عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از ۱۵ سال تمام شمسی، منوط به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت با تشخیص دادگاه صالحه است. بر این اساس حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۳ سالگی و برای پسران ۱۵ سالگی است و البته با در نظر گرفتن دو شرط مطروحه در ماده قانونی، ازدواج زیر این سن نیز ممکن و قانونی است. بالابردن سن ازدواج در قانون مدنی می‌تواند منجر به افزایش ازدواج‌های بدون ثبت شود و همین امر موجب شود که حمایت حقوقی و قانونی از این ازدواج‌ها حذف شود و افراد در صورت لزوم، امکان استفاده از راهکارهای حقوقی برای حل مسئله خود را نداشته باشند.

آموزش‌های جنسی برای نوجوانان در کنوانسیون‌های بین‌المللی
از سوی دیگر بنا به گواهی قاطبه کارشناسان حوزه پزشکی و روانپزشکی سن بلوغ جنسی در کشورمان پایین آمده است. افزایش فاصله ازدواج تا بلوغ جنسی خود از عواملی است که می‌تواند به فحشا دامن بزند و صد البته بلوغ عقلی و اجتماعی مستلزم تغییر نظام آموزشی کشور است و با بالا بردن سن ازدواج حل نمی‌شود؛ چراکه چه بسا افرادی که در ۴۰ سالگی هم هنوز به بلوغ عقلی و اجتماعی دست نیافته باشند. نکته قابل تأمل دیگری که در این بین وجود دارد، این است که در کنوانسیون‌های بین‌المللی اگرچه سن ازدواج بالای ۱۸ سال است، اما برای افراد زیر ۱۸ سال حقوق جنسی و باروری در نظر گرفته شده است، ارائه اطلاعات و خدمات لازم جهت پیشگیری از بارداری از موضوعاتی است که مطابق این کنوانسیون‌ها باید به نوجوانان آموزش داده شود.

دستاوردهای کنوانسیون‌های بین‌المللی برای غرب
دستاورد همین کنوانسیون‌های بین‌المللی رواج روابط جنسی افسار گسیخته در میان نوجوانان کشورهای غربی است تا جایی که بنابر آمار مرکز کنترل و پیشگیری بیماری‌ها در امریکا در سال ۲۰۰۷، ۳۵ درصد دانش‌آموزان امریکایی روابط جنسی رایج و فعالی داشتند و ۴۸ درصد آنها حداقل یک بار رابطه جنسی داشتند. چند سال پیش هم پدر شدن یک پسر بچه ۱۳ ساله انگلیسی بر نگرانی‌های مردم این کشور درباره بالا بودن شمار بارداری‌ها در میان نوجوانان انگلیسی افزود. شمار بارداری‌های دختران نوجوان در انگلیس دو برابر تعداد بارداری‌های دختران نوجوان در کشورهای فرانسه و آلمان است. اینها اما نمونه‌‌هایی از چالش‌هایی است که کشورهای غربی و طراحان کنوانسیون‌های بین‌المللی با آن مواجه هستند. بارداری‌های ناخواسته در میان نوجوانان غربی و روابط آزاد جنسی در میان آنها نشان می‌دهد، این کشورها نتوانسته‌اند فضای درونی جامعه خود را مدیریت کنند. از سوی دیگر از ۴۳ هزار ازدواج، ۲ هزار مورد به طلاق منجر شده است؛ آماری که باید دید با الگوی کلی آمار طلاق در جامعه چقدر فاصله دارد.

تلاش برای افزایش سن ازدواج
با تمام اینها سیده فاطمه ذوالقدر، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس می‌گوید:‌ما در حال جلب نظر موافق علما هستیم تا ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی در خصوص سن ازدواج اصلاح شود و تنها اذن پدر و شرط سن مدنظر نباشد. با اصلاح این ماده، باید مراجع قانونی در مورد ازدواج افراد کم سن و سال تصمیم بگیرند و نظارت بیشتری بر ادارات ثبت و دادگاه‌ها انجام شود تا تخلفی صورت نگیرد. وی تصریح می‌کند: باید کمیته‌ای متشکل از نمایندگان دستگاه‌های مسئول مثل قاضی و پزشکی قانونی تشکیل شود تا در مورد بلوغ عقلی و فکری و جسمی افراد نظر بدهند.
منبع : روزنامه جوان
عبدالله عاصی
۲۷ آذر ۹۵ ، ۱۴:۱۷ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۶ نظر

گرچه ربطی به بحث نداره اما جالب بود از http://www.parsine.com آوردم 

دعوت از مولوی عبدالحمید برای قبول تشیع

اینجانب حضرتعالی را از باب اتمام حجّت به مطالعه کتابی از تألیفات خود که به همراه این نامه برایتان ارسال نمودم دعوت می کنم...

Description: http://www.parsine.com/files/fa/news/1392/7/15/84805_632.jpgبه گزارش پارسینه به نقل از شیعه آنلاین، حجة الاسلام و المسلمین شیخ "محمّد امیری سوادکوهی" از پژوهشگران حوزه علمیه قم، در آستانه عید غدیر، در پیامی  خطاب به مولوی "عبدالحمید اسماعیل زهی" از بزرگان اهل سنت زاهدان، او را به مذهب حَقّه اهل بیت علیهم السلام دعوت نمود.

