تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله :هر کس دوست دارد خداوند را پاک و پاکیزه دیدار کند، باید ازدواج نماید. وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۸، ح ۲۴۹۱۲

تنها نمان

پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و ‏آله : مَنْ اَحَبَّ اَنْ یَلْقَى اللّه‏َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْیَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛
خانواده گلخانه ای، پر از محبت و احساس، سازندگی، و آینده نگری است. کانون خانواده، محیطی پر از شور و شادی و پیوندی به گذشته و پلی به آینده است و هیچ اجتماعی به اجتماع خانواده نمی رسد. خانواده اجتماع مقدسی است.
با وجود چتر زیبایی چون خانواده (والدین، همسر ، فرزندان ، بردار و خواهر) تنها ماندن چرا.

حتما تعجب خواهید کرد اگر بشنوید عقیده رایج روانشناسان و فیلسوفان اجتماعی غرب بر این است که مرد چند همسری آفریده شده،تک همسری بر خلاف طبیعت اوست.

ویل دورانت در لذات فلسفه صفحه 91 پس از آن که شرحی درباره آشفتگیهای اخلاقی امروز از نظر امور جنسی می دهد،می گوید:

«بی شک بسیاری از آن،نتیجه علاقه «اصلاح ناپذیری »است که به تنوع داریم و طبیعت به یک زن بسنده نمی کند.»

هم او می گوید:

«مرد ذاتا طبیعت چند همسری دارد و فقط نیرومندترین قیود اخلاقی،میزان مناسبی از فقر و کار سخت و نظارت دائمی زوجه می تواند تک همسری را به او تحمیل کند.»

در شماره 112 مجله زن روز تحت عنوان «آیا مرد طبیعتا خیانتکار است؟»نوشته است:

«پروفسور اشمید آلمانی گفته است:...در طول تاریخ،مرد همیشه خیانتکار بوده و زن دنباله رو خیانت.حتی در قرون وسطی نیز برابر شواهد موجود 90 درصد از جوانان به دفعات رفیقه عوض می کردند و 50 درصد از مردان زندار به همسرانشان خیانت می ورزیدند.رابرت کینزی،محقق معروف امریکایی در گزارشش-که به کینزی راپورت مشهور شده-نوشته است:مردان و زنان امریکایی در بی وفایی و خیانت دست سایر ملل دنیا را از پشت بسته اند...کینزی در قسمت دیگر گزارشش آورده است:«زن بر خلاف مرد از تنوع جویی در عشق و لذت بیزار است.به همین دلیل بعضی اوقات از رفتار مرد سر در نمی آورد.ولی مرد تنوع جویی را نوعی ماجراجویی تلقی می کند،آسان از راه بدر می رود و به نظر او آنچه مهم است لذت جسمی است نه لذت عاطفی و روحی.تظاهر به تماس عاطفی و روحی در مرد فقط تا وقتی است که فرصتی برای درک لذت جسمی پیش نیامده است.روزی پزشک مشهوری به من گفت:«پولیگام »بودن مرد(تنوع دوستی و تعدد خواهی) و«منو گام »بودن زن(انحصار خواهی و یکه شناسی)یک امر بدیهی است،زیرا در مرد میلیونها سلول «اسپرم »تولید می شود در حالی که زن در دوران آمادگی جز یک تخم از تخمدان تولید نمی کند.صرف نظر از فرضیه کینزی،بد نیست از خودمان بپرسیم:آیا وفادار بودن برای مرد مشکل است؟

هانری دومنترلان فرانسوی در پاسخ این سؤال نوشته است:وفادار بودن برای مرد مشکل نیست بلکه غیر ممکن است.یک زن برای یک مرد آفریده شده است و یک مرد برای زندگی و همه زنها.مرد اگر به تاریکی می پرد و به زنش خیانت می کند تقصیر خودش نیست،تقصیر خلقت و طبیعت است که همه عوامل خیانت را در او به وجود آورده است.»

در شماره 120 همین مجله تحت عنوان «عشق و ازدواج به سبک فرانسوی » چنین می نویسد:«زن و شوهر فرانسوی مساله بی وفایی را بین خودشان حل کرده و برای آن قاعده و قانون و حد و حدودی قائل شده اند.اگر مرد از مرز این قاعده و قانون تجاوز نکند پرش به تاریکی اش بی اهمیت است.آیا اصولا یک مرد بعد از دو سال زندگی زناشویی می تواند وفادار بماند؟به طور یقین نه،زیرا این خلاف طبیعتش است.اما در مورد زنان تا اندازه ای تفاوت می کند و خوشبختانه آنها به این تفاوت واقفند.در فرانسه اگر شوهری مرتکب خیانت شود زنش احساس نارضایی نمی کند یا عصبانی نمی شود،زیرا به خودش دلداری می دهد:او فقط جسمش را با خودش نزد دیگری برده نه روح و احساساتش را،روح و احساساتش مال من است.»

در چند سال پیش نظریه یک پروفسور زیست شناس به نام دکتر راسل لی در همین زمینه در روزنامه کیهان منتشر شد و مدتی مورد بحث و گفتگوی نویسندگان ایرانی بود.به عقیده دکتر راسل لی قناعت مرد به یک زن خیانت به نسل است،نه از نظر کمیت بلکه از نظر کیفیت;زیرا بسنده کردن مرد به یک زن نسل او را ضعیف می کند.نسل در چند همسری قوی و نیرومند می گردد.

به عقیده ما این توصیف از طبیعت مرد به هیچ وجه صحیح نیست.الهام بخش این مفکران در این عقیده اوضاع خاص محیط اجتماعی آنها بوده نه طبیعت واقعی مرد. البته ما مدعی نیستیم که زن و مرد از لحاظ زیست شناسی و روانشناسی وضع مشابهی دارند.بر عکس،معتقدیم زیست شناسی و روانشناسی مرد و زن متفاوت است و خلقت از این تفاوت هدف داشته است،و به همین جهت نباید تساوی حقوق انسانی زن و مرد را بهانه برای تشابه و یکنواختی حقوق آنها قرار داد.از نظر روحیه تک همسری نیز قطعا زن و مرد روحیه های متفاوتی دارند.زن طبعا تک شوهر است; چند شوهری بر ضد روحیه اوست.نوع تمنیات زن از شوهر با چند شوهری سازگار نیست.اما مرد طبعا تک همسر نیست،به این معنی که چند زنی بر ضد روحیه او نیست. چند زنی با نوع تمنیاتی که مرد از وجود زن دارد ناسازگار نیست.

اما ما با آن عقیده که روحیه مرد با تک همسری ناسازگار است مخالفیم.ما منکر این نظر هستیم که می گوید علاقه مرد به تنوع «اصلاح ناپذیر»است.ما با این عقیده مخالفیم که وفاداری برای مرد غیر ممکن است و یک زن برای یک مرد آفریده شده و یک مرد برای همه زنها.

به عقیده ما عوامل خیانت را محیطهای اجتماعی در مرد به وجود می آورد نه خلقت و طبیعت.مسؤول خیانت مرد خلقت نیست،محیط اجتماعی است.عوامل خیانت را محیطی به وجود می آورد که از یک طرف زن را تشویق می کند تمام فنون اغوا و انحراف را برای مرد بیگانه به کار ببرد،هزار و یک نیرنگ برای از راه بیرون رفتن او بسازد;و از طرف دیگر به بهانه اینکه یگانه صورت قانونی ازدواج تک همسری است، صدها هزار بلکه میلیونها زن آماده و نیازمند به ازدواج را از حق زناشویی محروم می کند و آنها را برای اغوای مرد روانه اجتماع می سازد.

در مشرق اسلامی پیش از آن که آداب و رسوم غربی رایج گردد 90 درصد مردان، تک همسر واقعی بودند;نه بیش از یک زن شرعی داشتند و نه با رفیقه و معشوقه سرگرم بودند. زوجیت اختصاصی به مفهوم واقعی کلمه بر اکثریت قریب به اتفاق خانواده های اسلامی حکمفرما بود.

چند همسری،عامل نجات تک همسری

تعجب می کنید اگر بگویم تعدد زوجات در مشرق اسلامی مهمترین عامل نجات تک همسری بود.بلی،مجاز بودن تعدد زوجات بزرگترین عامل نجات تک همسری است،به این معنی که در شرایطی که موجبات تعدد زوجات پیدا می شود و عدد زنان نیازمند به ازدواج از مردان نیازمند به ازدواج فزونی می گیرد،اگر حق تاهل این عده زنان به رسمیت شناخته نشود و به مردانی که واجد شرایط اخلاقی و مالی و جسمی هستند اجازه چند همسری داده نشود،رفیقه بازی و معشوقه گیری ریشه تک همسری واقعی را می خشکاند.

در مشرق اسلامی از طرفی تعدد زوجات مجاز بود و از طرف دیگر اینهمه مهیجات و محرکات اغوا کننده نبود.لهذا تک همسری واقعی بر اکثریت خانواده ها حکمفرما بود و کار معشوقه بازی مردان به آنجا نکشید که کم کم برایش فلسفه بسازند و بگویند آفرینش مرد چند همسری است و تک همسری برای مرد جزو ممتنعات و محالات جهان است.

ممکن است بپرسید:بنا به عقیده این دانشمندان-که از نظر قانون طبیعت،مرد را چند همسری می دانند و از نظر قانون اجتماع تعدد زوجات را محکوم می کنند-تکلیف مرد در میان این دو قانون چه می شود؟

تکلیف مرد در مکتب این آقایان واضح است:مرد باید قانونا تک همسر باشد و عملا چند همسر;یک زن شرعی و قانونی بیشتر نداشته باشد اما معشوقه و رفیقه هر چه دلش می خواهد مانعی ندارد.به عقیده این آقایان رفیقه گیری و معشوقه بازی حق طبیعی و مسلم و مشروع مرد است!و بسنده کردن مرد در همه عمر به یک زن نوعی «نامردی »است.

چهره واقعی بحث

گمان می کنم وقت آن رسیده است که خواننده محترم درک کند که مساله ای که از لحاظ چند همسری برای بشر مطرح بوده و هست چیست.مساله این نیست که آیا تک همسری بهتر است یا چند همسری.در اینکه تک همسری بهتر است تردیدی نیست.تک همسری یعنی اختصاص خانوادگی،یعنی اینکه جسم و روح هر یک از زوجین از آن یکدیگر باشد.بدیهی است که روح زندگی زناشویی که وحدت و یگانگی است در زوجیت اختصاصی بهتر و کاملتر پیدا می شود.آن دو راهی که بشر بر سر آن قرار گرفته این نیست که از میان تک همسری و چند همسری کدامیک را انتخاب کند.مساله ای که از این لحاظ برای بشر مطرح است این است که به واسطه ضرورتهای اجتماعی،مخصوصا فزونی نسبی عده زنان نیازمند به ازدواج بر مردان نیازمند،تک همسری مطلق عملا در خطر افتاده است.تک همسری مطلق که شامل تمام خانواده ها بشود افسانه ای بیش نیست.یکی از دو راه در پیش است:یا رسمیت یافتن تعدد زوجات و یا رواج معشوقه بازی;به عبارت دیگر یا چند همسر شدن معدودی از مردان متاهل-که حتما از 10 درصد تجاوز نخواهد کرد-و سر و سامان یافتن و خانه و زندگی پیدا کردن زنان بی شوهر،و یا باز گذاشتن راه معشوقه بازی;و چون در صورت دوم هر معشوقه ای می تواند با چندین مرد ارتباط داشته باشد، اکثریت قریب به اتفاق مردان متاهل عملا چند همسر خواهند بود.

آری،این است صورت صحیح طرح مساله چند همسری.اما مبلغان شیوه های غربی حاضر نیستند صورت صحیح مساله را طرح کنند;حاضر نیستند حقیقت را آشکارا بگویند.آنها واقعا مدافع مترس بازی و معشوقه گیری هستند،زن شرعی و قانونی را سربار و مزاحم می دانند و یکی اش را هم زیاد می دانند چه رسد به دو زن و سه زن و چهار زن،لذت را در آزادی از قیود ازدواج می شناسند،اما در گفته های خود برای ساده دلان چنین وانمود می کنند که ما مدافع تک همسری هستیم;با لحنی معصومانه می گویند ما طرفدار آنیم که مرد تک همسر و باوفا باشد نه چند همسر و بی وفا!

نیرنگ مرد قرن بیستم

مرد قرن بیستم در بسیاری از مسائل مربوط به حقوق خانوادگی توانسته است نعل وارونه بزند و با نامهای قشنگ تساوی و آزادی،زن را اغفال کرده از تعهدات خود نسبت به او بکاهد و بر کامگیریهای بی حساب خود بیفزاید.اما در کمتر مساله ای به اندازه تعدد زوجات،از این جهت موفقیت داشته است.

راستی من گاهی در آثار بعضی از نویسندگان ایرانی چیزهایی می بینم که دچار تردید می شوم،نمی دانم ساده دلی است یا اغفال؟

یکی از این نویسندگان نظر خود را درباره تعدد زوجات اینچنین نوشته است:

«در حال حاضر در ممالک پیشرفته روابط زوجین متکی بر تکالیف حقوقی متقابل است و بنابر این شناخت تعدد زوجات به هر شکل و عنوان(دائم یا منقطع)از جانب زن همان اندازه دشوار است که از مرد بخواهند وجود رقبای خود را در عرصه زناشویی تحمل کند.»