این پیام بدین شرح می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله تبارک و تعالی فی محکم کتابه الکریم و مبرم خطابه العظیم: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم (اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی‏ وَ رَضیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دیناً) «المائدة: 3» و قال سبحانه: (وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ) «الصافات: 83»

عن أبی جعفر علیه السلام أنه قال: «لیهنئکم الاسم». قلت: و ما هو، جعلت فداک؟ قال: «الشیعة». قیل: إن الناس یعیروننا بذلک! قال: «أما تسمع قول الله: وَ إِنَّ مِنْ شِیعَتِهِ لَإِبْراهِیمَ، و قوله: فَاسْتَغاثَهُ الَّذِی مِنْ شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ ؛ فلیهنئکم الاسم» «الإستیعاب، جلد3، صفحه40»

جناب آقای مولوی عبدالحمید اسماعیل‌ زهی
سلام علیکم


از آنجایی که در آستانه سالروز بزرگترین رویداد تاریخ بشریت و به گواهی قرآن کریم ، روز اکمال دین و اتمام نعمت یعنی عیدالله الاکبر غدیر، (سالروز امامت و وصایت اعجوبه جهان خلقت ، نفس و جان رسول خاتم، حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی علیه السلام) قرار داریم، برآن شدم ضمن ایراد مطالبی دقیق و مهم ، حضرتعالی را که از علما و متدیّنین نزد اهل تسنن بشمار می آیید ، به مذهب حقّه تشیع و پذیرش ولایت برحق امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرا بخوانم، همان مذهب نورانی اهل بیت رسول خدا علیهم السلام که قرآن کریم آن را بر همگان واجب فرموده و ابراهیم خلیل الرحمان را نیز بعنوان شیعه به جهانیان معرفی نمود: (وَ إِنَّ مِنْ شیعَتِهِ لَإِبْراهیمَ) «الصافات: 83» و آنگاه فرمود: (مِلَّةَ أَبیکُمْ إِبْراهیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمینَ مِنْ قَبْلُ وَ فی‏ هذا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهیداً عَلَیْکُمْ وَ تَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ) «الحج:78» و سپس فرمود: (وَ مَنْ یَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْراهیمَ إِلاَّ مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ...) «البقره: 130»؛ از این رو شما را به این مذهبِ حق آسمانی دعوت می نمایم تا ان شاءالله در پرتو حصن حصین ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام و قلعه امن دو ثقل و یادگار رسول خدا، یعنی «قرآن و عترت» در مسیر کمال و انسانیت قدم برداشته و به کمک یکدیگر وحدت بی نظیر مسلمین را تحت لوای حضرت وصی، امیرالمؤمنین علی علیه السلام به رخ جهانیان بکشانیم و آن را در تاریخ اسلام رقم بزنیم.

 وحدتی که آرزوی حضرت رحمت للعالمین صلی الله علیه و آله است. شایسته است که قبل آنکه عرائضم را تقدیم حضورتان کنم، یاد آور شوم: بزرگان مذهب حَقّه تشیع که خود از منادیان وحدت امت اسلامی بوده اند به ما آموختند، وحدت مسلمین در پرتو تبعیت از ولایت حق ، لازمه امت اسلامی در مقابل جهان کفر بوده، ولکن مذاکرات علمی رسانه ای، منافاتی با آن وحدت ناگسستنی ندارد.

بی شک این قرن که موسوم به قرن امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام و قرن اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است می تواند فرصت مناسبی برای تمامی حقیقت طلبانِ آزاد اندیش جهان برای روی آوردن به مذهب حَقّه تشیع که همان مذهب اهل بیت علیهم السلام و ولایت بر حق امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام است باشد.

همانطور که مستحضرید، خدای متعال از ابتدای خلقت انسان، حضرت آدم ابوالبشر را به لباس علم زینت بخشید و زمانی که خلعت نبوت را برقامت دل آرای خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله پوشانید، اوّلین سوره‌ای که بر قلب نازنینش فرود آورد، ارزشِ نعمتِ علم و دانش را بازگو کرد و همانا کامل‌ترین علوم و دانش‌ها و هدایت ها، آن است که از جانب حضرت حق، برقلب نورانی انبیای الهی نازل شده است که جامع‌ترین آن بر حضرت ختمی مرتبت، حضرت محمّدبن عبدالله صلی الله علیه و آله فرود آمده که علم کامل ، جامع و بدون نقصان را فقط از این منبع می‌توان اخذ نمود و به آن مرتبه از کمالات رسید.

سؤالی که ابتدائاً مطرح می شود این است که چگونه می توان پس از شهادت مظلومانه رسول خاتم از شهر علم نبوی بهره مند گشت و در امتداد نبوت قرار گرفت و علوم الهی و دین حق را به آیندگان ابلاغ نمود؟!