من نمی دانم این گونه اشخاص تصور واقعی شان از این مساله همین است یا نعل وارونه می زنند؟!آیا اینها واقعا نمی دانند که تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است که بر دوش تمام مردان و زنان متاهل سنگینی می کند و راه حل بهتری از تعدد زوجات تاکنون برای این مشکل پیدا نشده است؟آیا اینها نمی دانند که چشمها را روی هم گذاشتن و شعار دادن و فریاد«زنده باد تک همسری و مرگ بر چند همسری »دردی دوا نمی کند؟آیا اینها نمی دانند که تعدد زوجات جزو حقوق زن است نه حقوق مرد و ربطی به حقوق متقابل زن و مرد ندارد؟

مضحک این است که می گویند:«تعدد زوجات از جانب زن همان اندازه دشوار است که از مرد بخواهند وجود رقبای خود را در عرصه زناشویی تحمل کند.»گذشته از اینکه مقایسه غلطی است،شاید نمی دانند که دنیای امروز-که این آقایان هر پدیده ای را به این نام جذب می کنند و هیچ تردیدی را در صحت رویدادهای آن روا نمی دارند-مرتبا از مرد می خواهد که عشق زن خویش را محترم بشمارد و وجود رقبای خود را در عرصه زناشویی تحمل کند.دنیای امروز این «نابردباریها»را به نام حسادت،تعصب، فناتیسم و غیره محکوم می کند.ای کاش جوانان ما لااقل از عمق جریاناتی که از این لحاظ در مغرب زمین می گذرد اندکی آگاهی داشتند.

روشن شد که تعدد زوجات ناشی از یک مشکل اجتماعی است نه طبیعت ذاتی مرد.بدیهی است که اگر در اجتماعی مشکله فزونی نسبی عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند وجود نداشته باشد تعدد زوجات از میان خواهد رفت و یا بسیار کم خواهد شد;و اگر بخواهیم در چنین شرایطی(فرضا چنین شرایطی وجود پیدا کند)[زنانی بی شوهر نمانند] تعدد زوجات نه کافی است و نه صحیح.برای این منظور چند چیز دیگر لازم است:اول عدالت اجتماعی و کار و درآمد کافی برای هر مرد نیازمند به ازدواج تا بتواند به تشکیل کانون خانوادگی اقدام نماید.دوم آزادی اراده و اختیار همسر برای زن که از طرف پدر یا برادر یا شخص دیگر اجبارا به عقد یک مرد زندار پولدار درآورده نشود.بدیهی است که اگر زن آزاد و مختار باشد و امکان همسری با یک مرد مجرد برایش فراهم باشد هرگز زن مرد زندار نخواهد شد و سر«هوو» نخواهد رفت.این اولیاء زن هستند که به طمع پول،دختر یا خواهر خود را به مردان زندار پولدار می فروشند.سوم اینکه عوامل تحریک و تهییج و اغوا و خانه خراب کن اینقدر زیاد نباشد.عوامل اغوا،زنان شوهردار را از خانه شوهر به خانه بیگانه می کشد،چه رسد به زنان بی شوهر.

اجتماع اگر سر اصلاح دارد و طرفدار نجات تک همسری واقعی است باید در راه برقراری این سه عامل بکوشد،و الا منع قانونی تعدد زوجات جز اینکه راه فحشاء را باز کند اثر دیگری ندارد.

بحران ناشی از محرومیت زنان بی شوهر

اما اگر عدد زنان نیازمند بر مردان نیازمند فزونی داشته باشد،منع تعدد زوجات خیانت به بشریت است،زیرا تنها پامال کردن حقوق زن در میان نیست.اگر مطلب به پامال شدن حقوق عده ای از زنان ختم می شد باز قابل تحمل بود.بحرانی که از این راه عارض اجتماع می شود از هر بحران دیگر خطرناکتر است،همچنانکه خانواده از هر کانون دیگر مقدستر است.

زیرا آن که از حق طبیعی خود محروم می ماند یک موجود زنده است با همه عکس العمل هایی که یک موجود زنده در محرومیتها نشان می دهد،یک انسان است با همه عوارض روانی و عقده های روحی در زمینه ناکامیها،زن است با همه نیرنگهای زنانه، دختر حواست با قدرت کامل «آدم فریبی ».

او گندم و جو نیست که زائد بر مصرف را به دریا بریزند یا در انباری برای «روز مبادا»ذخیره کنند،خانه و اتاق نیست که اگر مورد احتیاج نبود قفلی به آن بزنند. بلی، او یک موجود زنده است،یک انسان است،یک زن است;نیروی شگرف خود را ظاهر خواهد کرد و دمار از روزگار اجتماع برخواهد آورد.او خواهد گفت:

سخن درست بگویم نمی توانم دید                   که می خورند حریفان و من نظاره کنم

همین «نمی توانم دید»کارها خواهد کرد،خانه ها و خانواده ها ویران خواهد ساخت، عقده ها و کینه ها به وجود خواهد آورد.وای به حال بشر آنگاه که غریزه و عقده دست به دست هم بدهند.

زنان محروم از خانواده نهایت کوشش را برای اغوای مرد-که قدمش در هیچ جا این اندازه لرزان و لغزان نیست-به کار خواهند برد،و بدیهی است که «چو گل بسیار شد پیلان بلغزند»و متاسفانه از این «گل »مقدار کمی هم برای لغزیدن این پیل کافی است.

آیا مطلب به همین جا خاتمه پیدا می کند؟خیر،نوبت به زنان خانه دار می رسد. زنانی که شوهران خود را در حال خیانت می بینند آنها هم به فکر انتقام و خیانت می افتند، آنها هم در خیانت دنباله رو مرد می شوند.نتیجه نهایی چه خواهد بود؟

نتیجه نهایی در گزارشی که به «کینزی راپورت »مشهور شده،ضمن یک جمله خلاصه شده است: «مردان و زنان امریکایی در بی وفایی و خیانت دست سایر ملل دنیا را از شت بسته اند».

ملاحظه می فرمایید که تنها با فساد و انحراف مرد خاتمه نمی یابد،شعله این آتش در نهایت امر دامن زنان خانه دار را هم می گیرد.

عکس العمل های مختلف در زمینه پدیده فزونی زن

پدیده فزونی نسبی زن همیشه در زندگی بشر وجود داشته.چیزی که هست عکس العمل ها در برابر این پدیده-که مشکله ای برای اجتماع به وجود می آوردیکسان نبوده است. ملتهایی که روحشان با تقوا و عفاف پیوند بیشتری داشته،به رهبری ادیان بزرگ آسمانی این مشکله را با تعدد زوجات حل کرده اند و ملتهایی که تقوا و عفاف چندان با روحیه شان سازگار نبوده،این پدیده را وسیله ای برای فحشاء قرار داده اند.

نه تعدد زوجات در مشرق ناشی از دین اسلام است و نه ترک آن در مغرب مربوط به دین مسیح است،زیرا قبل از اسلام در مشرق زمین تعدد زوجات وجود داشته و ادیان شرقی آن را مجاز کرده بودند،و در اصل دین مسیح هم نصی بر منع تعدد زوجات وجود ندارد;هر چه هست مربوط به خود ملل غرب است نه دین مسیح.

ملتهایی که در مسیر فحشاء قرار گرفته اند بیش از ملتهایی که تعدد زوجات را تجویز کرده اند به تک همسری ضربه زده اند.

دکتر محمد حسین هیکل نویسنده کتاب زندگانی محمد پس از ذکر آیات قرآن در باره تعدد زوجات می گوید:

«این آیات اکتفا به یک زن را بهتر می شمارد و می گوید:اگر می ترسید مطابق عدالت رفتار نکنید فقط یک زن بگیرید.ضمنا تاکید می کند که نمی توانید به عدالت رفتار کنید.اما در عین حال چون ممکن است در زندگی اجتماعی حوادثی پیش آید که تعدد زنان را ایجاب می کند،بدین جهت آن را به شرط عدالت روا شمرده است. محمد صلی الله علیه و آله و سلم در اثنای جنگهای مسلمانان که گروهی از آنان کشته می شدند و طبعا زنانشان بیوه ماندند،بدین طریق رفتار کرد.واقعا آیا می توانید بگویید که پس از جنگها و امراض عمومی و شورشها که هزارها و میلیونها اشخاص تلف می شوند و عده زیادی زنان بی شوهر می مانند،اکتفا به یک زن بهتر از چند زن است که به طور استثناء و به قید عدالت روا شمرده شده است؟آیا مردم مغرب زمین می توانند ادعا کنند که پس از جنگ جهانگیر قانون اکتفا به یک زن همان طور که اسما وجود دارد عملا نیز اجرا شده است؟»

به نقل از http://www.hawzah.net 

عبدالله عاصی
۲۸ مهر ۹۵ ، ۰۶:۱۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

از طریق فرم زیر می توانید با من تماس بگیرید. , ویا به پست الکترونیکی chandhamsari@chmail.ir پیام بدهید

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۲:۴۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر
عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۶ موافقین ۰ مخالفین ۱ ۰ نظر

سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمی‌آید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه ‌شود، ازدواج واجب می‌شود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.

 

قرآن کریم بلوغ را سن ازدواج می‌داند و از آن با تعبیر بلوغ نکاح یاد می‌کند. روایات ائمه و تفاسیر مختلف نیز بر همین موضوع صحه می‌گذارند؛ به طوری که شیخ طوسی سن ازدواج را سن توانایی جنسی و رغبت به تاهل می‌داند. یعنی سن ازدواج، سن تمایل است و چنین برمی‌آید که در صورت نیاز اگر ترک آن موجب گناه ‌شود، ازدواج واجب می‌شود. اما در جوامع امروزی سن ازدواج از سن بلوغ جسمی فاصله گرفته است و این شروع بسیاری از مشکلات است.

 

در عمل هم نزدیک شدن سن ازدواج به مرز دهه سوم زندگی، پیامدهای رفتاری و روانی تلخی برای جامعه امروزی به دنبال دارد. پژوهش‌ها در این باره از رابطه افزایش سن ازدواج و رواج تجرد با مفاسد و آسیب‌های اجتماعی حکایت می‌کنند و جامعه‌شناسان و صاحب‌نظران مکرر در این باره هشدار می‌دهند. چرا که از منظر روان‌شناسی، تجرد طولانی مدت ریشه بسیاری از آسیب‌های فردی و اجتماعی است.

 

تاخیرهای جبران ناپذیر

خداوند متعال می‌فرماید: «وَ مِن آیاتِه أن خَلَقَ لَکُم مِن أنفُسِکُم أزواجاً لِتَسکُنوا إلَیها وَ جَعَلَ بَینکم مَوَدَّةً وَ رَحمَة» در این آیه سه فایده؛ « لِتَسکُنوا إلَیها(آرامش)»، «مَوَدَّةً (دوستی)» و «رَحمَة (مهربانی)» برای ازدواج بیان می‌کند.

 

این سه عنصر به بُعد متافیزیکی (روان شناختی) انسان اشاره دارد. دین به ما می‌گوید انگیزه اصلی ازدواج، تأمین نیاز‌های روانی است و بخش دیگری از آن در تأمین نیاز‌های جنسی خلاصه می‌شود. وقتی ازدواج به تأخیر بیفتد، در درجه اول گسترش خلأ‌های عاطفی رخ می‌دهد. وقتی خلأ‌ها، بروز کند، به دنبال آن مشکلاتی چون افسردگی، ناامیدی، ‌اضطراب، تشنجات، خشونت، پرخاشگری، را در پی خواهد داشت.

 

دومین اثر سوء در تأخیر ازدواج، «توسعه بی‌عفتی‌ها» است. پسر یا دختری‌که ازدواج آن‌ها به تأخیر افتاده‌است قدرت کنترل غرایز جنسی را نخواهد داشت و به ورطه بی‌عفتی خواهند افتاد که در نتیجه، بی‌عفتی چنین افرادی، دامن‌گیر خانواده‌های آنان نیز خواهد شد. خانواده‌ای که زمینه دیرهنگامی ازدواج فرزند خود ‌را به بهانه‌های مختلف همچون؛ «هنوز بچه‌است، فوق لیسانسش را نگرفته و...» فراهم کند، در واقع به بی عفتی او کمک کرده‌است. یک وقت خواهند دید فرزند، فوق لیسانس خود‌ را گرفت، اما فاسد‌الاخلاق شد. یا در این رابطه کارش به مراجع قضایی کشیده‌شد.

 

سومین مورد از آثار سوء تأخیر ازدواج،‌تأخیر کمالات انسانی است. یکی از آثار ازدواج صحیح و به‌هنگام،‌ کمال‌یابی و کمال‌دهی انسان است. در روایت هم وارد شده‌است که انسان به واسطه ازدواج، نصف دینش کامل می‌شود. وقتی دختر و پسر، ازدواج نمی‌کنند یا دیر ازدواج می‌کنند، خلأ دینی و رشدی پیدا خواهند کرد.