پاسخ این پرسش، بسیار مهم و حیاتی است و می بایست آنرا از لسان مبارک حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله جویا شد که ابوهریره و ابن عمر، و بسیاری از بزرگان شما در کتاب کنزالعمال، جلد 1 صفحه 103، حدیث 463 و 464 نقل می کنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:

«من مات و لم یعرف إمام زمانه مات میتة الجاهلیة؛ هر که از دنیا برود در حالی که امام زمان خود را نشناخته است به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.» پس بنابراین امام زمان شما و افرادی که قائل به امامت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نیستند، که می باشد؟آیا هیچ فکر کرده اید که چرا در نمازهای واجب یومیّه، واجب است که حداقل ده مرتبه سوره حمد را بخوانیم و بگوییم (اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ)؟ براستی صراط مستقیم بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله چه فردی می تواند غیر از امام معصوم علیه السلام باشد؟ لذا در کتاب غایة المرام صفحه 434 در تفسیر آن آمده: «صراط مستقیم امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام و یازده امام معصوم از فرزندان حضرت می باشند که‌ راه‌ راست‌ و منهاج‌ مستقیم‌ است‌؛ پس‌ باید از آن‌ پیروی‌ کنید و بدان‌ چنگ‌ زنید! چون‌ آن‌ صراط‌ و منهاج‌ بسیار روشن‌ و واضح‌ است‌ و هیچگونه‌ انحراف‌ و کج‌ روی‌ در آن‌ نیست‌!». مؤید این معنی آن است که در کتاب «فرائد السمطین، جلد 1 صفحه 178، حدیث 141» از جناب عمار یاسر نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: «یا عمار ان رایت علیا قد سلک و ادیا و سلک الناس وادیا غیره، فاسلک مع علی ودع الناس. انه لن یدلک علی ردی و لن یخرجک من الهدی؛ ای عمار اگر دیدی که علی از راهی رفت و همه مردم از راه دیگر، تو با علی برو و سایر مردم را رها کن. یقین بدان علی هرگز تو را به راه هلاکت نمی برد و از شاهراه رستگاری خارج نمی سازد».

همچنین کتاب سنن ترمذی جلد5 صفحه 591 حدیث 3714 از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند که حضرت فرمودند: «اللّهم أدر الحق مع علی علیه السلام حیثما دار ؛ خدایا حق را همراه علی قرار ده هرکجا که علی باشد.» این جاست که می بایست بنابر آیه شریفه (أَطیعُوا اللَّهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ) به دستور مقام شامخ نبوی، درب خانه علوی را کوبید و از این راه به صراط مستقیم رسیده و وارد مدینه فاضلة کامله شد.

بارها در تاریخ شیعه و سنی خواندیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله همه درب‌های منازل را به سمت مسجد النبی بستند مگر درب خانه امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام را. در باب علم نیز چنین اختیار نمودند و دربی را جز درب خانه او به سوی معارف الهی و حقایق آسمانی باز ندیدند و فرمودند: «انا مدینة العلم وعلی بابها؛ من شهرعلمم و علی درب این شهراست». «معجم جامع الأصول، جلد8، ص657 صفحه،‌ ح6501 ـ تاریخ الخلفاء صفحه 137 و ...»

فخر رازی که از بزرگترین مفسران اهل تسنن به شمار می رود و به «امام المشککین» نیز موصوف است، در آنجا که در باب جهرخواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» نماز می‌رسد، قاطعانه می‌گوید: «من اتخذعلیاً اماماً لدینه فقداستمسک با لعروه الوثقی فی دینه ونفسه؛ کسی که علی را پیشوا و امام دینش قرار دهد، به دستگیره ناگسستنی چنگ زده است».

آری، او نیز بر این مطلب مهم تاریخ اقرار کرد و همگان را به چنگ زدن به ریسمان محکم الهی یعنی امامت و ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام فراخواند.

همچنین در ده ها کتاب از کتب معتبر نزد شما (اهل تسنن) از جمله کتاب مناقب ابن مغازلی ص ۴۲ و لسان المیزان ابن حجر، جلد ۱، صفحه ۵۱ ، میزان الاعتدال ذهبی، جلد ۱، صفحه ۲۸، الصواعق المحرقة، صفحه ۷۵، الریاض النضره محب طبری، جلد۳، صفحه ۱۶۷ آمده: هنگامی که خدای متعال اوّلین و آخرین را جمع کند و صراط بر جهنم نصب گردد، هیچکس از آن عبور نخواهد کرد مگر آن کس که براتی حاکی از ولایت علی بن ابی طالب همراه داشته باشد.

جناب مولوی عبدالحمید!

این احادیث شریف را از کتاب های ارزشمند شیعه نقل نکردم! بلکه این مطالب مهم را از قرآن مجید و از کتبی که مورد اعتماد حضرتعالی و تمامی اکابر اهل تسنن هست تقدیم حضورتان کردم. سؤالی که از محضرتان دارم آن است که حقیقتاً در مباحث علمی با اهل تسنن، می بایست نظر چه کسی را پذیرفت ؟! نظر بزرگان اهل تسنن را ؟؟؟! یا بزرگان و رجال نامی شیعه را؟؟؟ اگر واقعاً سخنان بزرگان شیعه را قبول ندارید…پس بیایید و ببینید بزرگان و علمای شما چه در کتاب هایشان نوشته اند و به حقانیت، امامت و ولایت چه کسی اعتراف نمودند.