 

«توقف ارتقاء» از دیگر آثار در تأخیر ازدواج است. یعنی جوانی‌که متدین و مۆمن است با ازدواج می‌تواند حرکت‌های جهشی در مسائل مختلف داشته‌باشد، اما با تأخیر در ازدواج، این ارتقاء یافتن، متوقف می‌شود.

 

«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود

 

عوامل تاخیر در ازدواج

اولین عامل پیوند دادن برخی مسائل با ازدواج از عوامل مهم تأخیر ازدواج است، مثلا والدین موضوعاتی مثل؛ تحصیل، شغل، سربازی و درآمد را به ازدواج پیوند می‌دهند. در زندگی‌های گذشته، این مسائل در جایگاه خود دارای اهمیت بوده‌است و اگر جوانی مۆمن، متدین و فعال درخواست ازدواج می‌کرد، درخواست او مورد قبول قرار می‌گرفت و به تدریج شغل و درآمد او با همراهی و کمک والدین مهیّا می‌شد.

 

«بی‌اعتنایی والدین نسبت به ازدواج» از دیگر عوامل تأخیر ازدواج است. در گذشته افراد فامیل (دایی، عمو، خاله، عمه) دست به دست همدیگر می‌دادند و زمینه ازدواج پسر یا دختری را فراهم می‌کردند. اما متأسفانه الآن کمتر چنین مواردی پیدا می‌شود.

 

اگر در ازدواجی که صورت می‌گیرد هدایای ازدواج، به‌خوبی مدیریت شود، بخشی از هزینه‌های زندگی با این هدایا تأمین می‌شود. متأسفانه در برخی از موارد، مشاهده می‌شود هدایایی داده‌ می‌شود که علاوه بر حمل طاقت‌فرسا، هیچ استفاده‌ای از آن‌ها نمی‌شود و یا حتی این قبیل وسائل را قبلاً زوجین تهیه کرده‌بودند.

برگرفته از: حوزه نیوز، آکا ایرانhttp://www.beytoote.com

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۲:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

تاخیر در ازدواج یعنی رفتن به استقبال انزوا، افسردگی و مشکلات جنسی

مدرس دانشگاه قم گفت:تاخیر در ازدواج احساس تنهایی و بی‌ارزشی را به دنبال دارد،یعنی برطرف نشدن نیازهای عاطفی جوان در حالی که میل به دوست داشتن و دوست داشته شدن دارد.

باشگاه جوانی برنا/تاخیر در ازدواج ناهنجاری اجتماعی است؟ چه کمبودهایی به این موضوع دامن می زند؟ آیا صاحبنظران ازدواج زودهنگام را توصیه می کنند؟ چه راه حل هایی برای حل این مساله وجود دارد؟ آثار روحی وروانی، جنسی و جسمی تاخیر در ازدواج چیست؟ بین کمبودهای موجود در حوزه های اقتصادی اجتماعی و فرهنگی و تاخیر در ازدواج جوانان رابطه ای وجود دارد و این 2 از یکدیگر تاثیر می پذیرند؟ 

به عقیده گروهی از کارشناسان اجتماعی، تغییر در هویت جنسی زنان، باز تعریف زنانگی (شامل تمایل به اشتغال، تحصیل و ...)، بازتعریف مردانگی (که با مشکلات اشتغال و بیکاری، بلوغ اجتماعی دیررس همراه است) و هزینه‏های بالای زندگی، شرایط سنگین ازدواج،کاهش سرمایه اجتماعی، تغییر در ملاک‌های منزلت اجتماعی، جدایی و تفکیک هر چه بیشتر جنسیتی، ناچیز بودن و عدم گسترش کافی عرصه عمومی، ناکارآمدی خانواده در حمایت از جوانان و به طور کلی ضعف شبکه‏های حمایت اجتماعی، ضعف نظام‏های تامین اجتماعی، دسترسی سهل‏تر برای داشتن مناسبات جنسی خارج از زناشویی، گسترش و تنوع‏پذیری شیوه‏های ارتباط بین دو جنس، به هم خوردن توازن دو جنس در بازار ازدواج از عومال تاثیر گذار در تاخیر در ازدواج محسوب می شوند. تاخیر در ازدواج و بالارفتن سن ازدواج می تواند تاثیرات منفی در حوزه های سلامت روحی وروانی و جنسی و جسمی افراد به ویِژه قشر جوان داشته باشد. در همین زمینه و با توجه به حساسیت و اهمیت این موضوع و گرفتن پاسخی برای پرسش های مطرح درباره این موضوع به گفت‌و گو با کارشناسان نشستیم تا از عواقب تاخیر در ازدواج در حوزه های مختلف بگویند.


نگاه اول: درسنین بالا پتانسیل های فرد کم می‌شود
حجت الاسلام محمد حسین سعیدی،مدیر مرکز مشاوره بیان،مدرس حوزه و برگزار کننده جلسات آموزش خانواده و زوج‌ها: مساله تاخیر و بالارفتن سن ازدواج برای بیشتر افراد به عنوان عمل منفی تلقی می شود و قابل تجویز نیست،اما به صورت موردی و شخصی برای بعضی از افراد قابل تایید است و می شود آن را تجویز کرد. در مورد عده ای به خاطر برخی موانع و مشکلات و روحیه شخصی شان صلاح نیست تشکیل خانواده بدهند. افرادی که دارای سازگاری نیستند،اخلاق و روحیه شان موجب اذیت و آزار و ظلم به همسرشان می شود و شاید حتی نسلی که این افراد از خود به جای می گذارند دچار مشکلات فراوانی باشند. بنابراین باید این گروه از افراد را از این مساله مستثنی کرد

اما توصیه به ازدواج به موقع برای سایر افراد توصیه می شود و این توصیه واجب و ضروری است. از آن جهت که ازدواج تاثیر تکاملی برافراد دارد. پختگی ها و ویژگی های مثبتی با انسان در اثر ازدواج به وجود می آید و ایجاد تعادل در روحیات ،افکار، اخلاق و شیوه زندگی فرد از دستاوردهای ازدواج است. اگر سن ازدواج بالا رود بعضی پتانسیل های فرد که باید صرف استحکام کانون خانواده و تربیت فرزندان شود از بین می رود. کشش غریزی و جنسی که خداوند در وجود زن و مرد قرار داده است باید پشتوانه تربیت فرزندان و کانون خانواده قرار بگیرد و اگر فرد وقتی در اوج دارایی این کشش و قدرت است از آن استفاده نکند می شود گفت به نوعی به هدر رفته است. مساله افزایش فاصله سنی با فرد و فرزندان هم مطرح می شود و درک متقابل بین والدین و فرزندان شکل نمی گیرد

بر قرار نکردن رابطه جنسی در افراد سالم، نوعی خویشتن داری محسوب می شود و فردی که دیر ازدواج می کند اگر قبل از ازدواج با جنس مخالف رابطه برقرار کرده باشد، افراد را دچار تنوع طلبی می کند. به نوعی که نمی توانند نسبت به همسرشان احساس رضایت داشته باشند. این افراد در واقع نیازهای خودشان را توسعه دادند. فرد بر اساس ارتباطات زیادی که داشته حتی نگاه‌شان نسبت به کسانی که همسر دارند دچار نوعی نگاه خاص می شوند و برای مثال به موضوع جنسیتی، نگاه خریدارانه دارند. انباشت خاطرات و تجربیات از این روابط در آینده می تواند برای زندگی مشترک مشکل ساز شود.