واقعاً نمی دانم دلیل بیش از هزار سال تأمل و تعلل به خاطر چیست؟! و چرا عده ای نتوانستند برتری، حقانیت، امامت و وصایت امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب علیهماالسلام بر سایر صحابه رسول خدا صلی الله علیه و آله را به خود بقبولانند...! عجیب‌تر آنکه، صد‌ها تن از اکابر و علمای اهل تسنن، احادیث امامت، وصایت، منزلت و غیره را در کتاب های معتبر نزد عامه نقل نمودند و به عظمت و برتری امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام نسبت به سایر صحابه شهادت دادند که فخر شیعه مرحوم آیت الله علامه امینی رضوان الله تعالی علیه در کتاب گران سنگ «الغدیر» بیش از 140تن از آن‌ها را جمع آوری نمودند.

جناب آقای مولوی عبدالحمید!

متأسفانه در عصر حاضر شاهد این مطلب خلاف انسانی، (چه رسد به خلاف اسلامی بودنِ آن) هستیم که مع الاسف برخی از مولوی های بی خِرَد در مصر و عربستان و پاکستان، حکم قتل عام مسلمانان شیعه را به جرم محبت ، مودت و ولایت اهل بیت علیهم السلام و تبعیت از سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله صادر می کنند! مگر جناب ابوذر که رسول خدا صلی الله علیه و آله از راستگویی او خبر داده، نقل نکرده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه؛ مسلمان آن است که مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.» «سنن بیهقی جلد10 صفحه187.»

واقعاً سنّت رسول الله در گروِ چیست و در تبعیت از کیست؟ شما عایشه را ام المؤمنین می دانید و سخنان او برای علمای اهل تسنن مورد وثوق است. سؤالی که از حضرتعالی دارم این است که مگر عایشه بارها اعتراف نکرد که آگاه ترینِ مردم به سنّت، على بن ابى طالب علیه السلام است. این مطلب مهم را از کتب شیعیان عرضه نمی دارم بلکه در کتاب تاریخ دمشق، جلد42، صفحه 408 و الاستیعاب، جلد3، صفحه 206، الرقم 1875; مناقب خوارزمى، صفحه 91، حدیث 84. و... نقل می کنم.حال وقتی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهماالسلام آگاه ترین مردم به سنت است، قرآن مجید او را واجب الاتباع می داند، آنجا که می فرماید: (أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏ فَما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ) «یونس: 35»

پس بدین ترتیب، طبق آیات قرآن مجید و روایات وارده در کتب معتبر نزد اهل تسنن، شیعه همان اهل سنت واقعی و حقیقی است که سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله را در تبعیت از وصی بلافصل رسول خاتم، یعنی حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام می داند.

جناب مولوی عبدالحمید!

اینجانب به هیچ وجه قصد ناخشنودی و ناراحتی شما را ندارم و از آنجایی که احترام خاصی برای علم قائلم علمی سخن می گویم و به دستور قرآن مجید (اُدْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ)«النحل125» فرمان می برم، امید است حضرت عالی این دعوت به حق و فی سَبیلِ رَبّک را طبق فرمایش قرآن (الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ) «الزمر 18» اجابت نموده و آن را وسیله ای جهت تطبیق حکم خدا که به اتحاد و عدم تفرقه امر فرموده (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)«آل عمران 103» قرار دهید و خدای ناکرده بهانه ای نباشد برای ایجاد تنش، تفرقه و اختلاف که خلاف صریح دستور قرآن مجید بوده و به صلاح مسلمانان و جهان اسلام هرگز نبوده و نخواهد بود.

اینجانب در طول دوران علمی تحقیقی ام ، بسیاری از کتب معتبر نزد اهل تسنن را مطالعه نمودم ، در کتاب تاریخ الامم و الملوک محمّد بن جریر طبری سنی ، جلد 2 صفحه 460 خواندم که می نویسد: خلیفه اوّل (از دیدگاه عامّه) بارها می گفت: به درستی که برای من شیطانی هست که بیم می دهد. اگر کاری را درست انجام دادم یاریم کنید. و اگر کاری را اشتباه و غلط انجام دادم مرا به راه راست بیاورید!

سؤال اینجانب از حضرتعالی این است که آیا طبق دستور آیه 35 سوره مبارکه یونس (أَ فَمَنْ یَهْدی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لا یَهِدِّی إِلاَّ أَنْ یُهْدى‏) می توان به شخصی که خود از عدم قدرت معنوی و ثباتش سخن می گوید تبعیت کرد؟ البته درکتاب مورد اطمینان و صحیح نزد اهل تسنن از جمله تاریخ طبری جلد 3صفحه210, التمهید باقلانی صفحه196, شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید جلد 2صفحه 19 نیز روایت شده است: عمر بن خطاب بارها در اجتماعات می گفت بدون شک بیعت با خلیفه اول مسئله فتنه انگیز و حساب نشده ای بود, همانند کارهای فتنه انگیز و بی اساس جاهلیت، پس هر که آن را تکرار نمود او را به قتل رسانید.

بنده نمی دانم آیا شما این کلمات و این سخنان را درکتابهای خود ملاحظه نفرمودید؟!.اینجانب هیچگاه به مقدسات اهل تسنن بی احترامی و جسارت نمی کنم ولکن از کتابهای خودتان سخن بمیان آوردم که واقعاً این کتابها چه می گویند؟ آیا این سخنان شیخین نیست؟! اگر چنین نیست پس چرا شما این کتاب ها را از معتبرترین کتب عامّه معرفی می نمایید؟!