در کنار این موارد در سن پایین تر انطباق و سازگاری افراد بیشتر است. در سنین بالاتر انطباق زوج‌ها سخت تر است چون چهارچوب ها شکل گرفته است، امکان تغییر کم است و بنابراین افراد نمی توانند با یکدیگر به تفاهم برسند. در آخر باید توجه کنیم، وقتی می‌توانیم بر پایین بودن سن ازدواج تاکید کنیم که مولفه های لازم برای

ازدواج را دارا باشند

http://www.bornanews.ir

 

نتایج تاخیر در ازدواج

1

از دست دادن پتانسیل‌های جوانی

2

فاصله سنی زیاد با فرزندان

3

روی آوردن به روابط نامشروع

4

تنوع طلبی جنسی

5

اضطراب

6

نرسیدن به مراحل بالای رشد انسانی

7

انزوا طلبی

8

افسردگی مفرط

9

احساس بی ارزش 

 

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۲۲:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

بهترین سنّ ازدواج برای دختر و  پسر ؟

ازدواج برای دختر و پسر امری است غریزی و فطری. هر زمان این غریزه و فطرت و رشد سنی و عقلی و اجتماعی بیدار شود و دختر و پسر نیاز به ازدواج در درونشان بیدار شود؛ این زمان زمان ازدواج آن شخص است.

این نیاز به ازدواج اکثراً بعد از سنّ بلوغ شرعی دختر و پسر است. امّا زمان ظهور این نیاز در افراد متفاوت است. اگر جوانی به «بلوغ جسمی» و «بلوغ عقلی» رسیده باشد آماده ازدواج است.

در افراد مؤمن و باهوش این بلوغ جسمی و عقلی زودتر حاصل می شود. پس سنّ ازدواج چیزی است نسبی که در افراد مختلف، جوامع مختلف متفاوت است.

ما در اینجا شرایطی را که یک شخص را به سنّ ازدواج می رساند مطرح می کنیم؛ که این شرایط باید در هر دختر و پسری باشد تا یک ازدواج موفّق داشته باشد. همچنین باید گفت که تعیین کردن سنّ برای ازدواج و یک نسخه پیچیدن برای همه افراد امری است اشتباه چون هر کسی در سنّی خاص این شرایط را دارا است.

شرایط لازم برای رسیدن به سنّ ازدواج:

1. رشد جسمانی:

دختر و پس باید از لحاظ جسمی به بلوغ برسند. یعنی دختر و پسر توانایی جنسی داشته باشند. تحقیقات نشان می دهد دختران در سن ۱۳ تا ۱۴ سالگی اکثراً بلوغ جنسی پیدا می کنند و تمام دختران تا سنّ ۱۷ سالگی بالغ می شوند.

و در پسران نیز از سنّ ۱۴ الی ۱۷ سالگی تماماً بلوغ جنسی پیدا می کنند. اولین شرط برای ازدواج همین بلوغ جنسی است که عموماً در دختران در ۱۵ سالگی و در پسران در ۱۶ سالگی حاصل می شود. منظور از بلوغ جنسی این است که اندامهای جنسی دختر و پسر آمادگی مسائل زناشویی داشته باشند.[۱]

به عبارت دیگر بلوغ جنسی عبارتست از خواسته های فیزیولوژیکی و غریزی یک فرد و ازدواج جوابی است به خواسته ها و هر چه بین این دو سؤال و جواب فاصله بیشتر باشد عقده های روانی بیشتر است.[۲]

2. رشد عقلی:

به یقین زمانی که فردی رشد فکری لازم جهت انتخاب همسر را نیافته است، نمی تواند اقدام به تصمیم برای ازدواج خود بنماید و چه بسا قدرت تشخیص مصلحت یا مفسده در ازدواج با فرد مورد نظر را ندارد،[۳] رشد فکری پس از بلوغ جسمانی رو به تکامل می رود. پس از بحران های بلوغ، فرد استعدادها، توانائیها و امکانات محیطی خود را بهتر می شناسد و نسبت به شخصیّت خود بیشتر آگاهی می یابد. در نتیجه تصمیماتش بیشتر از عقل نشأت می گیرد تا احساسات.[۴]

3. رشد عاطفی:

رشد عاطفی و احساسی از شرایط لازم برای ازدواج است و دارای محاسن و مزایای زیادی است. از جمله اینکه قدرت محرکه انسان است، عامل اتصال و پیوستگی و تلطیف انسانها و جوامع است، از مهمترین عوامل موفقیّت در زندگی زناشویی است. فرد برخوردار از رشد عاطفی، مهار احساسات منفی و مثبت خود را در دست دارد. او در ابراز خشم و ترس، گریه و شادی، محبّت و غیره در محدوده مورد قبول جامعه عمل می کند، نه همانند یک کودک. رشد عاطفی نیز مانند رشد عقلی به سنّ تقویمی نیست، بلکه به میزان یادگیری، تجارب فرد و از همه مهمتر تعامل عاطفی کودک با والدین و دیگر بزرگسالان آموخته می شود.[۵]

4.  رشد اجتماعی:

رشد اجتماعی رابطه نزدیکی با رشد عقلی و رشد عاطفی دارد. انسان دارای چهار دنیای اجتماعی است: خانواده، مدرسه، شغل و دوستان که فرد را باید از نظر اجتماعی در آنها مورد ارزیابی و بررسی قرار داد. فردی که از رشد اجتماعی برخوردار است روابط اجتماعی (از جمله رابطه بین زن و شوهر) را بهتر درک می کند، به دیگران احترام می گذارد، حقوق دیگران را محترم می شمارد، نقش، وظایف و مسئولیتهای مربوط به خویش را به نحو أحسن انجام می دهد.[۶]