عجیب تر آنکه مطلب جالب و البته قابل تأملی در گرانسنگ ترین کتابهای نزد شما دیدم که عمربن خطاب بارها گفت: به خدا که شایسته ترین فردی که مردم را به طریق حق هدایت نماید علی است، اگر به خلافت برسد».و اگر علی خلافت را به دست بگیرد، قطعاً مردم را به حق مبین و صراط مستقیم هدایت خواهد نمود.

این مطالب را در کتاب های ابن عبدالرزاق (استاد بخاری) در کتاب المُسَنَّد؛جلد5 ، صفحه446. الامامه والسیاسه؛ جلد1، ص43، انساب الاشراف؛ جلد5 ، صفحه18 و نیز شبیه این روایت در تاریخ طبری؛ جلد3 ، صفحه301- تاریخ اسلام (ذهبی)؛ جلد3 ، صفحه305- الولایه والنّهایه (ابن کثیر دمشقی)؛ جلد7 ، صفحه 165و ... مطالعه کردم.

جناب مولوی عبدالحمید!

واقعاً این کتابها چه می گویند؟! آیا شما نیز به این کتب مراجعه داشتید که حتماً داشتید، پس چگونه می شود که بزرگان اهل تسنن در کتابهایشان چنین وصایت و ولایت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام را از لسان آنهایی که خلیفه شان می پنداشتند ببینند و تبعیت از آنان نکنند؟!

جناب آقای مولوی!

خلفایی که شما به آنان معتقدید در جملات فوق به شما می گویند خلافت سزاوار حضرت علی علیه السلام بوده، چرا که اگر پس از رسول خدا ، حضرت علی علیهما السلام خلافت را به دست می گرفت ، قطعاً مردم را به حق مبین و صراط مستقیم هدایت و راهنمایی خواهد نمود.

یقیناً اگر جوانان فهیم اهل تسنن این روایات را بینند و تأمل کنند، مذهب اهل بیت را حق تشخیص می دهند و فوج فوج به تشیّع ، مذهب اهل بیت و ولایت حَقّه امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام روی می آورند و جای بسی تأمل است که چرا آقایانی مانند جنابعالی این روایات را برای جوانان اهل تسنن بیان نمی کنند ؟!

عجیب تر آنکه جناب شیخ سلیمان بن ابراهیم خواجه کلان بن محمد بابا حسینی بلخی قندوزی در کتاب ینابیع الموده ، موده هشتم ، حدیث پنجم ، صفحه 304 می نویسد : عثمان ، بارها در بین مردم به برتری امیرالمؤمنین علیه السلام اقرار نمود و گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: من و علی از یک نور آفریده شدیم چهار هزار سال پیش از آنکه خدا آدم را بیافریند و چون خدا آدم را آفرید این نور را در صلب آدم قرار داد، و همچنان یکی بودیم تا در صلب عبد المطلب از یکدیگرجدا شدیم و در من نبوت جایگیر شد و در علی وصایت. !

جناب مولوی عبدالحمید!

مگر در کتاب مناقب خوارزمی که از منابع مهم اهل تسنن بشمار می رود ، در فصل 8 صفحه 57 روایت نشده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند : هر کس از راه و روش علی بن ابی طالب علیهماالسلام فاصله بگیرد از من و راه من فاصله گرفته و هر کس از من جدا شود و دوری گزیند از خدا فاصله و دوری گرفته است؟

این مهم را نیز عرضه بدارم که متأسفانه شاهد آن هستیم که عده ای ، علاوه بر نادیده گرفتن فضائل و مناقب بی نظیر علوی ، القاب خاصه حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی علیه السلام را نیز غصب نمودند و لقب اختصاصی علی بن ابی طالب علیه السلام را بر دیگران نهادند!

طبرى سنی می نویسد: « قال علی بن ابی طالب: أنا عبدالله واخو رسوله وأنا الصدّیق الأکبر. لا یقولها بعدی الا کاذب مفتر، صلیت مع رسول الله قبل الناس بسبع سنین؛ امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام فرمودند: من بنده ی خدا و برادر رسول اویم، و من صدّیق اکبر هستم، این ادّعا را بعد من به جز دروغگو و افترا زننده نمی کند، همانا من هفت سال قبل از مردم نماز به جای آوردم ». این مطلب در معتبرترین کتابهای شما نقل شده و شما می توانید به کتابهای المستدرک علی الصحیحین ، جلد 3 ، صفحه 121 ، ح 4584 ، السنن الکبری، جلد 5 ، صفحه 107، ح 8395 ،خصائص امیر المومنین صفحه 25 ، ح7 ، سنن ابن ماجه، جلد 1، صفحه 44، ح 120 ،المصنّف، جلد 12، صفحه 65 ، ح 12133 ، معرفة الصحابة ، جلد 1 ، صفحه 301، تاریخ الامم و الملوک، جلد 2 ، صفحه 310 و دهها کتاب دیگرِ مورد قبولِ اهل تسنن مراجعه نمایید. همچنین محمّد بن طلحه شافعی در مطالب السؤل، طبری در کبیر، بیهقی در سنن و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از ابن عباس، سلمان، ابی ذر و حذیفه نقل می‏نمایند که رسول اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله با دست، اشاره به علی بن ابی طالب نمود و فرمود: «ان هذا اول من آمن بی و اول من یصافحنی یوم القیامة و هذا الصدیق الاکبر و هذا فاروق هذه الامة یفرق بین الحق و الباطل؛ همانا علی نخستین کسی است که به من ایمان آورد و اول کسی بود که در روز قیامت با من مصافحه می کند علی، صدیق اکبر و فاروق این امّت و جداکننده حق از باطل است.

جناب مولوی !

جوانان اهل تسنن چگونه می توانند به مولوی هایشان اعتماد کنند در حالی که تا به امروز این واقعیات را کسی برایشان نقل نکرده است.

البته بحمدلله حضرتعالی مستحضرید که مسئله امامت و وصایت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام در قرآن مجید آمده و در سنّت و حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله محصور به روز غدیر و هجدهم ذی الحجه عام حجّة الوداع نبود و رسول خدا بارها بر وصایت ، خلافت و جانشینی حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام تأکید نموده و سخن گفته اند.

یکی از مواردی که در کتابهای معتبر نزد اهل تسنن به کرّات مطالعه نمودم مسئله بسیار مهم و البته دردناک پنجشنبه سیاه تاریخ است. نمی خواهم خاطر مبارکتان را جریحه دار کنم. ولی متنی راکه از نظر تان می گذرانم، از کتب شیعه نیست.از معتبرترین کتب نزد اهل تسنن نقل شده که خون و نه فقط اشک از دیدگان هر شیعه و سنی آزاده ای جاری می کند که چگونه درلحظات آخر عمر شریف رسول خدا صلی الله علیه و آله ، عده ای، حضرتش را آزرده و اذیت نموده و ایشان را دلشکسته و ناراحت و قلبش را جریحه دار کردند، با اینکه قرآن مجید می فرماید:( إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهیناً «الاحزاب 57»

آن اذیت و آزار و تهمت و جسارت به حدی بود که حضرت صدیقه شهیده، فاطمه زهرا سلام الله علیها که رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ایشان فرمودند :«یرضی الله لرضاها و یغضب لغضبها»درباره آن فرموند: «وَ اُزیلَتِ الحُرمَة عِندَ مَماتِه. فَتِلکَ وَاللّه النازِلَة الکُبرى، وَالمُصیبَة العُظمى ... !»« الإحتجاج على أهل اللجاج، جلد‏1، صفحه 103»

قبل از اینکه این روایت و حقیقت تلخ تاریخ که در کتب معتبر نزد اهل تسنن نقل شده را برایتان بازگو کنم ، از تمامی شیعیان و اهل تسنن پوزش بطلبم که اهانت بزرگ تاریخ به رسول گرامی اسلام را از کتابهای معتبر خودشان برایشان گوشزد می کنم.

بزرگان و اکابر شما اهل تسنن در کتابهایشان، از جمله: صحیح بخاری کتاب العلم، جلد 4 باب 39، و کتاب الجهاد و السیر، جلد 1 باب 175، و کتاب الجزیه، جلد 2 باب 6، و کتاب المغازی، جلد 4 باب 84(باب مرض النبی و وفاته)، و کتاب المرضی، جلد 1. باب 17 و مسلم سه بار صحیح مسلم، کتاب الوصیه، جلد 6 باب 6، و جلد 7 باب6، و جلد 8همان باب نقل می کنند : پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سال یازدهم هجرت، چند روز قبل از آنکه از دنیا بروند تصمیم گرفتند، سندی زنده در باب موضوع خلافت و تثبیت موقعیت و جانشینی امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام، به یادگار گذارند و خطاب به حاضران فرموند: «کاغذ و دواتی برای من بیاورید تا برای شما مطلبی بنویسم که پس از آن گمراه نشوید»؛ پس از این درخواست، "عمر بن خطاب" به مخالفت با رسول خداصلی الله علیه و آله برخاست و گفت: بیماری بر این مرد (یعنی پیامبرـ والعیاذبالله ـ) چیره شده است و هذیان می گوید، قرآن نزد شماست و کتاب خدا ما را کافی است.

صحیح بخاری، کتاب المغازی، باب 84، جلد 4 و کتاب الجهاد و السیر، باب 175، جلد 1 و صحیح مسلم، کتاب الوصیه، باب 6، جلد 6 و تاریخ ابن خلدون، جلد 1 صفحه 475 می نویسد: وقتی رسول خدا این سخن ظالمانه و تهمت ناروای عمر نسبت به خود را شنیدند به او و آن هایی که گفته عمر را تأیید نمودند فرمودند: از نزد من برخیزید و دور شوید و مرا به حال خود واگذارید! چراکه این حالتی که من در آن هستم، بهتر از چیزی است که مرا بدان فرا می خوانید...