5. رشد اخلاقی:

روابط زناشویی همانند هر ارتباط اجتماعی دیگر بین انسانها با در نظر گرفتن ارزشهای اخلاقی و معنوی زن و مرد است که منجر به سعادت و معنویت زندگی آنان می گردد. بسیاری از امور و مسائل زندگی زناشویی در چهارچوب اخلاق و فضایل اخلاقی قابل حلّ است و هر اندازه زن و شوهر متخلّق به اخلاق و رفتار پسندیده مانند صداقت و گذشت، درستی و فداکاری و… باشند زندگی شان از سلامت و آرامش بیشتری برخوردار خواهد بود.[۷]

اگر دختر و پسر این شرایط را دارا بودند می توانند ازدواج نمایند. البته باید دانست مناطق، محیطها، جامعه ها، نسلها، نژادها، قبیله ها، خانواده ها و افراد (تفاوتهای فردی)، در این زمینه یکسان نیستند، بلکه تفاوتهایی با هم دارند، مثلاً در سرزمینهای «گرمسیر» بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا مناطق «سردسیر»؛ و در محیطهای باز و شلوغ که برخورد زن و مرد و دختر و پسر بیشتر است، و در محیطهای غیرمذهبی و بی بند و بار که مسائل محرم و نامحرم و حجاب و عفّت کمتر رعایت می شود، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا در محیطهای مذهبی و پاک و با عفّت و پایبند به قوانین شرعی؛ و در خانواده های غیرمؤدب و بی فرهنگ که رعایت حفظ مسائل جنسی را نمی کنند و احیاناً بچه ها شاهد مسائل جنسی (کلامی و غیرکلامی) پدر و مادر خود هستند، بلوغ جنسی زودتر فرا می رسد تا خانواده هایی که این مسائل را رعایت می کنند. کمیّت و کیفیّت خوراک و غذا نیز در این موضوع تأثیر دارد؛ آنهایی که غذای بیشتر و قوی تر می خورند، بلوغ جنسی شان سریعتر است.

آنچه که آمار و تحقیقات نشان می دهد، حاکی از آن است که بهترین سن ازدواج برای پسران ۱۹ سال و برای دختران ۱۶ سال است. البته این سن متوسط است ممکن است پسر یا دختری زودتر از این نیاز به همسر داشته باشد، که باید اقدام شود.[۸] در مسأله ازدواج نباید بیشتر به مسائل اقتصادی توجه کرد و ازدواج را به تأخیر انداخت که اگر به تأخیر بیفتد باید شاهد فساد و فحشاء در جامعه بود.

جوان اگر هنگام ازدواج نتواند ازدواج نماید تحت فشارهای جنسی و روانی از راههای غیرصحیح خود را ارضاء خواهد کرد. تحقیقات نشان می دهد که اگر جوانان خوب آموزش ببینند هم زندگی لذّت بخشی بعد از ازدواج خواهند داشت و هم فرزندانِ کسانی که در سنین گفته شده ازدواج کنند سالم تر و باهوش تر خواهند بود و در آینده با فاصله سنی کم ارتباط بهتری با فرزندان خود خواهند داشت.[۹]

منابع بیشتر:

۱٫ جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پارسایان، چاپ ۲۲٫

۲٫ ازدواج مکتب انسان سازی، شهید پاک نژاد، انتشارات اخلاق، چاپ سوم، ۱۳۷۹٫

۳٫ سن ازدواج دختران، زهره حبیبیان، زهرا آیت اللهی، مریم گدازگر، نشر سفیر صبح، چاپ اول، ۱۳۸۰٫

پانوشت:

[۱] . سن ازدواج دختران، زهره رجبیان، و…، ناشر سفیر صبح، چاپ اول، ۱۳۸۰، ص ۱۶۵٫

[۲] . ازدواج مکتب انسان سازی، شهید دکتر سید رضا پاک نژاد، انتشارات اخلاق، چاپ سوم، ۱۳۷۹، صفحه ۱۰۳٫

[۳] . سن ازدواج دختران، همان، ص ۱۶۶٫

[۴] . جوان و تشکیل خانواده، استادان طرح جامع آموزش خانواده، چاپ سوم، ۱۳۷۶، ص ۱۳۴٫

[۵] . همان، ص ۱۳۵٫

[۶] . همان، ص ۱۳۶٫

[۷] . همان، ص ۱۳۷٫

[۸] . جوانان و انتخاب همسر، علی اکبر مظاهری، انتشارات پاساریان، چاپ ۲۲، ۱۳۸۳، صفحه ۲۸٫

[۹] . سن ازدواج دختران، همان، ص ۱۵۶٫

منبع: اندیشه قم

http://fa.parsiteb.com

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۰۵:۵۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر

رسول اکرم صلى الله علیه و آله روزى به دیدن اصحاب «صُفّه» رفت. در آنجا به جوان بى‏همسر و غریبى به نام «جُوَیْبِرْ» برخورد کرد. به او فرمود: چقدر خوب بود همسرى انتخاب کرده، باتشکیل خانواده به این زندگى انفرادى خاتمه مى‏دادى، تا هم عفّت خود را به وسیله همسر حفظ کنى و هم او در کار دنیا و آخرت تو را یارى کند. جویبر گفت: اى رسول خدا! من نه مال و جمال دارم و نه حسب و نسب، چه کسى به من زن مى‏دهد و کدام زن رغبت مى‏کند که همسر من شود؟
حضرت فرمود: اى جویبر! خداوند به وسیله اسلام ارزش افراد را تغییر داده، بسیارى از اشخاص در دوران جاهلیت محترم بودند و اسلام آنان را پایین آورد و بسیارى، خوار و زبون بودند و اسلام منزلت آنها را بالا برد. برخیز و به منزلِ «زیاد بن لبید انصارى» برو و از دخترش «ذلفا» خواستگارى کن ....
مراسم خواستگارى انجام گرفت و زیاد بن لبید با آنکه وصلت با شخصى مانند «جویبر» را- که از تمام مزایاى مادّى محروم بود- در شأن خود نمى‏دید، به دستور پیامبر صلى الله علیه و آله با این ازدواج موافقت کرد. 

 

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۰۵:۳۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

اهمیّت ازدواج از دیدگاه معصومین (ع)

مسأله پیوند زناشویى در سخنان گهربار و سیره عملى معصومین علیهم السلام از جایگاه ویژه‏اى برخوردار است؛ آن بزرگواران براى نشان دادن اهمیت این موضوع، گذشته از عمل کردن به وظایفى که در این زمینه به عهده داشتند، با سخنان ارزنده خود، پیروان خویش را در اجراى هر چه بهتر این سنّت پسندیده تشویق مى‏کردند و در صورت مشاهده انحراف نسبت به آن، به روشنگرى پرداخته، افراد را از روش نادرست خود برحذر مى‏داشتند.