در اینجا سؤال اینجانب از حضرتعالی و همه آزادگان جهان این است که نسبت دادن هذیان به پیامبر خدا به چه معنی مى باشد؟ مگر خداى متعال سخنان رسول خود را مستند به وحى الهى ندانسته و درباره ایشان فرموده است: (وَمَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى)؛« رسول خدا ،از روى هوا وهوس سخن نمى گوید و سخنان وى جز وحى الهى نیست.» «القلم 3و4»

جناب آقای عبدالحمید!

نام این حقیقت تلخ تاریخ را چه می گذارید؟ مگر پس از این واقعه دردناک قلب مبارک رسول خدا صلی الله علیه و آله جریحه دار نشده و سبب اذیت و آزار آن حضرت نگردیده است؟

سخنم را کوتاه می کنم. این رویداد تاریخیِ بسیار ناروا ،آنقدر تلخ و دردناک بود که ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه جلد 6 صفحه 300 نقل می کند که: شهرستانی از مورخین بزرگ نزد اهل تسنن در کتاب ملل و نحل خود می نویسد: مخالفت خلیفه دوّم با درخواست رسول خدا سبب اختلاف موجود در جهان اسلام شد، و این زیان بزرگ و خسارت بی نظیر بشری نیز رقم خورد و تاریخ از مصائب دیگری نیز حکایت دارد. «مختصر منهاج السنه جلد 2 صفحه 370 و منهاج الکرامة فی معرفة الامامة صفحه110»

این مسائل مطرح شده، نکات مهم علمی است که می تواند امت اسلامی را به ساحل نجات اتحاد و اخوت اسلامی برساند و آسیبی به وحدت سیاسی مسلمین در مقابل جهان کفر ندارد و الحمدلله حضرتعالی در سرزمینی زندگی می کنید که امت مسلمان در کنار هم زندگی می کنند و مانند شیعیان مظلوم دیگر کشورها که مورد ظلم و ستم آشکار واقع می شوند نیستند.

شما در کشوری زندگی می کنید که اهل تسنن در کمال آرامش و آسایش زندگی می کنند و از امکانات کافی در تمامی سطوح بهره مند می باشند. این مطلب را نیز در نظر داشته باشید این سخنان مانع وحدت اسلامی نیست بلکه داعی وحدت ، اتحاد و اخوت اسلامی بوده و سخن اینجانب با حضرتعالی سخنی از باب مذاکره علم و اداء فریضه امر به معروف است.امر به معروفی که به فرمایش قرآن مجید اساس معروف بوده و آن خلافت ، امامت و ولایت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام است.

جناب آقای مولوی!

عقل و قلم حیران و سرگردان این مطلب‌اند که چه شد پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله، این فضایل و مناقب و افتخارات علوی که به شهادت آیه مباهله(أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُم...) «آل عمران 61»؛ قرآن و پیامبر او را نفس و جان خود معرفی کرده بودند، بر عده‌ای سنگین آمد و درب خانه باب العلم را نه فقط بستند ، بلکه هیزم آورده و آن را سوزاندند و مدعیان خلافت! پهلوی دختر پیغمبر خدا را که همان مخزن اسرار نبوت و ولایت و لیلة القدر جهان هستی بود، به جرم پیروی از رسول خدا و دفاع از حریم ولایت بشکستند و گوهر گران‌بهای وجودش که رسول خدا او را محسن نامگذاری کرده بودند را سِقط نمودند که سند مظلومیت پاره تن رسول الله مخفی بودن قدر و قبر اوست؛ شاید امت خواستند مزد زحمات رسول خدا را چنین بدهند ! در حالی که خدا مودّت و محبت، طاعت و ولایت اهل بیت و قربای رسول را بر همه خلق واجب نموده و فرمود: (قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى‏) «الشوری 23» و وقتی سؤال از قربی شد که آنها چه کسانی هستند؟ حضرت رسول صلی الله علیه و آله فرمودند: «هم علی و فاطمة و ابناؤهما» «الجامع لاحکام القرآن للقرطبی جلد6 صفحه21 و 22.»

براستی آیا این رفتار خدا ناپسند از طرف پیشینیان با اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله سبب آن نشده که در عصر حاضر شاهد رفتار وحشیانه و قساوت بار وهابیان و تکفیریان با دوستان و محبان خاندان رسالت باشیم؟به نظر شما آیا آن هیزم آوردن به دورِ خانه وحی و سوزاندن آن الگویی برای منفجر نمودن حرم عسکریین در سامرا و منهدم کردن حرم و بارگاه امامان بقیع، فرزندان رسول خدا در مدینه منوره نبوده است؟؟؟

مگر عقلای دنیا به شخصیات علمی و اجتماعی خود ارج نمی نهند و تمثال و رمز برای آنان برقرار نمی کنند؟ مگر رسول خدا و اهل بیت حضرت، اشرف خلایق و پایه گذار علم، دانش، اخلاق، انسانیت و فضیلت نیستند؟ پس چرا اینقدر در حقشان جفا نمودند؟! و چرا عده ای هنوز در سکوت هزار ساله به سر می برند!؟

به همین جهت است که می بینیم ، قرآن مجید مسلمانان را به اطاعت و پیروی از رسول خدا صلی الله علیه و آله، امیرمؤمنان حضرت علی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام دعوت نموده و فرموده است: (اِنِّما وَلیُّکُمْ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصلَّوهَ وَ یُؤتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ)«المائده 55»

و نیز فرموده: (یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقینَ) «التوبه119» و از اطاعت و پیروی ظالمان نهی فرموده است (الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ) «هود113» کاملا روشن و آشکار است که آزار و اذیت رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام از هر که باشد ظلم بوده و مرتکب آن ظالم می باشد ، و نیز روشن است که اطاعت و پیروی از رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام یعنی اطاعت از انسانیت و در مقابل آن اطاعت و پیروی از ظالمان یعنی تبعیت از طاغوت.

اینجانب در خاتمه حضرتعالی را از باب اتمام حجّت به مطالعه کتابی از تألیفات خود که به همراه این نامه برایتان ارسال نمودم دعوت می کنم. این کتاب نامش "اتمام حجّت" است! رهیافتی است به استدلال ها و حجّت های گسترده ی اثبات حقانیت امیرالمومنین علی علیه السلام.

قطره ای است از اقیانوس بیکران فضائل و مناقب حضرت صدیق اکبر و فاروق اعظم امیرالمؤمنین علی علیه السلام که خدای متعال اراده فرموده و او را وصی، خلیفه و جانشین رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد و وارث علم اولین و آخرین گردد و از سایر انبیاء الهی و جمیع خلایق (غیر از رسول خدا صلی الله علیه و آله) اعلم باشد.

این کتاب، بر آن است که اتمام حجتی باشد بر تمامی ادیان و مذاهب، خصوصاً جوانان اهل تسنن، که با بازخوانی آن، امام و خلیفه بر حق، ولی الله و جانشین راستین رسول خدا فی الارض و اوّل وصی از اوصیاء اثنی عشرخاتم الانبیاء صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین را بشناسند و صراط مستقیم و راه حق را تشخیص دهند.

در این کتاب سعی بر آن بوده که اکثر آیاتی که در شأن و مقام، منزلت و حقانیت، امامت و وصایت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام در قرآن است جمع آوری و برای اتمام حجت با آنهایی که منکر امامت و وصایت بلافصل امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستند روایات معتبر کتب شیعه و سنی و حتی کتب آسمانی اعم از تورات، انجیل و زبور و نیزسخنان برخی از بزرگان ادیان و مذاهب را آورده تا جای هیچ شک و شبهه در این باب در اذهان باقی نماند.

به این امید که جنابعالی این دعوت نشأت گرفته از قرآن مجید را که فرموده (وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ) «التوبه71» اجابت نموده و پرچمدار (ِأَدْعُواْ إِلىَ اللَّهِ عَلىَ‏ بَصِیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنى‏)«یوسف 108» شده و داعین مذهب اهل بیت علیهم السلام باشید. اهل بیتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیث متواتر «ثقلین» آنان را به امر خدا همتای قرآن مجید و مفسر آن و جامع کلمه مسلمانان بر توحید معرفی نموده و فرمودند: «انّی مخلفٌ فیکم ما إن تمسکتم به لن تضلّوا إبداً کتاب الله و عترتی أهل بیتی و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض فانظروا فانظروا کیف تخلفوننی فیهما.» «مسند الامام احمد .جلد3 صفحه17 و جلد3 صفحه14 و جلد3 صفحه 26 و جلد5 صفحه181 و جلد 5 صفحه 189 و 190 و جلد 4 صفحه 371.»

امیدوارم به سخنان اینجانب که عمل به آیه کریمه (وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ) «العصر3» بوده عنایت نموده و یکایک روایات عرضه شده را با کتب اکابر علمی اهل تسنن تطبیق دهید و نمی از یمی از این مطالب که در باب حقانیت مذهب اهل بیت ولایت امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام عرضه شد را برگرفته و به فضل خدا در آستانه جشن جهانی دهه فرخنده غدیریه، منور به نور تشیع و به مذهب اهل بیت علیهم السلام و ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام وارد شوید. (ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنینَ) «سوره حجر: ٤٦»

به امید آن روز که همه مسلمانان امر خدا و رسول را به گوش جان خریده و همگان وارد مذهب اهل بیت علیهم السلام (که جز آن را طبق قرآن مجید، خدای متعال از احدی نمی پذیرد) شوند و یک پارچه و یک دست گشته و شاهد آن باشیم که طنین دل انگیز اشهد ان علی ولی الله از گلدسته های همه مساجد کشورمان و کشورهای جهان و علی الخصوص مسجد مکّی و مدنی طنین انداز شود و ندای آن گوش جهانیان را نوازش دهد و فضای عالم را به نور عدل و قسط منور فرماید. ان شاءالله تعالی.
والسلام علی من اتبع الهدی و علی جمیع عباداللّه الصالحین
امیری سوادکوهی ـ ذی القعده 1434 هجری قمری
قم المقدسه

عبدالله عاصی
۲۷ آذر ۹۵ ، ۱۱:۱۴ موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱ نظر

سوال: 

اگر سبک ندگی اسلامی میتواند در بحث ازدواج مشکل بالا رفتن سن ازدواج را برطرف کند چرا گرایش به سبک زندگی اسلامی کم است و چرا نگاه جامعه به اسلام و سبک اسلامی منفی است؟

عبدالله عاصی
۲۲ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۹ موافقین ۲ مخالفین ۰ ۵ نظر