رسول خدا صلى الله علیه و آله ازدواج را یکى از سنّتهاى خود دانسته، مردم را به پیروى از این روش نیکو فرا مى‏خواند و کسانى را که از این دستور سرپیچى کنند، از زمره پیروان خود بیرون مى‏داند:

 «النِّکاحُ سُنَّتى‏ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتى‏ فَلَیْسَ مِنّى‏»ازدواج، سنّت من است و هر کس از سنّت من سرپیچى کند، از من نیست.

امیر مؤمنان صلوات‏الله‏علیه نیز جوانان را به ازدواج توصیه کرده، اهمیّتى را که رسول خدا صلى الله علیه و آله براى آن قائل بود، گوشزد مى‏کند و مى‏فرماید:

 «تَزَوَّجُوا فَانَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى‏الله‏علیه‏وآله کَثیراً ما یَقُولُ: مَنْ کانَ یُحِبُّ انْ یَتَّبِعَ سُنَّتى‏ فَلْیَتَزَوَّجْ فَانَّ مِنْ سُنَّتِىَ التَّزْویجَ ...» ازدواج کنید. بدرستى که رسول خدا صلى الله علیه و آله بسیار مى‏فرمود: هر کس دوست دارد از سنّت من پیروى کند، ازدواج نماید، زیرا آن یکى از سنّتهاى من است.[1]

 

[1] . اخلاق خانواده(ج‏1)، ص: 18

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۰۵:۳۳ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

این سوال شاید مطرح بشود که ازدواج به موقع چه زمانی است؟ آیا وقت ازدواج بعد از دانشگاه رفتن است یا بعد از این است که سربازی تمام شود و یا بعد از این است که آقا پسر وضع مالی او خوب شود یا خانه جداگانه بخرد ؟ و یا دختر خانم مدرک فوق لیسانس دانشگاه را طی کرده باشد؟ چه زمانی بهترین موقع برای ازدواج است؟

قرآن می فرماید: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ »(النور : 32   ) (مردان و زنان‏] بى‏همسرتان و غلامان و کنیزان شایسته خود را همسر دهید اگر تهیدست‏اند، خدا آنان را از فضل خود بى‏نیاز مى‏کند و خدا بسیار عطا کننده و داناست. )

 

 

عبدالله عاصی
۲۶ مهر ۹۵ ، ۰۵:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

ازدواج به موقع

دختران و پسران با پیشنهادهای گوناگونی در رابطه با سن مناسـب ازدواج رو برو هستند که هریـک از آن ها بر محوری خاص، تاکید می‌کند. نباید از یاد ببریم که ازدواج، برای رفع نیاز های طبیعی و پاسخ گویی به قانون خلقت انجام می شود. اگر به این نیازهای طبیعی در زمان و موقعیت مناسب پاسخ داده نشود، مانند سایر نیازها، اختلالات و مشکلات خاص خود را به دنبال دارد و آسیب‌های جبران ناپذیر روانی، اخلاقی و اجتماعی وارد می‌کند.

اهمیت ازدواج از دیدگاه روایات

پیامبر اکرم(ص) می فرماید: کسی که ازدواج کند، نصف دین خود را حفظ کرده است پس،  باید برای حفظ نیم دیگر آن تلاش کند.

ایشان همچنین می فرماید: برای دختران و پسران خود امکان ازدواج را فراهم کنید تا خداوند اخلاقشان را نیکو کند و در رزق و روزی آنها توسعه دهد و عفاف و غیرت آنها را زیاد گرداند.

 امام صادق(ع) نیز می فرماید: دو رکعت نماز شخص متأهل، برتر از هفتاد رکعت نمـازی است که شخص مجرد می خواند.

فواید ازدواج به موقع

1. شادابی و نشاط                 

 2. سلامت جسمی و روحی

3. رشد طبیعی                       

4. احساس رضایت درونی

5. تعادل در احساس و رفتار   

6. خوش رویی و خوش خلقی

7. کاهش فشار جنسی و سلامت اخلاقی جامعه 

8. کاهش روابط نامشروع و آسیب های اجتماعی و روانی

 

زندگی یک جوان در کنار کسی که همسر او محسوب می‌شود، چنان برکتـی برای جسـم و روح او دارد و چنـان لذتی را به ارمغان می آورد که هیچ چیز دیگری جای آن را نمی‌گیرد.

اما اگر فردی بخواهد در قالبی غیر از ازدواج به نیاز جنسی خود پاسخ دهد، در آن صورت، لذت آنی برخاسته از گناه، پس از چندی روح و روان فرد را پژمرده می کند و شخصیت او را می‌شکند.

این گونه اشخاص، به جای برگشت به مسیر درست، برای فرار از این پژمردگی به افراط در گناه کشیده می شوند اما نمی دانند که روحشان مانند تشنه‌ای است که هرچه بیشتر از آب دریا می‌نوشد، بر تشنگی‌اش افزوده می‌شود و بی‌قراری‌اش شدت می یابد.

 تأخیر در ازدواج سبب افزایش فشارهای روحی و روانی، روابط نامشروع و آسیب های اجتماعی می‌گردد.

شرایط آمادگی برای ازدواج موفق

آمادگی برای ازدواج نیـازمند بلوغ در زمینـه های مختلف می باشد از جمله  بلوغ جنسی،  بلوغ عقلی،  شناختی و ... بلوغ عقلی مدتی پس از بلـوغ جنسی فرا می‌رسد. با رسیـدن بلوغ عقـلی، جوان در می‌یابد که باید زندگی را بسیار جدی گرفت و برای آینده برنامه ریزی کرد.

توجه به اشتغال،  ویژگی های همسر، تنظیم دخل و خرج خود و دوری از بی‌برنامه بودن در امور زندگی از نشانه های بلوغ عقلی است . به همین علت پیشوایان ما همواره دختران و پسران را به ازدواج تشویق و ترغیب کرده و از پدران و مادران خواسته‌اند که با کنار گذاشتن رسوم اشتباه شرایط لازم برای ازدواج آنان را فراهم کنند و به خاطر برخی باورهای غلط فرزندان خود را به گناه نکشانند و جامعه را گرفتار آسیب‌ها نسازند.

بهتر است فاصله میان بلوغ جنسی و عقلی با زمان ازدواج زیاد نشود تا تشکیل خانواده به تأخیر نیفتد.

http://webda.mui.ac.ir

عبدالله عاصی
۲۵ مهر ۹۵ ، ۱۴:۴۵ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر